نابودی مقصدهای گردشگری با افزایش سطح آب

اگر روند کنونی افزایش سطح دریاها همچنان ادامه پیدا کند برخی از محبوب‌ترین مقصدهای گردشگری جهان با خطر نابودی کامل تا پایان قرن جاری مواجه می‌شوند.

به گزارش ایسنا و به نقل از یورونیوز، براساس گزارش جدید منتشرشده توسط «هیئت بین ‌دولتی تغییرات اقلیمی» سطح آب تا سال ۲۱۰۰ تا ۲۵ درصد افزایش پیدا خواهد کرد.

همچنین بر اساس مقاله‌ای که در سال ۲۰۱۹ توسط «ارتباطات طبیعت» منتشر شده است، چنین تغییری می‌تواند به بی‌خانمان شدن بیش از ۶۰۰ میلیون نفر منجر شود. در این تحقیق  نوشته شده است تا سال ۲۰۵۰ بخش‌هایی از زمین که خانه ۳۰۰ میلیون نفر است سالانه متحمل سیل خواهد شد.

بسیاری از موقعیت‌های مکانی را که با خطر مواجه هستند مقصدهای گردشگری تشکیل می‌دهند که از نظر اقتصادی به شدت به حوزه سفر و مسافرت متکی هستند.

«فیجی»، «مالدیو»، «پالائو» و «سیشل» از آسیب‌پذیرترین مناطق در جهان به شمار می‌روند. ساکنان این کشورها هم‌اکنون نیز با این واقعیت مواجه شده‌اند که شاید در آینده نه چندان دور ناچار شوند تغییر مکان دهند یا به مناطق مرتفع‌تری مهاجرت کنند.

با این‌که بعید به نظر می‌رسد سایر مقصدهای گردشگری مهم جهان به طور کامل ناپدید شوند اما سیل‌های شدید می‌تواند به یک اتفاق رایج در شهرهای مشهوری همچون آمستردام، توکیو، نیویورک و کیپ‌تاون تبدیل شود.

افزایش یک‌متری سطح آب ممکن است مهم به نظر نرسد اما مسلما تاثیرات ویرانگری هم برای مردم و هم برای اقتصاد به دنبال خواهد داشت.

برای نشان دادن اهمیت این موضوع گروهی از کارشناسان تصاویری برای نشان دادن وضعیت برخی از محبوب‌ترین مقصدهای گردشگری جهان طی ۸۰ سال آینده ارائه کرده‌اند.

«ونیز»، ایتالیا

ونیز که با نام «شهر آب» هم شناخته می‌شود هم‌اکنون نیز متحمل تاثیرات تغییرات اقلیمی و افزایش سطح آب دریاها شده است. در سال ۲۰۱۹ سیل در این شهر حدود یک میلیارد یورو خسارت به بار آورد.

سیل بار دیگر در ژوئن گذشته در این شهر ایتالیایی اتفاق افتاد و دانشمندان پیش‌بینی کردند این شهر تا سال ۲۰۵۰ هر پنج سال یک بار سیل را تجربه خواهد کرد و تا سال ۲۱۰۰ نیز هر پنج ماه شاهد سیل‌های شدید خواهد بود.

مالدیو

بیشتر بخش خشکی مالدیو هم‌اکنون کمتر از یک متر از سطح آب فاصله دارد. پیش‌بینی شده است اگر روند کنونی افزایش سطح آب ادامه پیدا کند بیش از سه‌چهارم این کشور تا سال ۲۱۰۰ زیر آب خواهد رفت.

این اتفاق علاوه بر تحت تاثیر قرار دادن زندگی بسیاری از مالدیوی‌ها، می‌تواند برای صنعت گردشگری که دو سوم تولیدات ناخالص داخلی این کشور را تشکیل می‌دهد ویرانی به بار بیاورد.

نیویورک، ایالات متحده آمریکا

نیویورک می‌تواند به مکان خطرناکی برای زندگی تبدیل شود. پیش‌بینی می‌شود سطح آب در این شهر تا سال ۲۱۰۰ تا ۱.۸ متر افزایش داشته باشد.

همچنین انتظار می‌رود ده‌ها هزار نفر از ساکنان این شهر بخصوص ساکنان مناطق کم‌ارتفاع همچون بروکلین و کوئینز ناچار به تغییر مکان شوند.

هنگ‌کنگ

حدود ۵۶ میلیون گردشگر سالانه از هنگ‌کنگ بازدید می‌کند. برای هنگ‌کنگ افزایش ۰.۶ تا ۱.۳ متری سطح آب تا سال ۲۱۰۰ پیش‌بینی می‌شود.

افزایش احتمالی سطح آب در هنگ‌کنگ می‌تواند تاثیرات ویران‌کننده‌ای بر زندگی ۸.۴ میلیون نفر ساکن این شهر که در مناطق کم‌ارتفاع زندگی می‌کنند، داشته باشد. در این صورت خسارت به صنعت گردشگری هنگ‌کنگ نیز فاجعه‌بار خواهد بود.

دوبی، امارات متحده عربی

در دوبی افزایش سه‌متری سطح آب می‌تواند سبب از بین رفتن بخش اعظمی از شالوده‌های این شهر شود. اگر سطح دریا به ۹ متر افزایش پیدا کند ممکن است دوبی کاملا غرق شود.

منبع:ایسنا

«قوری قلعه» بزرگترین غار آبی خاورمیانه

غار قوری قلعه بزرگترین غار آبی خاورمیانه با پیشینه تاریخی ۶۵ میلیون سال به طول ۱۲ کیلومتر و عمق سه هزار و ۱۴۰ متر در ۲۵ کیلومتری شهر روانسر در استان کرمانشاه قرار دارد.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها: غار قوری قلا (کردی: قوڕه‌قه‌ڵا) یا قوری قلعه، بزرگترین غار آبی خاورمیانه ۶۵ میلیون سال پیش در دوره مزوزوئیک به وجود آمده که در ۲۵ کیلومتری شهر روانسر در استان کرمانشاه در دامنه کوه شاهو و مشرف بر جاده روانسر-پاوه و در همسایگی روستایی به نام قوری قلعه جای گرفته است.

از مهم‌ترین ویژگی‌های منحصر به فرد غار قوری قلعه، وسعت آن است که در میان دیگر غارهای آبی قاره‌ی کهن در خاورمیانه، در رتبه اول قرار دارد.

طبیعت بی نظیر و چشم‌نواز این غار در شهرستان روانسر دلیلی شده تا گردشگران این غار را جز مقاصد اصلی گردشگری خود قرار دهند، چرا که در این منطقه می‌توان شاهد یکی از تماشایی‌ترین دره‌های استان کرمانشاه بود که غار در آن جای گرفته است.

پوشش جنگلی ارزشمند، چشمه‌ها و چشم اندازهای طبیعی متعددی در این منطقه وجود دارد که سبب شده هر گردشگری از سفر خود رضایت کامل را داشته باشد.

درختان این منطقه شامل طیف گسترده‌ای از میوه‌ها همچون درختان بلوط، انجیر کوهی، آلبالوی کوهی و بادام وحشی بوده که در کنار آن حیواناتی همچون روباه، خرگوش، کل و بز که در اطراف این غار زندگی می‌کنند وجود دارد، این موارد باعث به وجود آمدن جلوه‌ای خاص در این ناحیه از استان کرمانشاه شده است.

بازدیدهای کنترل نشده سبب آسیب به قندیل‌های غار شده است

این غار با قندیل‌ها و پدیده‌های زمین‌شناختی جذاب خود محل زندگی گونه نادری از خفاش‌ها به نام خفاش موش گوشی و سمندرهای زرد زیادی بوده که طی دهه‌های گذشته و بازدید بی‌رویه و حفاظت نشده گردشگران از آن، گونه‌های جانوری ساکن در غار دچار کاهش شدید جمعیت شده‌اند.

بازدیدهای کنترل نشده سبب وارد شدن آسیب‌های فراوانی به داخل غار شده به طوری که در جای جای دیواره‌ها می‌توان یادگاری و شکستگی استالاگمیت‌ها را دید.

طول غار قوری قلعه ۱۲ کیلومتر و ژرفای آن سه هزار و ۱۴۰ متر بوده که به عنوان یکی از هفت اثر طبیعی ملی ایران به ثبت رسیده است.

در سال ۱۳۵۵ یک گروه از غار شناسان انگلیسی و در سال ۱۳۵۶ گروه دیگری از غارنوردان فرانسوی بخش‌هایی از غار را به طول ۵۵۰ متر کشف و بررسی کردند.

در دهه ۱۳۶۰ گروهی از غارنوردان کرمانشاهی بخش‌های جدیدی از غار را تا عمق بیش از سه کیلومتری کشف و شناسایی کردند.

ژرفای حوضچه‌های این غار به ۱۴ متر رسیده و رطوبت آن بین ۴۰ تا ۶۰ درصد و دمای درون غار هفت تا یازده درجه سانتیگراد بوده که در تمامی فصل‌های سال ثابت است.

کشف آثار مربوط به دوره ساسانی در غار قوری قلعه

در جریان تسطیح دهانه غار، آثاری از اواخر دوره ساسانی شامل هشت عدد ظرف نقره‌ای با نقش کبک و پرندگان شکاری و درنا، تکه‌های سفال و ۱۵ سکه ساسانی مربوط به یزدگرد سوم در کف غار کشف شد.

کتیبه‌هایی به خط پهلوی میانه بر روی ۲ ظرف کشف شده توسط متخصصان ایرانی ترجمه شده است، ظروف نقره‌ای که در غار قوری قلعه یافت شده از نظر متخصصان، ساخت منطقه اورامانات بوده و محلی است.

غارهای اطراف قوری قلعه بر اساس مطالعات باستان‌شناسی از حدود ۵۰ هزار سال تا ۱۲ هزار سال پیش مسکن شکارچیان عصر سنگ بوده است.

این غار ابتدا به عنوان اثر طبیعی ملی ایران توسط سازمان حفاظت محیط زیست به منظور حفاظت زیست‌محیطی ثبت شد و سپس به عنوان ۵۴ اُمین اثر ملی توسط سازمان میراث فرهنگی در ۲۷ اسفند ۱۳۸۷ در فهرست میراث طبیعی ایران قرار گرفت.

غار قوری قلعه که یکی از زیباترین جاذبه‌های دیدنی و جهانگردی شهرستان روانسر است دارای تالارهای زیبا در یک هزار و ۴۰۰ متری و ۵۰۰ متری به نام‌های تالار مریم، کوهان شتر، مسیر برزخ، بلور و تالار عروس است.

غار قوری قلعه ۲ فاز اصلی داشته که بسیار مورد توجه گردشگران قرار گرفته است، فاز اول با ۵۰۰ متر طول، بستر شکل‌گیری ۲ تالار معروف از غار به نام‌های تالار مریم و کوهان شتر را به وجود آورده و فاز دوم غار با یک هزار متر طول شامل تالارهای عروس، بتهوون و نماز است.

پس از ورود به غار به ترتیب می‌توان تالار مریم، کوهان شتر، عروس، بتهوون و نماز را مشاهده کرد.

تالار کوهان شتر اثر دست هنرمند طبیعت است

تالار مریم به عنوان یکی از زیباترین دیدنی‌ها، محوطه‌ای بزرگ و عظیم مانند حوضچه‌ای گسترده است که قندیل‌های زیبایی به آن زینت بخشیده‌اند.

یکی از این قندیل‌ها شکل و شمایل حضرت مریم را دارد و به همین خاطر اسم این تالار را مریم گذاشته‌اند.

در کنار تالار مریم، تالار شگفت‌انگیز دیگری به نام کوهان شتر قرار دارد که شکل قندیل‌های آن به نحو اعجاب‌آوری شبیه به اشکال مختلف است.

کشتی، شیر و ساختمان‌های مختلف از جمله اشکالی است که به دست هنرمند طبیعت با قندیل‌های تالار کوهان شتر ساخته شده‌اند.

تالار عروس با کریستال‌های براق و سفید

تالار عروس در فاز دوم غار قوری قلعه یکی از دیدنی‌ترین قسمت‌ها است، زیرا که در این تالار، کریستال‌های براق و سفیدرنگی وجود دارد که به حدی زیبا و بدون لک است که با راه رفتن روی آن‌ها می‌توانید ردپای خودتان را ببینید.

قندیل‌های زیبایی به طول ۱۲ متر از سقف تالار عروس آویزان بوده که همچون چلچراغ‌هایی باشکوه به تالار زینت بخشیده‌اند.

تالار عروس در عمق یک هزار و ۵۰۰ متری غار قرار داشته و زیبایی آن غیرقابل توصیف است.

هرکدام از قندیل‌های تالار بتهوون آهنگی منحصر به فرد تولید می‌کنند

یکی از تالارهای اعجاب‌انگیز فاز دوم غار قوری قلعه، تالار بتهوون است که حوضچه‌های کم‌نظیر و زیبایی دارد، قندیل‌های درون این تالار، به طرز اعجاب انگیزی صداهای متفاوتی می‌دهند.

اگر به هرکدام از قندیل‌های تالار بتهوون دست بزنید، طنینی متفاوت از قندیل‌های دیگر تولید خواهد کرد، به همین علت نام این تالار را بتهوون گذاشته‌اند.

یکی از تالارهای فاز دوم غار قوری قلعه، تالار نماز بوده که به تونل تاریکی ختم می‌شود که به تونل برزخ مشهور است، تونل برزخ ۲۲۰ متر طول و سه متر عرض داشته و نیمی از آن را آب گرفته است.

آبشارهایی به طول حدودی ۱۲ متر در انتهای غار قوری قلعه وجود دارد

پس از طی کردن ۲ فاز ابتدایی غار قوری قلعه یعنی سه هزار متر از ورودی غار، محوطه آبشارها شروع شده که در آن چهار آبشار قرار دارد و صحنه‌ای بی‌نظیر در غار ایجاد کرده است، ارتفاع این آبشارها از ۱۰ تا ۱۲ متر است.

نکته مهم در مورد قسمت‌های آبی غار قوری قلعه این است که بخش بزرگی از این قسمت‌ها در معرض نمایش قرار نگرفته و بازدید کنندگان نمی‌توانند بخش‌های شگفت‌انگیز این غار را ببینند.

منبع:خبرگزاری مهر

آسبادهای شرقی؛ هنری جهانی برای بهره‌گیری از انرژی‌های پاک

مدیر پایگاه آسبادهای خراسان جنوبی گفت: آسبادها که در خراسان جنوبی تعدد زیادی دارند، جلوه‌ای از ترکیب معماری سنتی با نیازهای زیست‌بوم زندگی و بهره‌گیری مناسب از انرژی‌های پاک به‌شمار می‌آیند.

نگاهی به پدیده وندالیسم در آثار تاریخی

شکل، اندازه و گستردگی کج‌روی‌ها و آسیب‌های اجتماعی به ‌اندازه‌ای است که در جوامع مختلف و در بین اقشار و طبقات مختلف نگاهی یکسان به آن‌ها میسر نیست. با این ‌وجود هیچ گروه و جامعه‌ای از پرداختن به این مشکلات اجتماعی غفلت نورزیده و همواره اندیشه‌ورزان از جمله روان‌شناسان اجتماعی، جامعه‌شناسان و حقوقدانان و گردانندگان جامعه در این موضوع بحث و بررسی و اظهارنظر کرده‌اند.

یکی از انواع آسیب‌های اجتماعی وندالیسم یا جنون تخریب اموال عمومی است که کارشناسان و آسیب شناسان جوامع جدید آن را عکس‌العملی خصمانه و واکنشی کینه‌توزانه نسبت به برخی از فشارها، ناملایمات، اجحاف‌ و شکست‌ها تحلیل می‌کنند.

وندالیسم، تخریب کنترل‌نشده اشیا و اموال عمومی است که از عجیب‌ترین ناهنجاری‌های فردی و اجتماعی به‌حساب می‌آید و دلایل مختلفی برای آن عنوان می‌شود.

اندیشمندان، ناسازگاری‌های حاکم بر روابط فرد و جامعه، تضعیف و فروپاشی اقتدار اخلاقی در تنظیم روابط بین افراد، تزلزل نهادهای خانواده و جامعه در انتقال ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی را از مهم‌ترین دلایل این پدیده می‌دانند.

 علل ظهور پدیده وندالیسم

بررسی‌های روان‌شناسی و تربیتی نشان می‌دهد وندالیسم غالباً اکتسابی است و از شرایط محیطی ناشی می‌شود.

نوجوانان و جوانان متهمان اصلی این نوع رفتارهای خرابكارانه هستند و وضعیت اجتماعی جوامع نظیر سطح درآمد، امکانات رفاهی و معیشتی، تفاوت‌های طبقاتی، مهاجرت و… وقوع آن را تشدید می‌کند.

علل وقوع وندالیسم مجموعه‌ای پیچیده از عوامل فرهنگی و اجتماعی است كه در جامعه معضل بیكاری، پر نشدن اوقات فراغت و تخلیه نشدن هیجانات روحی نوجوانان، مهم‌ترین آن‌هاست. نقش رسانه‌ها و مراكز فرهنگی و آموزشی نظیر دانشگاه‌ها، مدارس در جامعه‌پذیری جوانان و جلوگیری از بروز مشکلاتی نظیر وندالیسم بسیار مؤثر است. شرایط فرهنگی جامعه نشان می‌دهد هر جا كه رسانه‌ها دست‌به‌کار شده‌اند و برای فرهنگ‌سازی به‌صورت جدی برنامه‌ریزی و عمل کرده‌اند، نتایج مطلوبی حاصل‌شده است. اطلاع‌رسانی درباره علل، نتایج و تبعات فردی و اجتماعی وندالیسم یك ضرورت جدی محسوب می‌شود و می‌توان انتظار داشت افزایش آگاهی‌ها به كاهش مخاطرات و آسیب‌ها در این حوزه بینجامد.

دسته‌بندی وندالیسم

وندالیسم به دو دسته فردی و گروهی تقسیم می‌شود، وندالیسم گروهی با برنامه و هدفی مشخص اجرا می‌شود، مانند آنچه گروه تروریستی داعش با آثار تاریخی و فرهنگی سوریه کرد، اما وندالیسم فردی اغلب برنامه و هدف مشخصی ندارد، اگرچه وندالیسم گروهی بیشتر، آشکارتر یا پررنگ‌تر جلوه می‌کند، اما در عمل، آسیب‌های پنهان اجتماعی و اقتصادی وندالیسم شخصی بسیار گسترده‌تر و عمیق تراست.

وندال‌ها آسیب و تخریب اموال عمومی را راهی برای بیان اعتراضات و کمبودهای روحی خود می‌دانند، مسیری که گستره شمول آن بسیار وسیع است و تخریب نقاشی‌ها و مجسمه‌های گالری‌های هنری، آثار باستانی در موزه‌ها، بناهای تاریخی، اماکن مذهبی، مجسمه‌ها، نیمکت و صندلی‌های عمومی، فضاهای سبز، سطل‌های زباله در جنگل‌ها، پارک‌ها و میدان‌ها، چراغ‌ها و باجه‌های تلفن‌های خیابانی، اموال رستوران‌ها و هتل‌ها، صندلی‌های سینما، مترو، قطار، اتوبوس، هواپیما و ورزشگاه‌ها، ریل‌های قطار، آسانسورها، کتاب‌های کتابخانه‌های عمومی، درودیوارهای شهر، اموال مدرسه، تابلوهای راهنمایی و رانندگی، انبارها و استخرهای عمومی، دستشویی‌های عمومی، عابر بانک‌ها، آتش‌افروزی در جنگل‌ها و انبارهای عمومی، شکستن لامپ‌ها در گذرگاه‌های عمومی و پارک‌ها، شکستن شیشه‌های خانه‌های متروکه، بمب‌گذاری با هدف تخریب اموال عمومی و نه آسیب‌های انسانی و بسیاری موارد دیگر را در برمی‌گیرد.

وندالیسم فرهنگی

تخریب کنترل نشده و آسیب زدن به اشیاء و آثار فرهنگی با ارزش که یک ناهنجاری اجتماعی و فرهنگی به شمار می‌آید را وندالیسم فرهنگی و فردی که این کار را انجام می‌دهد در اصطلاح جامعه شناسان وندال فرهنگی یا تخریب‌گر آثار فرهنگی می‌نامند که متأسفانه تخریب آثار تاریخی و فرهنگی از سوی آن‌ها دارای عوارض و پیامدهای مادی و معنوی بسیار است.

در وندالیسم فرهنگی تخریب آثار تاریخی و به‌ویژه دیوار نویسی که بیشتر تحت عنوان یادگاری از سایر موارد بیشتر به بسیار دیده می‌شود، افراد بدون توجه به ارزش فرهنگی و قدمت آثار تاریخی و فرهنگی اقدام به تخریب خواسته یا ناخواسته می‌کنند. یادگاری نویسی از مصادیق وندالیسم فردی است که اغلب بدون برنامه و هدف انجام می‌شود.

به گفته اغلب کارشناسان حوزه میراث‌فرهنگی نوشتن بر روی آثار و بناهای فرهنگی از جدی‌ترین عوامل تخریب و نابودی آثار تاریخی است که می‌تواند زودتر از هر تهدیدی سرمایه‌های فرهنگی هر ملتی را نابود کند.

سرمایه‌هایی که دیگر به‌راحتی قابل بازگشت نیست و شاید هم هرگز بازگشتی برای آن‌ها متصور نباشد. نوشتن يادگاری یا هر چیز دیگر بر روي آثار تاريخی و فرهنگی، معمولاً از سوی افرادی انجام می‌شود که اطلاع کافی از اهميت آثار تاریخی و نقش آن‌ها در بنیان فرهنگی جامعه خود ندارند و چیز زیادی از لزوم حفظ این آثار نمی‌دانند.

برخی بدون شناخت زیان‌های مادی و معنوی رفتار خود، اقدام به آسیب و تخريب آثار تاريخی و فرهنگی می‌کنند؛ اما گروهی باوجود اطلاع از ارزشمندی آثار تاریخی، با رفتاری مغرضانه، درصدد آسیب‌رسانی به اين گنجینه‌های ذوق و فرهنگ بشری هستند، بنابراين حتماً اقدام گروه دوم از ناهنجاری‌های شخصیتی و رفتاری سرچشمه می‌گیرد. برخی اندیشمندان وندالیسم را از مهم‌ترین بیماری‌های اجتماعی بشر امروزی می‌دانند.

سیستم‌های مدیریت اجتماعی به دنبال درمان و جرم انگاری این رفتار پرخطر و تهدیدکننده اساس فرهنگ جامعه خود هستند. در ایران نیز بر اساس ماده ۵۵۸ قانون مجازات اسلامی تخریب اموال تاریخی فرهنگی، جرم محسوب شده و برای آن متناسب با نوع آسیب و تخریب اثر مجازات در نظر گرفته‌شده است. بر این اساس هر کس به تمام یا قسمتی از ابنیه، اماکن، محوطه‌ها و مجموعه‌های فرهنگی- تاریخی یا مذهبی که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است، یا تزیینات، ملحقات، تأسیسات، اشیا و لوازم و خطوط و نقوش منصوب یا موجود در اماکن مذکور که مستقلاً نیز واجد حیثیت فرهنگی- تاریخی یا مذهبی باشد، آسیبی وارد آورد، علاوه بر جبران خسارات وارده، به حبس از یک تا ۱۰ سال محکوم می‌شود.

راهکارهای مبارزه با وندالیسم

ممکن است آسيب وارد شده به يک اثر تاريخی غیرقابل‌جبران باشد، پس نگاه پیشگیرانه، فرهنگ‌سازی و آگاهی‌رسانی برای جلوگیری از بروز رفتارهای مخرب این‌چنینی باید در اولویت اقدامات است.

تخریب این آثار به بهانه یادگاری نوشتن، درواقع زنده کردن خاطرات یک سفر یا بازدید نیست بلکه ردپای شومی است که نه‌تنها نسل کنونی بلکه نسل‌های بعدی نیز از آن به نیکی یاد نخواهند کرد.

افرادی که از آثار تاریخی و فرهنگی دیدن می‌کنند درواقع متفاوتند، یک دسته کسانی که با شناخت کافی از آثار بازدید می‌کنند و در طول بازدید ضمن احترام به اثر تاریخی تمام تلاش خود را برای خودداری از هرگونه آسیب به آن به کار می‌گیرند و دسته دیگر را افرادی تشکیل می‌دهند که به‌صورت بی‌هدف، گذری و بدون آگاهی از ارزش‌های فرهنگی اثر از آن بازدید می‌کنند و در اغلب موارد چنین افرادی هستند که اگر پیش آید از تخریب گری و واردکردن آسیب به مکان فرهنگی دریغ نمی‌کنند.

در سال‌های اخیر آسیب‌های عمدی به آثار تاریخی در قالب کاوش‌های غیرمجاز در سودای کشف اشیای تاریخی و تب گنج یابی نتایج مخربی را به همراه داشته و در برخی موارد یک اثر تاریخی را به‌ کلی نابود کرده است، اینجاست که لزوم معرفی آثار تاریخی و فرهنگی به روش‌های گوناگون و آموزش و آگاهی‌رسانی عمومی می‌تواند نجات‌بخش باشد.

نقش آموزش در جامعه به روش‌های مختلف بسیار مهم است و البته آموزش از طریق مراجع آموزشی مانند مدرسه کافی نیست و معمولاً فرهنگ‌سازی و آموزش اجتماعی و همگانی است که مؤثر و درمانگر است. البته نقش کوچک‌ترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده و آموزش از سوی پدر و مادر را نباید فراموش کرد. در واقع در بیشتر موارد عدم آگاهی افراد حاصل عدم وجود آگاهی‌رسانی و آموزش فرهنگی کافی است.

معلمان، اساتید دانشگاه‌ها، دانشجویان رشته‌های فرهنگی، گروه‌های مردم‌نهاد می‌توانند بهترین آموزگاران و سفیران برای انتقال اهمیت آثار تاریخی و مضرات وندالیسم برای عموم جامعه باشند تا علاوه به انجام رسالت خود به‌عنوان یک کارشناس فرهنگی در جامعه به حفاظت از میراث‌فرهنگی بشری که متعلق به همه مردم است، بپردازند.

نقش رسانه‌ها نیز در این راه بسیار حساس و البته سازنده است چراکه در دنیای کنونی هیچ ابزاری بیشتر و بهتر از رسانه نمی‌تواند بر اطلاع‌رسانی، آموزش و ساخت چارچوب ذهنی و رفتاری مخاطبان مؤثر باشد.

یکی از مهم‌ترین عوامل مؤثر در حفظ و صیانت از آثار تاریخی افزایش آگاهی عمومی نسبت به ارزش‌های معنوی و نقش آن‌ها در شکل‌گیری شخصیت فرهنگی یک ملت است، لیکن برای نیل به این منظور تنها شناخت علمی از اثر کافی نیست و نوعی از شناخت تقویت‌کننده علاقه و دوستی با آثار تاریخی و فرهنگی نیاز است که این شناخت را رسانه‌ها و نهادهای فرهنگی به‌عنوان یک عزم ملی از طریق جامعه‌پذیری و درونی کردن آیین‌ها، آداب‌ورسوم، تشریفات، عادت‌ها و سنت‌های اجتماعی و به‌طورکلی میراث‌فرهنگی ملموس و ناملموس می‌توانند به عموم جامعه منتقل کنند.

متولیان فرهنگ، رسانه‌ها و گروه‌های فرهنگی و دوستدار آثار تاریخی به‌خصوص نهادهای محلی می‌توانند با به تصویر کشیدن چهره ناخوشایند آثاری که مورد هجمه وندال‌ها قرار گرفته‌اند و نتایج منفی آن بر جامعه ضمن تأثیر گزاری بر مرتکبان، در افراد بومی منطقه ایجاد حساسیت کرده و آن‌ها را ترغیب به همکاری در حفاظت بیشتر از این اماکن و آثار کنند.

کلام آخر اينكه، در روزگاری که کمتر شاهد ساخت بناهایی با معماری منحصربه‌فرد و ارزشمند و خلق آثار فاخر فرهنگی در کشور هستيم، به نظر می‌رسد توجه به صیانت و حفاظت از آثار تاريخی و فرهنگی موجود، حداقل وظیفه‌ای است که در قبال نسل‌های آينده، بر دوش داريم و کمترین کارکرد ما رساندن این امانت‌های ارزشمند پیشینان به آیندگان است.

منبع:میراث آریا

اقامتگاه‌های بوم‌گردی و خلأ الگوهای بهینه توسعه آن در پایداری سکونتگاه‌های روستایی

شناسایی و تبیین تاثیر اقامتگاه‌های بوم‌گردی بر توسعه روستایی از مباحث چالشی بین پژوهشگران و مدیران محسوب می‌شود، تاثیر ایجاد اقامتگاه‌های بوم‌گردی بر ابعاد توسعه روستایی و شناسایی الگوهای فکری حاکم به منظور ارائه راهبردهای توسعه اقامتگاه‌های بوم‌گردی و سرانجام، ارائه الگوی بهینه توسعه اقامتگاه‌های بوم‌گردی بر مبنای توسعه پایدار روستایی است.

با توجه به نقش مهم اقامتگاه‌های بوم‌گردی در توسعه پایدار روستایی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و فرهنگی، ضرورت دارد تا ارتباط و پیوند بین توسعه اقامتگاه‌های بوم‌گردی روستایی و توسعه پایدار در ابعاد و مولفه‌های مختلف مورد تحلیل و تبیین قرار گیرد و این تبیین تنها با در نظر گرفتن یک سیستم و ارائه یک الگوی بهینه اقامتگاه بوم‌گردی مبتنی بر  توسعه پایدار روستایی امکان‌پذیر است.

بنابراین لزوم توجه به الگویی از سکونتگاه زیستی که از پایداری لازم در توسعه برخوردار باشد و در همه زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و زیست محیطی به بهترین شکل ممکن به کار گرفته شود، روز به روز بیشتر احساس می‌شود؛ الگویی که بتواند جایگزین و مکملی برای فعالیت‌های کشاورزی در نواحی روستایی باشد تا امکان بهره‌مندی روستاییان از معیشت پایدار، بهبود کیفیت زندگی، بازیابی غرور و… باشد.

یکی از چالش‌های مهم در برنامه‌ریزی گردشگری در نواحی روستایی، ارائه یک مدل و الگو برای توسعه سیستمی اقامتگاه‌های بوم‌گردی در نواحی روستایی است، الگوها، تبیین‌کننده ارتباط عناصر و اجزای یک سیستم و میزان و جهت تأثیر و تعیین‌کننده چشم‌انداز مربوطه است.

 ارائه الگو، می‌تواند مجموعه عوامل و عناصر مهم و تأثیرگذار، اولویت‌بندی برنامه‌ها و عملکردها و روابط بین اجزا و چشم‌انداز آتی را مشخص کند، مدل مفهومی ساختار اقامتگاه‌های بوم‌گردی بیان‌کننده مجموعه عوامل مهم در اقامتگاه‌های بوم‌گردی و تأثیر آنها در برندهای گردشگری و نقش مشارکت‌های مردمی در توسعه اقامتگاه‌های بوم‌گردی و افزایش کارآفرینی و عوامل مهم تأثیرگذار در توسعه مقصدهای بوم‌گردی بر پایه اصول اقامتگاه‌ها است.

تاکید بر عنصر سیستمی بودن، به دلیل ضرورت وجود ارتباط و پیوندهای متقابل بین اقامتگاه‌ها و  نواحی روستایی در راستای افزایش کارکردها و منافع گردشگری برای روستاها است، چرا که توسعه اقامتگاه بوم‌گردی، نیازمند خلاقیت و کارآفرینی است، بنابراین مشارکت گروه‌های مردمی در قالب ساکنان روستا و کارآفرینان روستایی و یا کارآفرینان مستقل در مناطق بوم‌گردی، می‌تواند در بهبود وضعیت گردشگری روستایی راهگشا باشد.

به منظور رسیدن به یک درک و چشم‌انداز درست از اقامتگاه‌های بوم‌گردی نیاز است تا الگوی بهینه‌ای برای توسعه اقامتگاه‌های بوم‌گردی برای سال‌های آتی تدوین شود، این الگو با در برگرفتن مجموعه‌ای از مولفه‌ها، چشم‌اندازی را برای آینده ترسیم می‌کند، در واقع، ضرورت اصلی پژوهش، عدم کفایت پژوهشی در ارتباط با الگوی تبیین‌کننده در ارتباط با توسعه اقامتگاه‌های بوم‌گردی در پیوند با توسعه پایدار روستایی است که در این زمینه نیازمند مطالعه و پژوهش هستیم.

در واقع وجود یک الگوی تبیین‌کننده که ارتباط بین توسعه پایدار روستایی با بوم‌گردی، اقامتگاه‌های گردشگری و عناصر طبیعی و انسانی یک منطقه را تبیین کند، می‌تواند در تدوین چشم‌انداز و برنامه‌ریزی بوم‌گردی بسیار تعیین‌کننده باشد.

در پژوهش‌های مربوطه باید به این موضوع پرداخته شود که اقامتگاه‌های بوم‌گردی تا چه اندازه می‌‌‌توانند به عنوان الگوی توسعه پایدار گردشگری در مناطق روستایی و بکر طبیعی موثر باشند، پنداشت اولیه باید این باشد که اگر کسب و کار و یا کارآفرینی مانند ساخت و مدیریت یک اقامتگاه بوم‌گردی، به صورت کوچک و با مالکیت و مشارکت افراد محلی آغاز شود، به صورت درون‌زا و ذاتی با توسعه پایدار گردشگری رابطه برقرار می‌کند.

در  الگوهای توسعه هر بازیگر یا مولفه، نقش مجزایی در توسعه اقامتگاه‌های بوم‌گردی روستاها باید داشته باشد و در عین حال در ترکیب با سایر بازیگران، در تبیین نهایی الگوها موثر باشد، ارائه الگوهایی که در توسعه آتی آن ابتدا باید وضع موجود اقامتگاه‌های بوم‌گردی را از طریق شناسایی عامل‌ها و مقوله‌های اصلی تاثیرگذار در بوم‌گردی و اقامتگاه‌های بوم‌گردی شناسایی و با تبیین ارتباط بین عوامل، مقوله‌ها و جایگاه و تاثیر آنها، الگوی بهینه توسعه آتی اقامتگاه‌های بوم‌گردی را ارائه کند.

مولفه‌هایی که می‌توان برای ارائه الگوی پایه برای توسعه اقامتگاه‌های بوم‌گردی پیشنهاد کرد شامل شناسایی شاخص‌ها و معیارهای توسعه اقامتگاه‌های بوم‌گردی، ارزیابی و دسته‌بندی عوامل موثر بر توسعه اقامتگاه‌های بوم‌گردی، تحلیل اثرات توسعه اقامتگاه‌های بوم‌گردی بر توسعه پایدار گردشگری در ابعاد مختلف، شناسایی و ارزیابی قابلیت‌ها و منابع داخلی گردشگری روستایی، ارزیابی و تحلیل عوامل بیرونی موثر بر گردشگری روستایی، تحلیل رقبای گردشگری روستایی و اهداف طرح‌ها و برنامه‌ها، تحلیل استراتژیک گردشگری روستایی بر مبنای تناسب اهداف با منابع و عوامل درونی و بیرونی و ارائه راهبردهای توسعه اقامتگاه‌های بوم‌گردی روستایی مبتنی بر توسعه پایدار است.

منبع:میراث آریا

حمامی که موزه مردم‌شناسی بستک شد

نام بنا به حمام خانی معروف است و به دستور صولت الملک، خان وقت بستک ساخته ‌شده است، در ابتدا این حمام مورد استفاده اختصاصی خان بستک قرار داشته که بعدها مورد استفاده عموم مردم قرار گرفته است.

حمام خان بستک متعلق به دوره قاجار است و قدمتی حدود ۱۵۰ سال دارد.

مشخصات بنا

بنای مورد نظر دارای همان سیر کولاسیون همیشگی حمام‌ها است که این مورد در تمام حمام‌های کویر مرکزی دیده می‌شود.

بینه، میاندر، گرمخانه، استخر (خزینه) که فضای گرم‌کننده آن تون است و در عمق زمین قرار گرفته که این قرارگیری به علت نگهداری گرما در این عمق است و مصالح ساختمانی تشکیل‌دهنده این بنا سنگ و ساروج محلی و گچ نیم پخت و اندود درونی آن ساروج تیشه‌ای است.

حمام خان دارای ۱۳ گنبد کوچک و بزرگ است که از دور نظر هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کند. به‌وسیله پلکانی از سمت جنوب به داخل سالن اصلی مشرف می‌شود و چهار طرف سالن اصلی سکوهایی برای نشستن موجود است. در وسط سالن حوض هشت‌ضلعی زیبا قرار دارد که در وسط آن‌ یک فواره سنگی بوده است.

از سالن اصلی به‌وسیله یک راهرو به سالن دوم می‌رسیم و قبل از رسیدن به سالن دوم در سمت چپ راهرویی وجود دارد که به چند اتاق کوچک جدا از هم مشرف می‌شود که ظاهرِاً رختکن یا پاشوره بوده است.

سالن دوم دارای دو سکو برای نشستن و سه اتاق که یکی از آن‌ها به اتاقک‌های کوچکی تقسیم‌شده و محل نظافت شخصی بوده است، وجود دارد، روبروی راهروی ورودی سالن آب‌انبار قرار دارد که به سه قسمت تقسیم‌شده است. در کف قسمت میانی سوراخی موجود است که به شکل کوره بوده و برای گرم کردن آب ساخته شده است.

آب‌انبار اصلی در انتهای ضلع شمالی حمام قرار دارد که به‌وسیله حائلی از آب‌انبار مشرف می‌شود. دو طرف حمام از داخل به ارتفاع ۱/۵ متر از کف دارای کانال آب است.

نوع بهره‌برداری و تزئینات حمام

حمام خان بستک در سال ۱۳۷۷ به شماره ۲۲۱۱ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده و هم‌اکنون به‌عنوان موزه مردم‌شناسی بستک مورد استفاده قرار می‌گیرد.

فضاهای حمام به علت نوع استفاده و کاربری آنها از یک نوع مدل تبعیت می‌کند که در این فضاها تزئینات نقش پایانی و بسیار ناچیز را ایفا می‌کنند پس در این مورد تنها تزئینات قابل‌ذکر، رسمی‌بندی سقف است که به چشم می‌خورد. در بدنه این بنا کانال‌هایی برای انتقال آب گرم به تمام فضاها تعبیه ‌شده است.

توضیح ضروری و اختصاصی بنا

علاوه بر خصوصیات عمومی حمام‌ها که در این بنا مشاهده می‌شود، معماری داخلی آن نیز باعث شده تا این بنا را به‌عنوان بهترین نمونه حمام‌های این ناحیه در نظر بگیریم. با توجه به خصوصیات فرهنگی و مذهبی ساکنان جنوبی که نسبت به نظافت حساسیت خاصی داشتند، نگهداری عناصری که بیان‌کننده این خصوصیت زیبا باشد نه‌تنها باعث نشر این فرهنگ سنتی می‌شود بلکه باعث قدرت روزافزون این طرز فکر در مردم است. فضاهای مشاهده ‌شده در این بنا همانند حمام‌های عمومی دیگر است به شکلی که می‌توان این توالی فضایی را بر پلان حس کرد.

از نظر معماری داخلی فضاها به گونه‌ای در کنار هم قرار گرفته‌اند که گرمای درون فضا به شکل نامناسب از بین نرود.

گنبدهای درون فضا به‌وسیله سنگ‌های اسفنجی و ملات ساروج کار شده است و قسمت داخلی آن به‌وسیله ساروج اندود شده و در نهایت تیشه‌خور شده است و مصالح کف آن آجرفرش است.

از نظر جزئیات معماری باید گفت که جزئیات خاصی در بدنه کانالی تعبیه‌ شده که همان گربه‌رو در معماری حمام‌های کویر مرکزی یافت می‌شود و عمل می‌کند، این کانال از گرم‌خانه، بینه و میاندر نیز دیده می‌شود که به شکل یک گرم‌کننده در کل محوطه حمام تقسیم‌شده است.

منبع:میراث آریا

صلات، آیینی سنتی در گرمه برای آغاز سوگواری

در شهر گرمه، آيينی است که مؤمنان را از مرگ میت خبردار می‌کنند تا براى تشییع‌جنازه او حاضر شوند، اين آيين با نام صلات در اين شهر مشهور است.

سنت‌ها و اعتقادات در رابطه با مراحل گذار، یکی از مهم‌ترین قسمت‌های فرهنگ انسان‌ها محسوب می‌شوند. يکی از اين مراحل گذار، مرگ است. مرگ، بی‌پرواترین و صریح‌ترین سوی زندگى و یک واقعیتِ مسلم است. در بیشتر فرهنگ‌ها مرگ اهمیت خاصی برای افراد دارد و بنابراین توجه خاصی نیز به آن می‌شود.

 مرگ قانونی است نوشته‌شده و تخلف‌ناپذیر برای هر ذی‌حیاتی ولی از آنجا که مردم اين ديار با هم الفت و مهربانی صمیمانه‌ای دارند مرگ در بینشان بسیار دردآور و ناراحت‌کننده است. آن‌ها آن‌قدر یکدیگر را دوست دارند که وقتی عزیزی را از دست می‌دهند مدت‌ها در عزا و سوگ او می‌نشینند حتی اگر با فرد از دست‌رفته هیچ نسبتی نداشته باشند.

در دين اسلام، مرده‌ها هم احترام دارند. نگاهی اجمالی به سرنوشت ميت از زمان احتضار تا به خاک‌سپاری و اعمال شب وحشت و… همه و همه حكايت از احترام خاص اسلام به اموات دارد. شركت و حضور در مراسم تشییع‌جنازه و تدفين از جمله امور مستحب است كه در روايات بسيار مورد تأکید قرار گرفته است و موجب يادآورى مرگ، بخشش گناهان، پند گرفتن و نيز موجب تكريم ميت مؤمن و تسلای خاطر بازماندگان او خواهد بود.

مردم شهر گرمه شرکت در تمام مراسم سوگواری را نوعی وظیفه می‌دانند، این مردم با اعتقاد بر اهمیت برگزاری و توجه به این مراسم، سال‌های سال است كه همچون اجداد خود آن را مهم می‌دانند و در برپایی مجالس و پرداختن به آداب‌ورسوم خود پافشاری می‌کنند و در این موارد باکمال صداقت و صمیمیت با صاحبان عزا ابراز همدردی می‌کنند به‌طوری‌که برای اثبات این همدردی تا مدتی لباس سیاه می‌پوشند و از روشن کردن رادیو و تلویزیون، رفتن به گردش یا مسافرت، شرکت در مجالس جشن و عروسی،  برپایی هر نوع مجلس شادی، دید و بازدید عید و… خودداری می‌کنند و مدت‌ها عصر و شب جمعه با حضور در منزل صاحبان عزا تسلای خاطر آن‌ها را فراهم می‌آورند.

از جمله اقدامات بعد از مرگ يک مسلمان، علاوه بر مراسم خاک‌سپاری، تشيع جنازه، شب هفت، چهلم و… اعلام خبر مرگ او برای باخبر کردن مؤمنان است که به‌عنوان يکی از اولين اقدامات پس از مرگ متوفی انجام می‌شود. اصلی‌ترین کاربرد اين اعلام خبر مرگ اطلاع‌رسانی از مرگ و همچنين زمان و مکان اجرای مراسم براى تشییع‌جنازه، احترام او و نماز بر او برای آشنايان، همسايگان و… است.

فضیلت تشییع‌جنازه بسیار و ثواب آن عظیم است. امام صادق (علیه‌السلام) در این رابطه فرمود: «سزاوار است که برادران مؤمن را اطلاع دهند تا بر جنازه او حاضر شوند و بر او نماز بگزارند و براى او استغفار کنند، تا هم میّت و هم حاضران ثواب ببرند.» ( زادالمعاد، صفحه۵۴۰)

چگونگی اجرای مراسم صلات

وقتی شخصی فوت می‌کند، اولين كار افراد خانواده او آگاه كردن آشنایان بود. اين كار از طريق مناجات انجام می‌شد. مناجات به‌وسیله مؤذن مسجد محله متوفی به عمل می‌آمد، او در پشت‌بام مسجد و با خواندن کلمه صلات در چهار مرحله و خواندن دو جمله‌ای‌های المؤمنون الصلاة، ايها الحاضرون الصلاة و سپس اشعاری را با آواز بلندی می‌خواند و برای عموم مؤمنان از پيشگاه خدای متعال آمرزش طلب می‌کرد.

مردم كه به چنين نحوه خبر آشنایی داشتند بدين طريق از هويت شخص درگذشته مطلع می‌شدند و برای شركت در مراسم تشييع حضور پیدا می‌کردند.

متن صلات

متن آیین صلات به این شکل است:

الصلاة – الصلاة – الصلاة – الصلاة

ايها المؤمنون الصلاة – ايها الحاضرون الصلاة

در ادامه متن شعر ذيل خوانده می‌شود:

هر که آيد به جهان اهل فنا خواهد بود (بودا)/ آنکه پاينده و باقی است خدا خواهد بود (بودا)

چند روزی که در اين دار جهان خرسندی/ باخبر باش که نوبت ما خواهد بود (بودا)

قاف تا قاف جهان سفره گشوده است اجل/ همه را بر سر اين سفره صلاح خواهد بود (بودا)

دنيا به کسی خط امانی نسپرد/ هرکس که به ذات عاقبت بايد مُرد

آن سنگ که نام نامی وحی، اجل است/ بر شيشه عمر همه کس خواهد خورد

و در آخر خبر مرگ متوفی را اعلام و محل برگزاری مراسم کفن‌ودفن را به اطلاع عموم مردم می‌رساند.

 طبق گفته اهالی به خصوص افراد مسن اين رسم را تا چهار نسل قبل خود به ياد دارند.

سنن و آداب در آيين صلات كه معمولاً با گريه و عزاداری جمعی همراه است، موجب شورآفرينی شركت‌كنندگان می‌شود. اين آيين برای شركت‌كنندگان ادای تکلیفی است که گروه اجتماعی انجام آن را بر دوش فرد می‌گذارد و این کار نوعی نگرۀ مناسک‌وار است که هر کسی از رهگذر احترام به سنت ناگزیر از پذیرش آن است و با شرکت در تشيع و تدفين به‌نوعی احساس تطهير و نزديكی به خدا دارند و اين امر سبب كاميابی اجتماعی شده و تهذيب و تجديد حيات فكری و معنوی كنشگران را فراهم می‌سازد.

آیین صلات گرمه با شماره ۴۲۷ در فهرست آثار ملی و در گستره میراث ناملموس کشور به ثبت رسیده است.

منبع:میراث آریا

ورشو میراثی ماندگار در بروجرد

پیشینه­‌ استفاده از ورق‌­های ورشویی در ایران به دوره صفویه می‌رسد اما دوران شکوفایی این هنر را به اواخر دوره قاجار و اوایل دوره­‌ی پهلوی نسبت می‌دهند. ورق فلز ورشو که با نام ژرمن سیلور هم شناخته می‌شود، از کشورهایی چون آلمان و به ویژه از لهستان وارد ‌شده‌ است و به همین دلیل، هنرمندان ایرانی، نام ورشو را به این فلز دادند و این حرفه، ورشوسازی نام گرفت.

اعزام هنرمندانی از شهرهای  بروجرد و دزفول در اواخر دوره قاجار به کشور روسیه برای  فراگیری فنون و رموز ساخت این وسایل، باعث رشد و شکوفایی این رشته در این دو شهر شد، دواتگران شهر بروجرد که پیشینه­‌ای ۷ هزار ساله از هنر فلزکاری را در سابقه تاریخی خود داشتند با تغییر رویکرد به سمت ساخت وسایل ورشویی و اقبال عمومی در کشور برای نوشیدن چای باعث گسترش هر چه بیشتر این هنر در کشور عزیزمان شدند.

استان لرستان با قدمتی چند هزار ساله مرکز عمده‌­ا­ی در زمینه­‌ صنایع‌دستی بوده است و به دلیل موقعیت خاص فرهنگی و داشتن مردمانی سخت­‌کوش و متعلق به فرهنگی کهن، همواره از بعد صنایع‌دستی غنی و منحصر به فرد است.

صنعت فلزکاری با قدمتی بیش از ۷ هزار سال از زمره صنایع‌دستی کهن ایران است که نام این صنعت با نام استان لرستان آغشته شده است. در میان صنایع‌دستی ورشو آلیاژی از ۲۰%  نیکل، ۳۵% روی و ۴۵% مس به خوبی ذوب و به آسانی قالب­‌گیری می­‌شود. تاریخچه ورشوسازی در استان لرستان به قرن نوزدهم برمی‌گردد که وسایل پذیرایی چای از روسیه به ایران آمد.

آن زمان چلنگران و دواتگران بروجردی که با ابزارآلات فلزی مانند خیش، داس و … سروکار داشتند به هنر ورشوسازی روی آوردند و به مرور استادان بنامی در بروجرد مطرح شدند، شهر بروجرد، به عنوان مرکز اصلی ورشوسازی و قلمزنی ورشو در ایران شناخته می‌شود و تنها شهری است که هنوز تعدادی کارگاه، موزه و هنرمندان فعال در این زمینه دارد. هنرمندان بروجردی با استفاده از فن چکش­‌کاری و خم­‌کاری که با دستگاه‌های ساده و نیروی بازوی هنرمند میسر بود، آثاری فلزی از ورق‌های ورشو خلق می‌کردند و ظروف بسیاری نظیر سینی، دیس، بشقاب، قاشق و چنگال، سماور ذغالی، قوری، می‌ساختند.

احداث موزه ورشو در بروجرد

تولید سماورهای زیبای ورشویی در بروجرد ادامه یافت و به نوعی سماورهای ورشویی بروجرد نماد این صنعت به شمار می‌­روند.  در حال حاضر سماورهای ورشویی در همه نقاط ایران مختص استادان ورشو­سازی بروجرد است. خانه تاریخی بیرجندی بروجرد به منظور احداث نخستین موزه ورشو اختصاص یافته ‌است. در تاریخ  ورشوسازی بروجرد استادانی از جمله مرحوم میناگر، مرحوم رئوفیان، مرحوم گلدوز و مرحوم شاد دل و مرحوم استاد محمد بادآور سازنده آخرین و بزرگ‌ترین سماور زغالی دست­‌ساز ایران که هم اکنون در خانه افتخار السلام بروجرد مستقر است پا به عرصه وجود نهاده و با تحمل مشکلات فراوان صنعت ورشو سازی را با دستان خود به اوج و تکامل رساندند.

در تیرماه سال ۱۳۹۱، مهارت و فن روی ورشو به شماره ۱۰۶۱ و در اسفند ۱۳۹۶، قلمزنی روی ورشو در شهر بروجرد به شماره ۱۵۶۰ در فهرست آثار ناملموس کشور به ثبت رسیده است، پرونده ثبت بروجرد به عنوان شهر ملی ورشو در سال ۱۳۹۸ مطرح و به تصویب رسید.

از آنجا که ماده خام صنعت ورشوسازی، یعنی آلیاژ ورشو، یک فلز وارداتی است، کم شدن میزان واردات این فلز، یکی از مشکلات توسعه صنعت ورشوسازی محسوب می‌شود. و همچنین ورشوسازان قدیمی یا از دنیا رفته‌­اند یا گرد کهولت توان کار را از آنها گرفته است از این رو بسیار حائز اهمیت است که این صنعت آمیخته با هنر تا جایی که امکان دارد ثبت و حفظ شود. این صنعت زیبا و منحصر بفرد در حال فراموشی بود که با حمایت‌های منسجم مسئولان شهر بروجرد و میراث‌فرهنگی استان و با برگزاری دوره‌های مختلف آموزشی و ثبت نام بروجرد به عنوان شهر ملی ورشو تا حدود بسیاری جلوی این کار گرفته شد.

نام­‌گذاری میادین و خیابان‌ها به نام اساتید درگذشته این هنر، تاسیس دانشکده علمی و کاربردی ورشو،تجهیز و راه‌­اندازی موزه بزرگ ورشو در کنار اهمیت به تولید دوباره ورق ورشو از جمله فعالیت‌­هایی است که در دستور کار اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان لرستان قرار گرفته است.

منبع:میراث آریا

برگزاری کمپین بهار چینی‌ها فرصتی برای حفظ نام ایران در حافظه بازار گردشگری چین

به‌گزارش میراث‌آریا به‌نقل از مرکز روابط‌عمومی و اطلاع‌رسانی وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی، محمد قاسمی روز چهارشنبه ۲۹ بهمن‌ماه با بیان این خبر، افزود: «فعالیت‌های مربوط به این کمپین در چندین گام انجام شد. در گام نخست از استان‌های مقصد گردشگران چینی خواسته شد تا محتوای تبلیغاتی خود را متناسب با علایق و سلایق چینی‌ها و بر اساس راهنماهای فنی ابلاغی در قالب عکس، کلیپ و متن آماده و به معاونت گردشگری وزارتخانه ارسال کنند.»

او افزود: «در گام دوم، آثار تولیدی از نظر تکنیکی و محتوایی ارزیابی و صحت‌سنجی شد  و آن‌هایی که شرایط فنی لازم را احراز کردند در زمینه متن و روایت توسط کارشناسان یک شرکت دو ملیتی ایرانی‌چینی مورد تطبیق و ویرایش ترجمه‌ای و زبان‌شناختی قرار گرفتند.»

مدیر‌کل بازاریابی و تبلیغات گردشگری ادامه داد: «در گام بعدی، انواع محتوای نهایی‌شده به‌همراه پیام تبریک دکتر مونسان به زبان چینی در سایت جامع گردشگری کشور موسوم به “ویزیت ایران” زیر نظر کانون جهان‌گردی و اتومبیل‌رانی بارگذاری شد.»

او عنوان کرد: «در مرحله آخر، لینک مربوطه در سطح وسیعی به وزارت امور خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، تشکل­‌های حرفه‌ای گردشگری، نمایندگی‌های سیاسی جمهوری اسلامی ایران در چین، رایزنی‌های فرهنگی کشور و سایر گروه‌های فعال گردشگری اطلاع‌رسانی و از آن‌ها خواسته شد تا نسبت به بارگذاری لینک مذکور در فضای مجازی تحت اختیار، استفاده از محتوای تولیدی در سایر فعالیت­‌های تبلیغاتی و اطلاع‌رسانی مناسب پیرامون کمپین مذکور به بخش خصوصی کشور چین اقدام کند.»

 محتوای این کمپین از طریق لینک  https://www.visitiran.ir/node/۶۵۵۵ قابل دسترسی است.

منبع:میراث آریا

شهیدگاه، یادآور دلاوری‌هاى فرزندان ايران‌زمين در مقابل تهاجم بیگانگان

طبق شواهد و مدارک مستند تاریخى، این محوطه، قبرستان وسیعى بوده که در دوره شیخ صفى‏‌الدین محل دفن مریدان و همچنین پس از تشکیل سلسله صفویه برای تدفین شهداى جنگ شروان، چالدران و شخصیت‌هاى مذهبى و سیاسى مورد استفاده قرار مى‏‌گرفته است.

عنوان شهیدگاه براى اولین بار در زمان شاه اسماعیل اول به این قبرستان داده شد، روایت است، شاه اسماعیل اول در سال ۹۱۵ق/۱۵۰۹م به همراه عده‌‏اى از مریدان و صوفیان خود براى گرفتن انتقام خون پدر و جدش عازم شروان شد و پس از پیروزی بر فرخ یسار و فتح شروان جنازه پدرش حیدر و جدش شیخ جنید را همراه افرادی از بزرگان و سرکردگان صفوى که در رکاب پدرش سلطان حیدر و در خدمت خود او در آن جنگ‌ها شهید شده بودند، به اردبیل انتقال داده و پدرش را در کنار مزار شیخ صفى‌‏الدین و شهداى دیگر را در آن قبرستان دفن کرد.

به روایت دیگر جنازه شیخ حیدر و شیخ جنید بدون اینکه از یکدیگر مشخص باشند در قبرستان پشت مسجد بقعه دفن شدند و از آن زمان قبرستان مذکور به شهیدگاه معروف شد.

در زمان شاه اسماعیل نیز پس از وقوع جنگ چالدران در سال ۹۲۰ق/۱۵۱۴م اجساد تعدادى از قهرمانان شهید این نبرد نابرابر به همراه زین و یراق اسب‌هایشان که به پوست و چرم پیچیده شده بودند به این قبرستان منتقل و در آنجا به خاک سپرده شدند.

 جای هیچ شک و تردیدی نیست که دفن اجساد جنگ شروان و به ویژه جنگ چالداران بیانگر سابقه نبرد سازمان یافته اجداد صفوى با دشمنان در راستاى رسمیت مذهب تشیع بوده است، این نبردها براى اولین بار در زمان سلطان جنید و بعد، سلطان حیدر جامع عمل پوشیده است.

جنگ سلطان جنید نخستین جنگ خاندان صفوى در راه مذهب بود که در سال ۸۶۰ ق/۱۴۵۶م رخ داد و جنگ چالدران نیز در زمان شاه اسماعیل اول صفوى با عثمانى‏‌ها به وقوع پیوست، این جنگ تاریخی نبرد نابرابرى بین سپاهیان و لشکریان عثمانى و سپاه ایران بود.

سنگ قبرهاى شهیدگاه و تزیینات آن

به‌طور کلى سنگ قبرهاى محوطه شهیدگاه از نظر نقوش تزیینى به شش گروه عمده گیاهى، هندسى، حیوانى، انسانى، نمادین و خط نگاره‌‏ها دسته‌بندی می‌شود.

نقوش گیاهی شامل نگاره‌های درخت و نقوش گیاهى است، تزیینات درختى آن با یک ساقه عمودى و چندین انشعاب راست و مایل و تزیینات گیاهى به صورت اسلیمى‌، ختایى و گل‌هاى شاه عباسى سر در آورده از داخل گلدان‌هاى تزیینى است. این نقش‌ها از لحاظ سبک‌‏شناسى قابل تطبیق با تزیینات گلدانى (درخت طیبه) کاشی‌هاى معرق و هفت رنگ چینی‌خانه است.

دومین گروه از تزیینات سنگ قبرهاى محوطه شهیدگاه با نقش‌های هندسى و گره چینى‌های برجسته مشخص می‌شود، این طرح‌ها با نقوش گیاهى همراه شده و فواصل خالى با برگ‌هاى به هم پیچیده و طرح‌هاى گلدار زیبا پر شده است.

تعداد سنگ قبرهایى که داراى نقش‌هاى حیوانى و جانورى هستند بسیار نادر است، چنین تزییناتى از لحاظ سبک‌‏شناسى قابل مقایسه با مینیاتورهاى عهد صفوى است، این نقوش که تعداد آنها از انگشتان یک دست کمتر است غالبا بر پهلوی جنوبى سنگ‌ها به طرز هنرمندانه‌‏اى طراحی و حکاکی شده ‏است، نقوش جانورى در این صحنه‌‏ها شامل تصاویر حیوانات مختلفی چون اسب، آهو، پرنده (قوش) است که به صورت واقع‌گرایانه و بدون رعایت پرسپکتیو حجارى شده است.

نقوش انسانى سومین گروه از نقوش سنگ قبرهاى محوطه شهیدگاه است که از نمونه آنها آثار اندکی باقی مانده است، در بررسی‌هاى به عمل آمده تنها سه مورد تقریبا سالم شناسایى شد، البته جزییات این نقوش گویا نیست؛ نقش انسان (شاه یا حاکم) در صحنه شکار و پیاده و سوار بر اسب به طرزی نمایانده شده که از نظر سبک و اجرا شباهت زیادی به مینیاتورهاى عصر صفوى دارد.

نکته جالب توجه اینکه حجار هنرمند در ترکیب این نقوش سعى داشته جزییات نقش را از لحاظ ترکیب صورت، پوشش بدن، دستار و کلاه و دیگر جزییات و مشخصات واقع‌گرایانه نشان دهد.

گروه دیگری از تزیینات سنگ قبرهای محوطه شهیدگاه از نگاره‌های  نمادین مذهبی و غیرمذهبی تشکیل می‌شود، در این خصوص تعداد محدودى سنگ قبر در قبرستان شهیدگاه با علایمی چون رمزی از دیگر سنگ‌ها متمایز می‌شود.

در کنار این تصاویر نگاره‌های دیگری مشتمل بر نقش قندیل، محراب، شمشیر، گلدان و گلابدان در این سنگ‌ها دیده می‌شود که به لحاظ بار فرهنگى خاصى که دارند مى‏‌توانند نماد یا نشانه اختصاص شخص یا واقعه مهم و یا ایدئولوژى پرمفهومی باشند، به هر حال هر چه باشد واضح است که حجار و نگارگر از ترسیم آنها قصد خاصى داشته و شاید مى‏‌خواسته بینشى را انتقال دهد یا به معرفی صاحب قبر بپردازد.

به طور کلی یکایک این سنگ‌ها در حکم تابلویى هستند که نقوش گل و بوته، اسلیمى، گل‌هاى شاه عباسى و اشکال مربوط به آیین و رسوم دراویش، همچنین ابزارآلات جنگى و اشیای اسلامى و عرفانى تفکر آن دوره را برای ما به ارمغان می‌آورد.

طرح قندیل از جمله نگاره‌های نمادین سنگ‌ها و کاشی‌هاست، استفاده از نقش محراب نیز بسیار متداول بوده و معمولا بالاى قوس محراب‌ها با نقوش گیاهى و اسلیمى به طرز زیبایى تزیین می‌شد؛ بی تردید نقش قندیل بر روى سنگ‌ها پیام خاص مذهبی داشته، اگر چه کاربرد قندیل بر روى سنگ قبرها عمومیت نداشته ولى در برخى از آنها به صورت متنوع ظاهر شده است.

شاید یکى از دلایل استفاده از نقش قندیل بر روى سنگ قبرها نماد نور باشد، چرا که استفاده از قندیل در اماکن متبرکه و کاربرد این نقش در محراب‌ها نیز اشاره به آیه ۳۵ سوره نور دارد، (اللّه نور السموات والارض مثل نوره کمشکوه فیها مصباح المصباح فى زجاجه الزجاجه کانها کوکب درى یوقد من شجره مبارکه زیتونه) خداوند نور آسمان‌ها و زمین است، داستان نورش به مشکوتى ماند که در آن روشن چراغى باشد و آن چراغ در میان شیشه‏‌اى که تلالو آن گویى ستاره‏اى است درخشان و روشن از درخت مبارک زیتون.

نقش قندیل در سراسر جهان اسلام در یک مقطع از زمان یعنى اوایل قرن ششم هجرى بر روى محراب‌هاى سنگى نقش شد و پس از اندک زمانى گسترش پیدا کرده و بر روى قبرها و محراب‌هاى کاشى نیز نقش شد. نقش محراب نیز در تزیینات برخى سنگ‌ها با نور پیوند دارد، به طوری که این آرایه‌ها اغلب با نقش محراب نمایانده شده است؛ اصولاً طراحان در مساجد همیشه محراب را به عنوان دریچه‌‏اى به سوى خدا در پیش روى خود هنگام عبادت داشته‏‌اند، به این خاطر از طرح محراب براى سنگ قبرها استفاده کرده‌‏اند.

 مفاد آیات قرآن براى هر مسلمانى داراى تقدس بسیار بوده و هنرمندان اسلامى در تمام دوره‌ها  از این آیات در تزیین بناهای مذهبى و مصنوعات فلزى، سفالى و غیره استفاده می‌کرده‌اند. خطوط خوشنویسی در این آثار اغلب به دو صورت فرورفته یا برجسته با خط ثلث، داراى حروف بلند و کشیده بوده که از این طریق صلابت و استوارى خاصى به کتیبه‏ سنگ قبرها می‌بخشید و در برخى موارد به خط کوفى، نستعلیق، نسخ و ثلث نگاشته شده، نوشته‌‏های فارسى، معمولا به خط نستعلیق جلوه‏‌گر شده‏‌اند.

به طور کلی عبارات به کار رفته بر روى سنگ قبرها که به خط عربى و فارسى نگاشته شده است دارای مفاد قرآنی از آیات سوره‌‏هاى الرحمن، آل عمران، عنکبوت، آیه الکرسى، انبیاء، فجر، شمس و صلوات بر چهارده معصوم(ع)، دعای نادعلیاً، مناجات حضرت‏ على(ع) و ادعیه مختلف براى صاحب قبر و معرفى و مدح متوفى است.

غالبا تاریخ فوت و نام متوفى در داخل کادر چهارگوش بر پیشانى سنگ قبر یا پهلوی شمالی آن حکاکی شده است. کتیبه‌های فارسى نیز که عموما مفهومی در ارتباط با بى‌‏وفایى دنیا و وصف حال متوفى است بیشتر به صورت منظوم بر جوانب سنگ‌ها حجارى شده‌‏اند.

نمونه‌‏اى از این کلام منظوم به شرح ذیل است:

بر سر تربت ما چون گذرى فاتحه خوان         روح ما را به دعا شاد نما آنگه گذر

نوجوانا روضه‌ات  تا جاودان پرنور باد        روحت اندر باغ جنت دائماً با حور باد

به طور کلی برجسته‌ترین تزیینات سنگ قبرهای عصر صفوى خطوط خوشنویسى و کتیبه‌‏نگارى است، با وجود عدم درج نام حجار و کاتب خوشنویس که گاه‌نگاری دقیق آنها را با مشکل مواجه مى‏‌کند ولى برجستگى کتیبه‏‌هاى این سنگ‌ها نشان دهنده حضور چیره دست‌ترین خوشنویسان دوره صفوى در تزیینات بقعه است.

منبع:میراث آریا