جاذبه های گردشگری و مکان های دیدنی کشور پرتغال

15 مکان دیدنی و جاذبه های گردشگری بی نظیر و بسیار زیبا از کشور پرتغال که اگر قصد مسافرت به این کشور اروپایی را دارید قطعا مورد استفاده شما خواهد بود.

پرتغال کشوری بی نظیر برای جست و جو وچیزی بیش از چوب پنبه ، دریاهای شگفت انگیز و بنادر جذاب معروف است. پرتغال شهرهای تاریخی را به خاطر من می آورد و یکی از چیزهایی که درمورد پرتغال دوست دارم احساس منحصربفردی است که در هر مکان می شود لمس کرد. میتوان 30 دقیقه را در جاده بود و حس کرد که در یک کشور متفاوت به معنی واقعی کلمه است؛ براستی ویژه است.

اگر تمایل به سفر به پرتغال دارید یادتان نرود که از این مکان ها دیدن کنید ولی فعلا که فرصت مناسب در اختیار شما نیست پس بهتر است با این بخش از گردشگری آنلاین نمناک همراه شوید تا به 15 جاذبه دیدنی کشور پرتغال نگاهی بیندازیم.

جاهای دیدنی و جاذبه های گردشگری بی نظیر کشور پرتغال

1.گردش در براگا

شهری که در نزدیکی شهرهای پورتو و آمارانته واقع شده است. این شهر یکی از بهترین مکان ها جهت بازدید از ساختمان های برجسته و تاریخی پرتغال است. بازید از جایگاه مقدس بوم جیسیس دو مونته دیدن کنید و یک بطری آب هم بردارید چراکه پله های زیادی که دارد حتی یک قهرمان المپیک را هم از نفس می اندازد.

2.شهر آمارانته را خوب بگردید

خیلی از شهر پورتو در شمال کشور دور نیست و مکان خوبی برای گشت و گذار در مناطق تاریخی در این منطقه زیبا را فراهم می آورد. درحال گذر از کنار رودخانه های این شهر، رستوران و کافه های زیادی در مسیر وجود دارد که قادر به مقاومت در برابر آن ها نخواهید بود.

3.پورتو از بزرگترین شهرهای پرتغال

یکی از بزرگترین شهرهای پرتغال واقع در شمال این کشور است. این منطقه با تپه های زیاد ، خیابان های سنگ فرش شده ، غذاهای دریایی تازه و بنادر فراوان دارای مکان های زیادی برای بازدید است.

4. بازدید از روستای قرون وسطایی فراموش شده در سورتلها

سورتلها یک روستای کوچک ، از باشکوه ترین اقامتگاه ها است که با قلعه ای که تمام منطقه را میتوان دید شگفت انگیز است. اگر میخواهید در قلعه دوری بزنید ( که بسیار توصیه می شود) به کفش های راحتی نیاز خواهید داشت. تمام این روستا شما را به دوران قرون وسطی میرد؛ در این روستا زمان را فراموش خواهید کرد.

5. روستایی کنار سنگ

مونسانتو، یک روستای کوچکی در نزدیکی اسپانیا که از منحصربفرد ترین روستاهایی است که تابحال دیده اید. ساکنین آن کمتر از 1000 نفر می باشد. این روستای عجیب و جالب را باید دید تا باور کرد.

6. مشاهده زیبایی های سینترا را از دست ندهید!

سخت است که با تمام وجود عاشق سینترا نشد. واقع در کوه های سینترا ، زیباترین قلعه های اروپا را مشاهده خواهید کرد (هیس، پیش خودمان بماند!) حدود 30 دقیقه از مرکز لیسبون، فاصله است تا سینترا، یک یا دو روز را در این مکان بگذرانید. بازدید از کاخ پنا، کاخ مونسریت، قلعه موورز و کاخ سینترا را از دست ندهید.

7. زیبایی های کاسکایاس

این شهر ماهیگیری تاریخی در جنوب ساحل لیسبون قرار دارد که اگر میخواهید کمی خنک شوید بهترین انتخاب است. روستای عجیب و غریب و سواحل اقیانوس اطلس را بگردید.

8. بازدید از آبشارهای آزورس را فراموش نکنید

آزورس مجمع الجزایری آتشفشانی است که واقع در نیمه میانی اقیانوس اطلس است. چند ساعت با هواپیما و کمی هم قایقرانی شما را به این جزایر که از مهیج ترین و جذاب ترین جزایر اروپا هستند میرساند. به زیباترین صحنه ها و خیره کننده ترین مناظری که شاهد خواهید بود فکر کنید!

یادتان نرود که از جزیره زیبای فلورس و پوکو دا آلاگوینها بازدید کنید! خیره کننده است!

9. پرسه و گردش در خیابان های لیسبون کشور پرتغال

این شهر بزرگ پرتغال یکی از معرکه ترین ها برای بازدید است . اگر برای اولین بار است که به پرتغال می روید از دیدن این شهر حیرت زده خواهید شد. لیسبون نقاط چشمگیر بسیاری را دارد، با ساکنین گوناگون و متفاوت. دیدن این شهر را نباید از دست داد. حتما از برج بلم دیدن کنید و بایرو آلتو را بگردید در کایس که واقع در انبار قدیمی شهر می باشد هم چیزی بخورید؛ جدا منحصربفرد است.

10. جزیره مدیرا را ببینید

مابین پرتغال و جزایر کاناری، جزیره مادیرا قرار دارد. اطمینان حاصل کنید که از پایتخت فانچال بازدید کردید. در حاشه شهر هم مناظری است که اغلب در سفر به پرتغال از یاد میروند.

11. کلیسای استخوان را در اوورا از دست ندهید

یک شهر رومی فوق العاده که از جانب سازمان یونسکو حمایت می شود. این معبد رومی را ببینید که از استخوان هایی که در هر دیواری چیده شده تشکیل شده است. بازدید از پراکادو گیرالدو و ماکابره را هم پس از معبد دیوار استخوان ها در اولویت بگذارید. این معبد بخشی از کلیسای بزرگ ایگرجا د یائو فرانسیسکو است، که نمایش بی نظیری از زیبایی می باشد.

12. پارکو نچرال دو سودواسته النته جانو عه کوستا ویسنتینا را ببینید

اسمش طولانی است و شاید حتی نتوانم صحیح تلفظ کنم اما جدا منطقه ای حیرت انگیز و خیره کننده برای بازدید است. این پارک ملی بعنوان یکی از پارک های سواحل اروپا در نظر گرفته شده بود. این بخش برای هزاران سال است که دست نخورده باقی مانده و هنوز طعم صنعتی شدن و توسعه را نچشیده است.

در طی مسیر حتما در یکی از روستاها برای ماهیگیری توقف کنید، میتوانید در هتل Enigma Nature and Water اقامت کنید و از مناظری اطراف لذت ببرید.

13. سگرس رویایی را باید دید

در این منطقه ، سگرس از حیرت انگیز ترین خطوط ساحلی است که میتوان همراه با آن قدم زد و پیش رفت. حتما از حصار بازدید کنید و از پرسه کنار صخره ها لذت ببرید.

14. صخره های اطراف لاگوس را بگردید

لاگوس شهر کوچکی در ناحیه آلگارو است. فراموش نکنید که از قلعه لاگوس بازدید کنید. صخره های پونتا د پیه داد و اورنیت ، ایگرجا د سانتو آنتونیو را از دست ندهید. فقط با طی مسافت کوتاهی با ماشین دسترسی به این مناطق زیبا خواهید داشت. اینجا بهترین مکان برای گذراندن یک بعد از ظهر طولانی است. این مکان در ساحل جنوبی پرتغال واقع می باشد.

15. سواحل بی نظیر را بگردید

هیچکس نمیتواند انکار کند که سواحل پرتغال از بهترین سواحل اروپا به شمار میروند. اگر به دنبال اینچنین مکان ها برای آرامش یا قایقرانی هستید به سواحل پرتغال ( ساگرس، اریکیرا یا دیگر سواحل اقیانوس اطلس) هم سر بزنید.

منبع:نمناک

«کنگلو» قلعه‌ای باستانی در ارتفاع 1810 متری در سوادکوه

«کنگلو» با ارتفاع 1810 متر از سطح آب‌های آزاد، یکی از بناهای نادر باستانی در مازندران است که طی قرون متمادی همچنان باصلابت برجای مانده است. بنا کنگلو یکی از قدرتمندترین بناهای شمال کشور ایران است که بر طبیعت سنگین و خشن خود پیروز گشته و زیبایی خود را نشان می‌دهد.
 محمد کشاورزدیوکلایی، کارشناس ارشد تکنولوژی علوم مرمت و حفاظت میراث فرهنگی و عضو گروه مرمت و باستان شناسی قلعه‌های مازندران از سال‌های 1386 تا  1391 در یادداشتی به مشخصات و ویژگی‌های این بنا پرداخته است.

موقعیت قرارگیری بنا کنگلو

بنا یادمانی کَنگلو یکی از زیباترین بناهای باستانی استان مازندران در بخش کوهستانی، شهرستان سوادکوه قرار دارد. از تهران تا این بنا حدود 190 کیلومتر فاصله است. بعد از منطقه وِرِسک در سمت راست جاده که با نام تنگه دوآب و نام امروزی اش سه راه خَطیرکوه به سمت راست بعد از گذر از غار اسپهبد خورشید و روستای خِرچ و مسیر باستانی سَرتنگه و در ادامه روستای اِمافت، به روستا کنگلو و قبل از آن بنا کنگلو می‌رسیم. از مازندران نیز، درکیلومتر 10 جاده دوآب – ورسک سوادکوه، درسمت چپ، جاده‌ای است فرعی به طول 20 کیلومتر که از روستای بالا دوآب و از پای طاق عظیم اِسپهبد خُورشید آغاز و به دوراهی روستا چاشم – کَنگلو منتهی می‌شود. قسمت‌های اولیه جاده آسفالته و باقی آن خاکی است(البته در حال حاضر – سال 1399 – کل مسیر آسفالت شده و اردیبهشت امسال نیز رانش بدی در چند قسمت جاده صورت گرفته است).

فاصله این بنا با ارزش از شهر پُل سفید در شهرستان سوادکوه حدود 40 کیلومتر است و جزو بناهای سنگی منطقه است که مشابهات فراوانی با ابنیه دیگر منطقه دارد. در سمت چپ با عبور از پل سیمانی جدیدالاحداث راه پرپیچ و خم و صعب العبور و کوهستانی روستای کنگلو منشعب می‌شود که طول آن 9 کیلومتراست.

در فاصله حدود 1200 متری جنوب این روستا و در ارتفاعی پایین‌تر، بنای کنگلو قرار دارد که به تعبیر استاد دکتر منوچهر ستوده به دو بازوی گشوده‌ای می‌ماند که واردین را به خود می‌خواند و از دید اینجانب همچون عقابی است سرخ‌گون با بال‌های گسترده که از آشیان خود محافظت می‌کند. خوشبختانه از جاده اصلی روستا به سمت بنای کنگلو راهی جز پیاده روی نیست. این امر باعث گردید که هم مسیر و هم خود بنا بکر بماند. حدود 1200 متر پیاده روی در مسیری یو (U) مانند نیاز است تا به بنا برسید.

این بنا منحصربه‌فرد در کنار ابنیه‌ای چون دُل کینگه، قلعه چِلدَر، قلعه گَردن، برج رَواتسر از ویژگی‌های مشترکی سخن می‌گوید، که می‌توان دوره همه این ابنیه را به اواخر ساسانی مرتبط دانست. دور تا دور این بنا را کوه‌های بلندی از جمله رشته کوه خِرو نِرو در شمال و رشته کوه زارجیم در جنوب در بر گرفته است. موقعیت خاص بنا باعث شده فقط از جبهه شمالی قابل دسترسی باشد. در جنوب حدود 370 متر دره‌ای دیده می‌شود که نشان از این دارد به هیچ وجه از این جبهه به بنا نمی‌شود وارد شد. در پایین دره رود آریم می‌گذرد که به این دره در بین بومیان زِرِشک دره نیز گفته می‌شود.

بنا کنگلو با مختصات جغرافیایی N35∙56’21/7″ و نیز E53∙9’17/2  و با ارتفاع 1810 متر از سطح آب‌های آزاد، یکی از بناهای نادر باستانی در مازندران به حساب می‌آید که درطی قرون متمادی همچنان باصلابت برجا مانده است. درحال حاضر در روستا کنگلو، بیست خانوارسکونت دارند که از این میان، جوانان در پی تحصیل و اکثر مردان آن به دنبال کار به شهرهای نزدیک مهاجرت نمودند. بیشترین جمعیت روستا در فصول کشاورزی و ایام تعطیل است. شغل مردم کنگلو دامداری و کشاورزی است. روستای آریم آخرین روستا در مسیر کنگلوست که راهی مالرو به سمت چاشم و هیکو، دودانگه ساری ودرانتهی به استان سمنان دارد.
وجه تسمیه

منوچهر ستوده درکتاب از آستارا تا آستارآباد، در مبحث معرفی بنا مورد بحث ما، کنگلو را ‹‹کنگه لی ›› نیزضبط نموده‌اند که در مازندرانی به معنی زنبور است. یکی از ساکنین روستا اظهار می‌دارد که کنگلو در قدیم الایام ‹‹ کیاکلا ›› بوده و به مرور به کنگلو بدل گردیده است.

اما به نظر سامان سورتیجی مدیر پروژه کاوش بنای کنگلو و نویسنده کتاب قلاع باستانی مازندران، برای این روستا دو وجه تسمیه قابل تعمق را می‌توان قائل شد. 1- کنگلو از کلمه مرکب ‹‹ کنگ + لو›› تشکیل شده است. درفارسی باستان ‹‹ کنگ›› به معنی قلعه و ‹‹لو›› در گویش مازندرانی به معانی بالا، دم و نزدیک است. به نظر می رسد با توجه به شکل گیری روستا که تنها چهار نسل از قدمت آن نمی‌گذرد در کنار قلعه‌ای باستانی، برگزیدن نام کنگلو انتخابی بجا و موجه  باشد.  2-  توجه به معانی مازندرانی دولَختِ مرکب کَنگِل + او، (کنگل = نوعی گیاه [در فارسی کنگر])، (او =آب)  وجه تسمیه‌های پیشین را مورد تردید قرار می‌دهد زیرا در قدیم اهالی کنگلو یکی از چشمه‌های نزدیک روستا را با کنگرهای روئیده در پیرامون آن مسمی نموده‌اند و از آن چشمه با نام ‹‹ کَنگلِ او›› یعنی جایی که آب آن از مجاورت محل رویش کنگر ها تامین می‌شود، یاد می‌کنند. واژه کنگلِ او به مرور با حذف همزه در او به کنگلو بدل گردید و در کلیتی فرا تر به روستای مورد بحث ما تعمیم داده شد. ( برگرفته از کتاب قلاع باستانی مازندران – نوشته : سامان سورتیجی – سال 1381)

تاریخچه مطالعات تاریخی و باستان شناسی و مرمتی بنا کنگلو  

مطالعات باستان شناسی در بنا کنگلو به سال 1385 بازمی‌گردد و این روند تا سال1389  با تعیین حریم و عرصه بنا تداوم یافت. نتایج باستان شناسی ضمن نمایان سازی فضاهای مختلف و بیان وضع موجود بنا ادامه فعالیت‌های پژوهشی را معطوف عملیات مرمت ساخت.

شناخت و مطالعه بنا کنگلو از سال 1375 توسط سامان سورتیجی ( باستان شناس و مدیر پروژه قلعه‌های تاریخی مازندران ) آغاز شد و بعد از سال‌ها تحقیق و ثبت ملی این بنا در سال 1379 صورت گرفت و چاپ کتابی با عنوان قلاع باستانی مازندران در سال 1382 و اولین کاوش باستان شناسی این بنا در سال 1385 را آغاز گردید.

در این فصل از حفاری بقایایی از معماری بنا در جبهه جنوبی به دست آمد که ارزش بنا را از لحاظ معماری بالاتر برد و کمک شایانی به شناخت بیشتر معماری بنای کنگلو کرد. در کنار آوارهای تخلیه شده، چهار فضای معماری در جبهه جنوبی باله غربی بنا به دست آمد که تاثیری بر شناخت پلان بنا گذاشت. در همان سال در کاوشی دیگر بقایایی از گورستان از دوران ساسانی و صدر اسلام به دست آمد که باعث گردید که توجه بیشتری به این بنا باارزش شود.

در سال 1387 اولین عملیات میدانی مرمت بنا کنگلو با مشاوره جواد پوریانی ( کارشناس ارشد مرمت بناهای تاریخی ) آغاز شد و برای اولین بار بعد از 15 قرن، بر ساختار معماری این بنا دورافتاده داربست نصب شد. در همان سال فصل دوم حفاری بنا کنگلو آغاز شد که در جبهه جنوبی بنا و در موازات باله شرقی بقایایی از چهار فضای پلکانی به دست آمد که قرینه‌ای بود برای جبهه غربی بنا کنگلو.

در سال 1389 تعیین حریم بنا، توسط گروه باستان شناسی و نقشه برداری  آغاز گردید و همزمان حدود 26 گمانه نیز در حریم این بنا زده شد.  بنا کنگلو بیش از 7 سال است که به طور جدی معرفی و شناخته شده است و تمام این شناخت زحماتی بوده است که گروه باستان شناسی و مرمت بنا کنگلو کشیده‌اند. برگزاری مراسم موسیقی و طبیعت در حریم بنا از اقداماتی بوده است که شناخت بیشتری از بنا کنگلو را به گردشگران نشان داد.

در این سال‌ها کنگلو مسیر زیبایی را به گردشگران نشان می‌داد که سالانه در سکوت و تنهایی بنا شریک شوند. تهیه عکس‌های بسیار زیاد از بنا، حداقل از سال 1375 تا 1391 مستندسازی تصویری را به وجود آورده که می‌توان در سال‌های آینده نیز از آن‌ها جهت اقدامات مرمتی و باستان شناسی استفاده شایانی برد. از سال 1364 تا سال 1391 در طی سال‌های کاوش باستان شناسی و شناخت معماری این بنا، حدود چهار پلان اصلی طراحی شده که روند تکمیلی شناسایی سازه‌ای دیده می‌شود.

در سال 1364 هنوز طبقه دوم بنا از زیر خاک بیرون نیامده بود (با توجه به طرحی که مصلحی یکی از کارشناسان میراث مازندران برای حوزه ثبت ملی در سال 1364 از بنا ترسیم کرد)، در سال 1384 اولین نقشه های علمی معماری برش‌ها و پلان‌های سطح مقطع مختلف زده شد و توسط علیزاده معمار و مرمتگر، هم زمان که بقایای فضاسازی پشت باله غربی به دست می‌آمد و طبقه دوم نیز از زیر آوار دیده شد، نقشه‌ها و پلان‌ها دقیق‌تر شدند. سال 1385 در راستا اقدامات مرمتی جواد پوریانی (مرمتگر) به ترسیم سه بعدی و طرح احتمالی بنا پرداخت. در سال 1391 آخرین سال کاوش و مرمت بنای کنگلو، محمد کشاورز دیوکلایی (مرمتگر و باستان شناس) با تکمیل پلان بعد از حفاری پشت باله شرقی، به نوعی تمام سازه‌های گمشده در بنا و اطرافش را بررسی کرد. در این پروژه در حوزه باستان شناسی و مرمت باید به زحمات آقایان مهدی عابدینی عراقی، علی یوسفی ارفه دهی، سید صابر احسانی، حمید باقری و مهدی اصغرپور نیز اشاره کنم.

هنوز از کاربری بنا کنگلو اطلاعاتی به دست نیامده است، اما قرارگیری این بنا در نزدیکی روستا آریم، کوه‌های معروف و تاریخی منطقه، مسیر سرتنگه، نشان از اعتبار کنگلو دارد که با زیبایی سازه‌ای خود نشان دهنده این امر است. در مجموع این بنا باستانی، نیاز به شناخت بیشتری دارد و گروهای باستان شناسی باید تجسس بیشتری در منطقه انجام دهند.

ساختار معماری

بنا کنگلو از لحاظ تاریخی تا به امروز با توجه به ویژگی‌های سازه‌ای و قبور به دست آمده در اطراف حریم بنا نه در خود بنا، به اواخر دوران ساسانی در ایران می‌رسد و تا دوران اسلامی نیز آثار گورستان دیده شد. این بنا در کنار بناهای دیگر در منطقه نشان از یک سلسله ساخت‌وساز دارند که کاملا به یکدیگر مرتبط بوده‌اند. با توجه به داده‌های تاریخی کم در حفاری‌های باستانشناسی در سال‌های فعالیت دکتر سورتیجی به عنوان مدیر پروژه، به ساسانی بودن این بنا یقین پیدا شد. نمونه سفال‌های به دست آمده و داده‌های دیگر باستان شناسی همه و همه از بنایی نشان دارد، که در طی این 15 قرن، زلزله‌ها و فرسودگی‌ها، هنوز جزو بناهایی است که از لحاظ سازه در استان مازندران بیشتر بخش آن باقی مانده است.

از این بنا در کتاب استاد منوچهر ستوده برای اولین بار در دهه 50 و 60 نام آورده شد و در سال 1385 اولین کاوش این بنا انجام شد. سازه‌ای با ارگی برج مانند با پلان مدور و هم‌چنین دو باله و دو برج تو پر که با تمام تخریب‌های وارده بر بنا بر اثر عوامل طبیعی و غیرطبیعی بر  فراز پشته صخره‌ای مخروطی شکل با پیروی از عوارض طبیعی بستر خود همچنان پایداری نسبی خود را حفظ کرده است.

مساحت کنگلو 300 متر مربع با طول 60 متر و عرض 5 متر بر سطحی صخره‌ای است. بنایی که با شناسایی‌های بعدی نشان از این داشت که در سه طبقه بوده است؛ ابتدا در یک طبقه و بعدها دو طبقه دیگر ساخته و دو باله و دو برج توپر بر آن افزودند.

در دهه 80 حدود 5 سال مداوم به فعالیت‌های باستان شناسی، مرمت و نقشه‌برداری و تایین حریم پرداختیم که باید اشاره کنم. بدون کمک اهالی روستا کنگلو این امر میسر نبود، که عده‌ای از آن‌ها نیز امروز از دنیا رفته‌اند. بنایی در سه طبقه  (ارگ مرکزی) و دو بازو که دیواره‌های کشیده توپر و دو برج توپر دارد. سعی بر قرینه بودن این بازو ها دیده می‌شود. تمام پی بنا بر سطح عوارض طبیعی است. سازه کنگلو، بنایی است که تقریبا مشابه ندارد. این بنا، با ساختار لاشه سنگ و ملات گچ نیمکوب که قرن‌های زیادی قدرت خود را به همگان از نظر سازه‌ای نشان داده است، ساخته شده است. ضخامت اندود (ملات بیرونی) بنا همانند بیشتر بناهای موجود در منطقه، بین 5 تا 6 سانتیمتر می‌باشد. این بنا در جبهه جنوبی خود دره‌ای 370 متری دارد و نشان از یک موقعیت استراتژی بالا دارد. در دو طرف کوه دو مسیر رودخانه به دره می‌ریزند.

این بنا به صورت هنرمندانه توسط معمارانش با طبیعت خو گرفته. کاوش‌های انجام شده به غیر از حریم بنا، در اطراف خود سازه شامل حفاری طبقه دوم، حفاری فضاهای به دست امده در جبهه جنوبی بنا در دو باله، و حفاری جبهه شمالی بنا به طور سراسری برای فهم دقیق مسیر دسترسی و یا شاید نشانه‌هایی از مسیر رساندن آب. در راستای مرمت این بنا نیز باید گفت یکی از پروژه های سخت مرمتی در ایران بوده است که در فاز اول مهندس جواد پوریانی و در فازهای بعدی بنده به طرح و اجرا با نظارت کامل دکتر سورتیجی پرداختیم. بنا کنگلو یکی از قدرتمندترین بناهای شمال کشور ایران است که بر طبیعت سنگین و خشن خود پیروز گشته و زیبایی خود را نشان می‌دهد.

کاربری بنا کنگلو

ساخت ابنیه در کوهستان دلایل خاص خود را داشت. یکی از آنها به دلیل وجود گذر ها و راهها در گذشته در مسیر دره‌های موجود بین دو کوه بوده که باید نقاطی را برای دیدبانی تعیین می‌کردند. شاید برج‌ها و باروها زمان زیادی برای ساخت نمی‌بردند، اما بناهای دیگری وجود دارند که یا جنبه پرستشگاهی داشته‌اند و یا استراحتگاهی و یا تفریحی. ساخت ابنیه در این شرایط خود مستلزم نیروی کاری فراوان است و اعتقاد می‌تواند چنین بناهایی را در زمان کوتاه به وجود آورد. این را انسان عصر باستان ثابت کرده و در معماری مدرن ما این سرعت را فقط با دستگاههای مکانیکی می‌توانیم شاهد باشیم.

ساخت ابنیه در مناطق کوهستانی باعث پدید آمدن تمدن‌ها و روستاهای بسیاری شده است که انسان را به یکجا نشینی رسانده. وجود یک بنا تاریخی در یکی از کوه‌ها زندگی ساز است. مردم برای پرستش و یا استراحت و حتی تفریح خود را به پای این آثار می‌رسانند تا لذت وجود زندگی و خدا را کاملا درک کنند. می‌توان این عقیده را داشت که همه بناهای کوهستانی ایران جنبه معنوی و مذهبی دارند. زیرا ساخت و پرداخت آن مشقت‌های فراوانی را به همراه دارد و بازدیدکنندگان امروزی نیز گویی به پرستشگاه‌هایی روی آوردند که هر کسی توان دیدن آن را ندارد. در هر صورت یک ابنیه تاریخی در کنار تامین نیازهای مادی، انسانها را یکجانشین می‌کند.

هنوز به کاربری بنا کنگلو مطمئن نیستیم، باور داریم که نمی‌شود به این راحتی نام و کاربردی بر چیزی نهاد. این بنا را بنا یادمانی کنگلو می‌نامیم، به این خاطر که مطمئن هستیم این بنا، قلعه نبوده است. با توجه به وجود گورستان در جبهه شمالی این بنا، می‌شود این امر را ثابت کرد. نمی‌شود به شکل قطعی چیزی در باره کاربرد این بنا گفت در حالی که دکتر سامان سورتیجی در سال‌های اولیه کاوش بر این نظریه بودند که شاید، شاید، نه قطعی شاید این بنا کاربری پرستشگاهی داشته باشد و بعد از حفاری در جبهه شمالی بنا هیچ نشانه‌ای از پرستشگاه‌های پیش‌بینی شده نیافتیم، به همین خاطر با توجه به موقعیت این بنا از لحاظ قرار گیری در منطقه و شکل سازه‌ای آن باز هم نمی‌خواهیم کلمه‌ای جز بنا کنگلو را بر این سازه پر ابهت برگزینیم. این بنا قلعه نیست.

ارزش بنا کنگلو و قدرت بالا در صنعت گردشگری

در مورد بنا کنگلو باید بگویم این بنا زیباترین بنای موجود در استان مازندران در راستای همخوانی با طبیعت بکر است. ارتفاع 1800 متری این بنا از سطح آب‌های آزاد، مکانی را برپا کرده است که به دلیل اقلیم و تغییرات شدید فصلی رنگ‌های نابی را بر چشم بیننده می‌سازد. بنایی که هنوز جز چند مورد کوچک حفاری غیرمجاز و وندالیسم، می‌تواند به لیست ابنیه تاریخی ایران در فهرست جهانی یونسکو معرفی گردد. بنایی که حریم منظر آن مطالعه شده و اهالی روستا کنگلو نیز با نگهداری این بنا مشکلی ندارند. زنده ماندن بنا کنگلو روستاهای اطراف را نیز تحت حفاظت قرار می‌دهد. می‌دانیم در روستای کنگلو هنوز زنان هنرمند هستند، اگر جاجیم‌ها و گلیم‌ها به فراموشی بروند بخشی از صنایع دستی مازندران به نابودی رفته. معماری کوهستانی این روستاها که متاسفانه همه رو به نابودی هستند. بافت کوچه پس کوچه‌های این روستاها که امروز به سنگ فرش‌های مدرن بی معنا تبدیل شده‌اند، همه و همه فراموشی قلعه است.

به یاد دارم در زمان مرمت و کاوش، اقتصاد اهالی هم رو به رشد بود. جوانان به روستا برگشته بودند. از اثر باستانی نزدیک زادگاهشان حفاظت می‌کردند. بنده به همراه گروه بزرگی در سال 1389 در راستای پایان نامه دانشگاهی ام جشن موسیقی در روبروی قلعه برگزار کردیم و به این بهانه از همه اهالی تشکر کردیم. این مراسم باید همه ساله برگزار شود. بنا کنگلو به عنوان یه قاب عکس می‌تواند پذیرای هزاران مراسم هنری و فرهنگی باشد. این بنا هنوز نیاز به حفاظت شبانه روزی دارد. نیاز به کنترل رفت و آمد. این بنا نباید به یک بنا بی‌صاحب تبدیل شود. نگین مظلوم مازندران است. زحمات اهالی روستا برای مرمت بنا را مستندنگاری کرده‌ام. کاری فرا انسانی بوده است. سهم زنان روستا کنگلو در مرمت بنا کنگلو هرگز فراموش نمی‌شود. مسیر لوله‌کشی آب از روستا تا سازه، حدود 1800 متر، بردن الوارها و داربست بر شانه این زنان، بردن کیسه های گچ در آن شیب تند، زحمات این مردمان است. زبان از توصیف آن روزها عاجز است. این منطقه یکی از بزرگترین مناطق دارای پتانسیل گردشگری است که دارد به فراموشی سپرده می شود. این منطقه با دارایی طبیعی و تاریخی از جمله روستاهای اِمافت، کَنگِلو، آریم، قُله بلند خِرونِرو، رشته کوه زارجیم، مسیر سرتنگه و زِرِشک دره، مِلِرد و عباس علی، چشمه بِراردِه، همه و همه یک امکان بزرگ گردشگری است که در پی آن اقتصاد برای روستاییان و استان خواهد بود.

به زودی مقاله‌ای تخصصی در مورد باستان شناسی و معماری و مرمت این بنا در اروپا ارائه خواهیم داد. باید ذهنمان را فراتر از یک شهرستان یا استان ببریم و به جهانیان این ابنیه را نشان دهیم. در سوادکوه همه چیز در کنار هم خو گرفته است. همین که این شهرستان به پایتخت ایران نزدیک است، خود یک قدرت گردشگری است. با قطار و با ماشین می‌شود به این نقاط دست پیدا کرد. یک گردشگر خارجی از کشورش مستقیما برای بازدید از ایران به تهران می‌رسد و مستقیما به فارس یا اصفهان و حتی یزد و کرمان می‌رود، اما نمی‌داند مازندران کجاست، شهرستان‌های ناب و تاریخی چون سوادکوه را نمی شناسند. بیشتر جاهای جهان دریا و کوهستان و جنگل را دارند، اما جنگل و کوهستان با این همه غنای تاریخی در همه جا یافت نمی‌شود. سوادکوه را باید از همه لحاظ دید، چه کوهستان چه در جلگه.

منبع:اسکان

از سیر تا پیاز تنها خیابان که موزه شد

معتقد است «تیم‌اش جادوگر نیستند که با زدن چوبِ جادویشان به خیابان ولی‌عصر در چشم بر هم زدنی همه چیز را به گذشته برگردانند»؛ شاید هم حرفِ دل‌شان آن است که فقط با شعار نمی‌توان پیشرفت کرد. همان طور که آن‌ها راه‌شان را با مطالعه و بررسی آغاز کرده‌اند و راه زیادی تا پایانِ مسیرِ ۱۸ کیلومتری این خیابان در پیش دارند.

به گزارش ایسنا، برای روایت کردن از خیابانی که روزی حرف زدن از ثبتِ ملی‌اش هم خنده‌ی تمسخر به لب می‌آورد، همان بس که چیزی حدود یک دهه بعد از ملی شدن‌اش، حالا کارشناسان و پژوهشگران طرحِ ساماندهی‌اش را قدم به قدم جلو می‌برند تا قصه‌های بلندترین خیابان خاورمیانه را برای همیشه ثبت و ضبط کنند.

خیابانی که سال‌های سال طعم تخریب‌ها، ساخت‌وسازهای بی‌رویه، خشک شدن آبِ سفره‌های زیرزمینی را چشید و درختان تنومندش یکی پس از دیگری قطع می‌شوند، حالا همان خیابان، بعد از سال‌ها انگار حرف دل خیابان ولی‌عصر را شنیده‌اند، «به یک اتفاقِ خوب نیازمندیم»

حالا ساماندهی این خیابان که خواناسازی در اولویت آن است، درست مانند وقتی است که پژوهشگران معتقدند تا کسی روایتِ یک مکان را نداند در زمان تخریب‌اش هم هیچ عکس‌العملی ندارد، اما با مطلع شدن از قصه‌ی آن مسوولیتی اجتماعی همراه او می‌شود و به مرور لایه‌های جدیدتری از آن قصه باز می‌شود.

«میراث شهر» جدای از میراث فرهنگی نیست

وحید قاسمی – مدیر موزه خیابان ولی‌عصر (عج) و مدیر پروژه ساماندهی بلندترین خیابان خاورمیانه – در گفت‌وگو با ایسنا، در روایتِ خواناسازی خیابان ولی عصر، از همراهی تیمی می گوید که برای سرپا ماندن همیشگی این خیابان ۱۸ کیلومتری امیدوار است به پایانِ خوشِ قصه‌ی این خیابان.

او با بیان این‌که امروز در دنیا با رویکردهای دیگری نسبت به موضوع دانشی میراث فرهنگی و نه موضوع موضعی میراث فرهنگی مواجه هستیم، می‌گوید: «این نگاه متفاوت امروزی مشتمل بر خوانش دیگری است، به عنوان مثال وقتی در حوزه‌ی میراث فرهنگی می‌گوییم کاخ گلستان؛ این کاخ با همه‌ی ملحقاتش میراث فرهنگی می‌شود. اما وقتی این اثر در شبکه‌ی شهری تهران خودش را بتواند بازیابد و به بخشی از زندگی شهری تبدیل شود و دلالت‌های شهری خود را در شکل شبکه‌ای آشکار کند، از ساحت میراث فرهنگی در ساحت میراث شهر قرار می‌گیرد. مانند کاخ گلستان که یک ساحت میراث فرهنگی دارد و یک ساحت میراث شهر. در این نقطه جزئی از رفتار شهر می‌شود.

بنابراین در این شرایط چیزی که حائز اهمیت است، تجربه زیسته شده در شهر است، به نسبت این‌که این تجربه امروز و فردای خودِ بنا را می‌سازد.»

او مسجد جامع در هر شهر که معمولا به عنوان یک اثر میراث فرهنگی معرفی می‌شود را نمونه‌ی دیگری از این میراث شهر می‌داند و ادامه می‌دهد: «زمانی یک اثر میراث شهری می‌شود که شبکه‌های دسترسی آن را مشخص کنیم. یعنی به گونه‌ای در یک مقیاس دیگری در شهر خود را نشان می‌دهد.  به عنوان مثال خانه امام جماعت‌های مسجد جامع شهر هم جزء مسجد جامع‌اند، رفتارها و آئین‌های شهری هم و همه‌ی آن‌ چه تجربه زیسته شده ‌شهر است.» به این صورت است که ساحت تازه‌ای برای همه‌ی مکان‌های شهری تعریف می‌شود و در این وضعیت است که نقش مکان‌رویدادها در شهر مشخص و میسر می‌شود.

وی با تاکید بر این‌که با مشخص شدن موقوفات روی شبکه‌ی شهری، وارد لایه‌های دیگری می‌شویم که یک ماهیت شبکه‌ای برای آن اثر پیدا می‌کند، می‌افزاید: آن شبکه‌ی شهری حتی امروز هم در شهر وجود دارد، یعنی کاملا قابل پیاده کردن روی نقشه شهر است، بنابراین مقیاس حضور این، دیگر یک مقیاس اثر تاریخی، صرف گذشته بودن آن نیست، بلکه چیزی که اهمیت پیدا می‌کند، ماهیت شهری در جریان روزمره‌ی زندگی است.

یعنی چیزی امروزیست و می‌خواهد که در ادامه حیات شهر هم مورد توجه باشد. این رویکرد، برنامه‌ایست که گروه پروژه ساماندهی خیابان ولی‌عصر (عج) نام آن را برنامه میراث شهر گذاشته است و از حدود سال ۹۶ روی آن کار می‌کند.»

قاسمی برنامه میراث شهر را متعلق به برای میراثِ زنده می‌داند و ادامه می‌دهد: وقتی بتوانیم آن لایه را نشان دهیم و با محافظت آن را بیان کنیم از ساحت میراث فرهنگی به ساحت میراثِ شهر در می‌آید.

او میراث شهر را چیزی جدای از میراث فرهنگی ( به تعریف امروز) و در مبانی نمی‌داند و ادامه می‌دهد: با این وجود نکته مهم این است که (میراث شهر) به ماهو گذشته نیست که اهمیت پیدا می‌کند، بلکه بنا به تجربه زیسته شدن و از تاریخ تا گذشته آن است و این‌که به امروز و فردای آن پیوند می‌خورد دارای اهمیت می‌شود و از آن مهم تر در چرخه زندگی قرار می‌گیرد و با یک گذشته‌گرایی مقدس مواجه نیستیم با روایتی مواجه هستیم که جاری ست و برای تداوم جاری بودنش گذشته‌اش یک ضرورت است. با این نگاه ما در شهر تهران چیزهایی داریم که بتوانیم، شهر را در آن قامت معرفی کنیم.

خیابان ولی‌عصر نماینده‌ی تاریخی از کلان‌شهر تهران

مدیر موزه خیابان ولی‌عصر (عج) نمونه‌ی این اتفاق را خیابان «ولی‌عصر (عج)» می‌داند و ادامه می‌دهد: «ما شریان‌های شرقی، غربی، شمالی و جنوبی مهمی را در تهران و در عرصه‌ی شهری داریم، شریان‌هایی به نام خیابان به معنای مقصد شهری.»

وی با بیان این‌که اگر بخواهیم تاریخ تهران را از دوره قاجار که به پایتخت تبدیل می‌شود تا امروز را در یک مقطع تعریف و ترسیم کنیم، خیابان ولی‌عصر این برش را و این تعریف را نمایندگی می‌کند، می‌گوید: «لکه‌های شکل‌گیری خیابان ولی‌عصر از عصر صفوی یعنی از حصار شاه تهماسب آثار و نشانه دارد تا دوره معاصر.»

او اما با طرح این پرسش که «چرا نمی‌دانیم کجا باید چطور رفتار کنیم»، خود آن را پاسخ می‌دهد که «چون قصه آن‌جا را نمی‌دانیم. یعنی آن نقطه برای ما ناخواناست. نقطه‌ای که زبان، بیان، قصه و روایت دارد اما زیرگرد و خاک ساخت‌وساز و مصرف‌گرایی قرار گرفته و ما آن را گم کرده‌ایم.»

وی اما مهمترین نکته در حوزه میراث شهر را خوانا کردن روایتِ شهری می‌داند و ادامه می‌دهد: «در میراث شهری، خوانا شدن اثر آن را وارد این حوزه (میراث شهر) می‌کند، چیزی که برای عموم افراد است، از متخصصان تا هر کس که با آن شهر زندگی می‌کند.»

و داستانِ تهران و خیابان ولی‌عصر آغاز می‌شود

این کارشناس فرهنگی، ادامه‌ی نگاه در این حوزه را از خیابان ولی عصر (عج) به عنوان یک مصداق در شهر آغاز می‌کند، مصداقی که همیشه در حال حیات است و می‌گوید: «این مصداق کاملا از بستر تجربه‌های زیسته شده حتی کلان ما بیرون می‌آید. در دوره‌های پایتختی مختلف در شهرها، از آن‌جا که با خیابان در معنای میراث شهری تا عصر صفوی و حدود اوایل صفویه در قزوین تبلور پیدا می‌کند و مسبوق به سابقه در فضاهای دیگر نیز هست.

در باغ‌ها خیابان‌کشی داریم. شبکه ارتباطی باغ را می‌سازد، همین الگوی تعریف شده در خیابان ولی‌عصر (عج) نیز خود را نشان می‌دهد.»

او با تاکید بر این‌که به عنوان یک خیابان ولی‌عصر (عج) نقطه‌ای بود که میراث شهر و تمام تاریخ را از نخستین ریشه‌های پیدایش شهری تا دوره معاصر در خود دارد، بیان می‌کند: به این فکر کردیم که با نگاه میراث شهر در حوزه شهر می‌توان ساماندهی‌هایی در این زمینه انجام داد.

وی اما روند ایجاد این ساماندهی در میراث شهر را این‌طور توضیح می‌دهد: نخست باید قصه و روایت آن نقطه را بدانیم. شهروندان، مردم و مسولان باید قصد انجام هر اقدامی را که دارند بتوانند خود را با آن تطبیق دهند تا روایت امتداد پیدا کند.

او نمونه‌ی این اتفاق را «بیمارستان فیروزگر، سینما شهر قشنگ، یا مهدیه تهران و… می‌داند» و می‌گوید: «وقتی روایتِ یک مکان را نمی‌دانیم در زمان تخریب‌اش هم هیچ عکس‌العملی نداریم، اما اگر از قصه‌ی آن مکان مطلع باشیم، یک مسوولیت اجتماعی و شهری برای‌مان ایجاد می‌شود که چقدر حفاظت از آن بنا می‌تواند در امتداد قصه خود قرار بگیرد، بنابراین به مرور لایه‌های جدیدتری از آن قصه باز می‌شود که می‌تواند به حفاظت از آن اثر  و از حافظه‌ی شهری در زمانه‌ی آلزایمرهای مدنی حمایت و صیانت کند؛ در واقع خودِ آن قصه می‌گوید که با اقتضائات امروز چه کاری می‌توان انجام داد.»

به اعتقاد قاسمی، «بر اساس این مبانی بود که پروژه خواناسازی در دل سناریوی موزه خیابان ولیعصر توسط او و رضا دبیری نژاد در بلندترین خیابان خاورمیانه کلید خورد.»

روایت‌های ۱۲۰ نقطه‌ی مدخل‌نویسی شدند

قاسمی با اشاره به اینکه برای نخستین‌بار در ایران یک موضوع شهری صاحب موزه شده است، می‌گوید:‌ «به دنبال این حساسیت‌ها، موزه‌ای را برای نخستین بار در ایران ایجاد کردیم که متعلق به یک خیابان است،در واقع یک خیابان صاحب موزه شد، «موزه خیابان ولی‌عصر (عج)». که در آن بر همین نگاه‌ها تاکید داریم، ‌یعنی روایت‌ها و مستندات مربوط به این روایت‌ها و همه آن‌چه که ماهیتا این موضوع را به موزه نزدیک می‌کند را جمع‌آوری طبقه‌بندی و بیان کنیم.»

او با بیان این‌که نخست قصه‌ی ۱۲۰ نقطه را مانند عرفی که برای مدخل‌نویسی وجود دارد، بیرون آوردیم و  بخشی از آن را در بخشی از موزه به نمایش درآوردیم، اظهار می‌کند: طبیعتا یکی از کارهایی که موزه خیابان ولی‌عصر (عج) به عنوان نخستین موزه شهری باید انجام دهد، آن است که تبلور داده‌های موزه‌ای خودش را به خیابان و عرصه‌ی آن بکشاند. کما این‌که‌ موزه‌ی خیابان ولی‌عصر (عج) به مثابه یک اتاق برای موزه‌ای که در مقیاس خودِ خیابان است  و عمل‌کردش دیگرگونه است، معرفی می‌شود.

وی به سرانجام رسیدنِ این کار را در نهایت به ملاقات مردم با خیابان ولی‌عصر (عج) به عنوان یک مقصد شهری تعریف می‌کند و ادامه می‌دهد: هر چند با وقوع بحران کرونا و لزوم در خانه ماندن مردم برای قطع زنجیره‌ی کرونا ویروس در کشور، قدری شرایط وعرصه‌های شهری تحت تاثیر قرارگرفته است، اما این اتفاق ما را مبرا و بی‌نیاز از دانستن و ندانستن روایت نمی‌کند.

روند قصه‌گویی خیابان ولی‌عصر چطور آغاز شد/بعد از پایان کرونا تهران‌گردی را آغاز کنید

این کارشناس فرهنگی در توضیح روند این پروژه می‌گوید: در مرحله‌ی نخست، ۴۰ روایت از ۱۲۰ روایتی که مدخل نویسی شده بود، در موزه‌ی خیابان ولی عصر و روی نقشه مشخص شدند و به عرصه خیابان آمدند و برای هر قصه یک تابلوی خوانش نصب شد که برای استفاده از آن تکنولوژی جدید،  کافی است مخاطب با روشن کردن دوربین تلفن‌همراه خود «کی یو آر کد» را اسکن کند تا بتواند داستان را بشنود، بخواند یا حتی تصاویر آن مکان را ببیند.

بر این اساس هر تابلوی خوانش یا مبلمان شهری به مخاطب می‌گوید که تا نشانه یا قصه‌ی بعدی چه میزان فاصله دارم. مسافت‌هایی که برای گوش کردن قصه‌ی قبلی زمان نیاز دارد.»

او با تاکید بر این‌که در این پروژه فقط خواناسازی معنا نمی‌دهد، اضافه می‌کند: بر این اساس در مبلمان شهری عرصه‌ی پیاده‌روی و قدم‌زدن نیز در شهر مهیا می‌شود، چون فاصله را تا نقطه‌ی بعدی یعنی قصه‌ی بعدی خیابان اعلام می‌کند.

وی از تکمیل مطالعات و بررسی‌های ۴۰ نقطه از ۱۸ کیلومتر خیابان ولی‌عصر (عج) از میدان راه‌آهن تا میدان تجریش تا کنون خبر می‌دهد و می‌گوید: در مرحله‌ی بعدی، ۴۰ قصه دیگر در دستور کار قرار داده‌ایم.

قاسمی از جمله نقاط تاریخی خیابان ولی‌عصر که تا کنون در این طرح جانمایی شده‌اند را خانه «انیس‌الدوله»، خانه «پروفسور عدل»، خانه «دکتر فاطمی»، «مهدیه تهران»، «کاخ مرمر»، «قصه‌های پله‌های یوسف‌آباد»، «ساندویچ یکتا» و «میدان منیریه» معرفی می‌کند و تاکید دارد که در این طرح بناهای تاریخی، مکان رویدادها کسان و… همه‌ی آن‌چه ولیعصر بودن را در عرصه خیابان موجب می‌شود را شامل شده است.

وی با تاکید بر جانمایی این نقاط روی نقشه‌ی تهران و نرم‌افزار آن می‌افزاید: ممکن است تکنولوژی استفاده شده در خوانش این میراث شهری، هر چند سال یک بار نیاز به تغییر و به روزرسانی داشته باشد، که قطعا این کار انجام می‌شود.

به گفته‌ی وی که طراح و مجری طرح  این پروژه است، سناریو موزه‌پردازی این اقدام‌ها را خود وی با رضا دبیرنژاد انجام داده‌اند و کارِ پژوهش و بررسیِ این نقاط تاریخی را فرزانه ابراهیم زاده – پژوهشگر- انجام داده است، ویراستاری مطالب را فریبرز سمندری – پژوهشگر تاریخ – بر عهده داشته و ماهور داراب‌زاده – گوینده متون – است. همچنین کلیت طرح توسط شهرداری و سازمان زیباسازی تهران انجام شده و می‌شود.

از میراث شهری تا ارتقای کیفی خیابان ولی‌عصر (عج)

مدیر پایگاه میراث شهری خیابان ولیعصر و طراح شهری این رویدادها اما بر لزوم کلان‌تر دیدن این بحث تاکید می‌کند.

او می‌گوید: موضوع خیابان ولی‌عصر (عج) فقط به معنای میراث شهری نیست، بلکه باید فکر کنیم که چطور می‌توانیم ارتقای کیفی خیابان ولی عصر را نیز انجام دهیم.

وی در ادامه با طرح این پرسش که آیا می‌توان بار دیگر به عرصه‌ی پیاده‌راه و انگیزش‌های قدم زدن در شهر فکر کرد؟ ادامه می‌دهد: اصلاح قوانین ساخت‌وساز و طرح تفصیلی که بخشی از هویت و ساختار را مورد تعارض قرار داده در دستور کار است تا توسط دستگاه‌های مختلف روی آن کار شود.

او اضافه می‌کند: در این طرح در بحث مبلمان شهری و اصلاح‌های کف‌سازی اتفاقاتی رخ داد و حتی در حوزه فرهنگ و معرفی این مناطق نیز پادکستی تولید می‌شود که اساس آن تاریخ شفاهی خیابان ولی عصر (عج) است.

پلاک شهروندی برای کسب و کارهای خیابان ولی‌عصر

وی اما به طرحِ تهیه‌ی پلاک شهروندی برای مغازه‌ها و به خصوص کسب‌وکارهای قدیمی خیابان ولی عصر (عج) اشاره می‌کند و می‌گوید: در این طرح قبل از شیوع کرونا، قصه‌های این کسب و کارها را نیز درآوردیم، در هر صنف مشاغلِ مختلف بیرون آورده شدند مانند خیاطی‌ها و قنادی‌ها. در ادامه سراغ صنوف مختلف دیگر نیز می‌رویم، به هر کدام چه آن‌هایی که هنوز همان کسب قدیمی را دارند و چه آن‌هایی که هنوز مغازه‌هایشان باقی مانده، پلاک شهروندی داده می‌شود.

او با تاکید بر این‌که معماری‌های با ارزش نه صرف تاریخی بودن از دوره معاصر تا تاریخی، در قالب اپلیکیشن خیابان ولی‌عصر خوانا سازی می‌شوند، ادامه می‌دهد: قصد برگزاری تورهای را نیز در این زمینه داشتیم که به دلیل وقوع بحران کرونا، آن اکنون به تعویق افتاده است.

با آگاه کردن مردم از ارزش‌های خود، از میراث‌شان حفاظت می‌کنند

قاسمی با تاکید بر این‌که همه‌ی برنامه‌ریزی‌های این پروژه، براساس ضوابط ثبت ملی خیابان ولی عصر (عج) انجام می‌شود، توضیح می‌دهد: «امروز می‌گویند حفاظت از اذهان شروع می‌شود، ذهن را که برای ارزش‌های حفاظتی آماده کنیم، آن خود به خود شروع به کار کردن می‌کند. بنابراین وقتی مردم را  نسبت به داشته‌های خود آگاه می‌کنیم، نخست مشارکت آن‌ها مطرح می‌شود.»

او اظهار می‌کند: «صرف این که جایی را در فهرست آثار ملی ثبت ملی کنیم، نمی‌توانیم به مردم بگوییم هیچ کاری در آن منطقه نباید انجام دهند. زمانی مردم خود به فکر محافظت می‌افتند که خودشان را در قصه‌هایی از آن شریک بدانند یعنی در پلاک شهروندی.

وقتی که در موزه‌ی خیابان ولی‌عصر عکس یا صدای مغازه‌دارانی را بگذاریم که قدمت مغازه‌هایشان حدود ۳۰سال است و به آن‌ها پلاک شهروندی داده شود و در ادامه به او بگوییم که قصد مرمت محل کسب شما را داریم، وی نیز در این کار مشارکت می‌کند و همه تلاش خود را برای حفاظت از آن به کار می‌برد. چون می‌داند که مغازه‌ی او بخشی از این میراث شهری می‌شود و به مرور جزو اقتصاد پایدار شهر خواهد بود یعنی فرهنگ است که ضمانت معیشتی را می‌کند که بدون دغدغه کهنه‌گی به حیات شهری خودش ادامه می‌دهد.»

مدیر موزه خیابان ولی‌عصر (عج) آغاز عرصه‌ی گردشگری شهری را براساس تغییرات موجود، مقصدِ روایت‌ها در خیابان ولی‌عصر می‌داند و می‌گوید: بهترین کار این است که شغل‌های گذشته باقی بمانند، آن اتفاق به ارزش افزوده‌ی شهری کمک می‌کند و در این شرایط ثبت ملی از یک واژه‌ی بازدارنده به یک واژه مشارکتی تولید کننده در عرصه شهر وارد می‌شود.

الویت‌بندی برای حفاظت از بناهای خیابان ولی‌عصر

طراح پروژه‌ی ساماندهی خیابان ولی‌عصر با تاکید بر این‌که ماموریت اصلی در این پروژه، پیش رفتن به سمت واگذاری بناهای تاریخی برای کاربری‌هایی مانند کافه یا رستوران نیست، اظهار می‌کند: ‌ما سال‌های سال است که به اشتباه این حوزه را پیش می‌بریم چه زمانی که آثار را به صندوق احیا واگذار کردیم و حمام‌ها به رستوران تبدیل شدند و چه زمانی که فکر کردیم بهتر است برای حفاظت از بناهای تاریخی آن‌ها را فریز کنیم.

قاسمی با بیان این‌که در هیچ کجا وارد عرصه‌ی حفاظت از بناهای تاریخی نشده‌ایم، نه برای زندگی کردن و به برای تبدیل به چیز دیگری، ادامه می‌دهد: مالک یک بنای تاریخی وقتی حاضر نمی‌شود که بساط زندگی را در این بنا فراهم کند، با این حجم و شکل از کافه‌ها روبه رو می‌شویم.

او با تاکید بر این‌که این اتفاق‌ها به دلیل نبود مشارکت اجتماعی رخ می‌دهد، می‌گوید: از سوی دیگر یکسری آثار تاریخی جزو نشانه‌های شهر و آلبومِ هویت شهر هستند که دولت باید با اختصاص اعتبار مناسب از آن‌ها حفاظت کند.

باید سه نقطه‌ی آینده‌ی تهران و خیابان ولی‌عصر را درست پر کنیم

او همچنین با اشاره به وجود ۱۷ محله در خیابان ولی‌عصر (عج) که زندگی ساکنان‌شان مستقیما به این خیابان متصل است و می‌گوید: این محله‌ها عرصه‌های زندگی از گذشته تا همین حالا هستند که اگر قصدِ احیایِ حیات محلی آن‌ها را داشته باشیم، با توجه به ارزشی که دارند، می‌توان با سرویس‌دهی مناسب آن‌ها را وارد عرصه زندگی شهروندی کرد.

او با تاکید بر این‌که خوانا سازی میراث و حافظه‌ی شهری همه‌ی مکان‌ها را شامل می‌شود، اظهار می‌کند: حفاظت از این حافظه شهری را باید از افراد شروع کنیم، مثلا «شهروند خیابان ولی‌عصر بودن» چون به جز پلاک مغازه‌ها و خانه‌ها و درختانِ خیابان، افرادی را داریم که بخشی از زندگی‌شان تحت تاثیر این مکان است. از دانشجویی که در این خیابان راه رفته و عاشق شده تا کسی که خانه، مغازه و زندگی‌اش در این خیابان است. باید به این اتفاقات در خوانا سازی شهر توجه شود، تا بتوان شناسنامه‌ی خیابان‌ها را احیا کرد.

قاسمی با این وجود تاکید می‌کند: که این طرح تونل زمان نیست که برای جواب گرفتن به سرعت از آن عبور کنیم، بلکه نخست باید به امروز و فردای خیابان نگاه کنیم. امروز و فردایی که مبتنی بر قصه و روایت‌هاست، چون یک تجربه‌ی زیسته شده شهری است و آن مهم است که نگاه‌مان به گونه‌ای باشد که زندگی درست را تجربه کند و خیابان ولیعصر دارای یک زندگی روزمره‌ی شهری در مقیاس انسانی شود.

منبع:ایسنا

سارال کردستان تلفیقی از بهار و زمستان در یک قاب

اگر از آن دسته افرادی هستید که هم به طبیعت و طبیعت گردی و هم به دیدن آثار باستانی و تاریخی رغبت دارید، منطقه سارال کردستان می تواند بهترین گزینه برای شما باشد.

سارال در فصل بهار از همه آنچه که از زیبایی بی حدوحصری برخوردار است به طرز عجیبی رونمایی می‌کند، هرچند که ناگفته نماند کم نیستند گردشگرانی که در فصول مختلف سال به این منطقه سفر کرده و از زیبایی‌های بی‌نظیر این منطقه دیدن می‌کنند؛ اما زبان از توصیف زیبایی‌های این منطقه در فصل بهار به راستی قاصر است.

هرچند که بهار شروع شده و طبیعت جانی دوباره گرفته است اما هنوز می‌توان تلفیقی از فصل بهار و زمستان را در یک قاب دید.

وصف زیبایی‌های دشت لاله سرخ سارال در اردیبهشت ماه در زبان نمی‌گنجد و باید زیبایی‌های این بهشت برین را با چشم سر دید و با چشم دل لذت آن را به وجود خود تزریق کرد.

با گرم‌تر شدن هوا و شروع آب شدن برف‌ها چشمه‌ها از دل خاک سربرمی‌آورند و چشمه‌سارها به جوش و خروش درمی‌آیند و موسیقی دلنوازی را در منطقه زیبای سارال طنین انداز می‌کند.

سارال این بهشت برین کردستان در تمام فصول سال شاهد گذر کوهنوردان و رهگذرانی است که به قصد دیدن و صعود به کوه‌های چهل‌چشمه از آنجا می‌گذرند.

نسیم خنک سرد بهاری و صدای دلنواز طبیعت و خروش چشمه‌ها روح هر آدمی را غرق در لذت کرده و حس خوب زندگی را به وجود آدمی هدیه می‌کند.

منطقه سارال کردستان منبع اصلی گیاهان خوراکی و دارویی همچون پیچک، خوژه، هفت توقه، ریواس، پسل، کنیوال و تورشکه است که مورد استفاده مردم محلی و گردشگرانی که به این ناحیه می‌آیند قرار می‌گیرد.

همچنین افرادی که به تاریخ و دیدن آثار باستانی علاقه وافر دارند می‌توانند در کنار این همه منظره سرسبز و چشم‌نواز از قلعه تاریخی بارام (بهرام) و تپه افراسیاب که از آثار تاریخی به جا مانده از سده چهارم هجری هستند دیدن نمایند.

نقاشی‌های صخره‌ای با تصاویری از اسب و سوارکار، آهو، گوزن در این منطقه حاکی از آن است که این منطقه در دیرزمان پناهگاه شکارچیان و زیستگاه بزکوهی، گوزن و آهو بوده است.

منطقه سارال یکی از مناطق بومگردی (اکوتوریستی) استان است که در غرب دیواندره واقع شده و  یکی از سه بخش زیبای شهرستان دیواندره است که با جمعیتی نزدیک به ۱۲هزار نفر و ۴۹ روستا حدود ۳۰ درصد از مساحت دیواندره را تشکیل داده است.

منبع:ایسنا

زیباترین شهر زیرزمینی دنیا در جزیره کیش

اگر اهل گردشگری و بازدید از مکان های خاص باشید، قطعا نام شهر زیرزمینی کاریز را شنیده اید. این مکان توریستی و زیبا، جذابیت های خاصی را در دل خود جای داده که توجه گردشگران داخلی و خارجی را به خود جلب کرده است.

این شهر که دارای قدمتی 2500 ساله می باشد، در عمق 16 متری زمین واقع شده و هنر ایرانیان را به رخ می کشد. قدمت بالای کاریز یکی از مهم ترین دلایل جذابیت آن است، چرا که ساختاری مرجانی و وجود فسیل های قدیمی دلیل همین قدمت بالا می باشد. همچنین سقف آن هم که زمانی بستر دریا بوده، کاملا مرجانی بوده به طوری که می توانید فسیل آبزیان گوناگون را در آن مشاهده نمایید.

در جزیره کیش هم قنات های فراوانی وجود دارد که اگر سرمایه گذاران به آن ها توجه نمایند، بسیاری از توریست هایی که با تور کیش راهی این شهر می شوند را می توانند به آن ها جذب نمایند.

شهر زیرزمینی کاریز دارای هوایی خنک بوده که در گرمای تابستان مکانی دلپذیر به حساب می آید. در کف این مکان هم آبی زلال جریان دارد که زیبایی های محیطی را دوچندان نموده است. در بازدید از این مکان خاص، چاه های کاریز، پایاب کهن کاریز، موزه خلیج فارس و لایه های مختلف زمین را از قلم نیندازید. گردشگران تور کیش برای بازدید از این مکان دل انگیز باید مبلغ 20 هزار تومان پرداخت نمایند؛ همچنین در ساعات 9 الی 22 می توانید به این قنات دوست داشتنی مراجعه کنید.

این قنات سال های زیادی در جزیره کیش قرار داشت، ولی توجه زیادی به آن نمی شد. در سال 1378 شخصی به نام مهندس حاجی حسینی متوجه وجود این قنات در جزیره شد و بررسی هایی روی آن انجام داد و در نهایت تصمیم گرفت با مشارکت یک سرمایه گذار خصوصی این کاریز را به یک جاذبه گردشگری تبدیل کند، از همین رو تغییراتی در آن ایجاد کردند تا بتوانند نظر توریست ها را به این سو جلب نمایند. در مراحل مختلف بازسازی این مکان، محافظی بر روی کانال های آب قرار داده شد تا از کیفیت آب کاسته نشود و عواملی در آن دخیل نباشد.

مهندس حاجی حسینی در جزیره قشم هم، جاذبه زیبایی ایجاد نموده که مورد استقبال گردشگران تور لحظه آخری کیش قرار گرفته است.

معرفی خانه مرتاضیون در شهر جهانی یزد

خانه مرتاضیون در یزد

این خانه قاجاری در کوچه “ مرتاضیون ” شهر یزد قرار دارد و دارای دو بخش بیرونی و اندرونی است و هر یک از این دو بخش دارای حیاط و ورودی جداگانه‌است، با این وجود این دو بخش به شکلی ظریف به یکدیگر مرتبط اند. با گذشتن از سردر و هشتی زیبا و راهرو می توان به گوشه حیاط اصلی رسید.

در مقابل ورودی حیاط کوچک تر فقط درگاه و راهروی کوتاه دارد که آن نیز به ایوانچه ای واقع در گوشه جبهه جنوبی ختم می گردد. تفاوت ورودی مفصل حیاط بزرگ با ورودی ساده حیاط کوچک چنان که تفاوت اهمیت دو حیاط را می رساند نشان دهنده استقلال آنها از یکدیگر است. ارتباط دو حیاط را راهرویی برقرار میکند که با چند پیچ از گوشه شرقی حیاط کوچک تا گوشه جنوبی حیاط اصلی امتداد یافته است.

حیاط بزرگ حیاط مفصل تر و پرکارتر مجموعه است و مهم ترین عنصر آن ایوانی است که با بادگیر خود بیش از دیگر عناصر حیاط جلوه گری می کند. بلندی ایوان نسبت به جبهه های اطراف حیاط نیز این صنف را شدت می بخشد. در مقابل حیاط خانه با نماهای پرکار و تزیینات زیبا و پنجره ها و ارسی های چوبی و آب نما و سبزه رقیب مهم این ایوان است، رقیبی که در عین رقابت حریف را می نوازد و ارج می نهد و کامل می کند. بنابر الگوی خانه های سنتی یزد در هر جبهه حیاط فضاهای اصلی تر در مرکز و بر امتداد محورهای تقارن می نشینند و فضاهای کم اهمیت تر در بین آن ها و دور حیاط قرار می گیرند. لیکن در این خانه فضاهای هشت ضلعی منظم در چهار گوشه حیاط نشسته اند.

این فضا ها در طبقه اول ارتباط با دیگر بخش ها و اجزای خانه را ممکن می سازند و یکی از آنها به ورودی خانه متصل است اما طبقات فوقانی آنها اتاق هایی با ارسی هایی زیبا و پرکارند که از گوشه حیاط به داخل آن می نگرند. لذا بر خلاف نماسازی های خانه های سنتی ارسی ها نه در مهم ترین نقطه نما که در خارج از محورهای اصلی و بر فراز فضاهای ارتباطی واقع شده است. در حالی که تالارها و اتاق ها ی بزرگ خانه که در مرکز جبهه ها قرار گرفته اند چهره ایی ساده تر دارند.

این ترکیب گوشه های حیاط را پر اهمیت کرده است این عناصر پرکار در گوشه حیاط بخشی از دو نمای طرفین خود را متاثر ساخته و مرکزی برای آنها شده اند. به این ترتیب چهار نمای جبهه های حیاط در این نقاط به یکدیگر گره خورده اند. هم اکنون به سبب تعمیراتی که در بنا صورت گرفته ارسی ها از نقطه مذکور حذف و به این ترتیب لطف نمادهای پیشین کم شده است.

منبع:بیتوته

برج علی آباد کشمر

در گوشه و کنار ایران، برج‌های تاریخی فراوانی وجود دارد که هر یک نشان‌دهنده هنر، معماری و تاریخ این سرزمین کهنسال است و گردشگران زیادی را برای دیدن خود جذب می‌کنند. برج علی آباد کشمر در خراسان رضوی نیز یکی از بناهای تاریخی قرن هفتم هجری قمری است. این برج با زیبایی تمام در این منطقه خودنمایی می‌کند.

تاریخچه برج علی‌آباد کشمر

این بناء بر فراز بقایا و آواره‌های قلعه کهن بنام کوشک بنیان شده و زمان ساخت این مناره را در حدود قرن هفتم هجری قمری دوره کیانیان و اشکانیان می‌دانند. روایات زیادی در مورد این بنا حکایت شده است. اعتقاد بر این است که این برج یک مقبره بوده‌است. به همین خاطر به مقبره کشمر نیز معروف شده‌است.

 

این که مقبره چه شخصیتی است به خوبی مشخص نیست. یا به یادبود زرتشت یا طغرل سلجوقی ساخته شده‌است یا یادبود نبوده و مقبره یکی از این افراد بوده‌است. این برج به آتشکده زرتشت نیز معروف است. این برج به هر منظوری ساخته شده بر کنار راه معروفی بوده‌است که مرکز ایران را به نیشابور متصل می‌کرده‌است و مسافران زیادی در گذر از این منطقه از آن دیدن کرده‌اند.

مطالعاتی که محققان روی این بنا انجام داده‌اند، دریافته‌اند که لحظه تحویل سال شمسی از روی این برج در محل یکی از طاقچه‌های آن با استفاده از نور خورشید تعیین می‌شده است.

معماری برج علی آباد کشمر

برج علی آباد کشمر بیشتر نشان دهنده اسلوب معماری در قرن هفتم است و از دیدگاه معماری با برج رادکان چناران قابل مقایسه است. این بنا از داخل دارای سه طبقه‌است و ارتفاع تیزه اصلی گنبد تا کف ۳۱ متر است.

نمای خارجی برج علی آباد در پائین هشت ضلعی و بالاترین قسمت آن دارای گنبد مخروطی و به صورت دو پوسته است که ۴۸ نیم ستون به انضمام تزئینات هندسی از آجر و کاشی فیروز ای زینت بخشی از آن شده است و راهروی پلکانی و مارپیچ بین دو جداره صعود به پوشش اول را مهیا می‌کند.

 

شکل مناره مانند برجی است که منظره خارجی آن از چهل و هشت ترک آجری تشکیل شده است و دوازده قالب آجری مزین به اشکال لوزی دارد. در حد فاصل ستون‌های بدنه برج و گنبد آن تزیینات قطارسازی با کاشی‌هایی به رنگ فیروزه‌ای تعبیه شده است. گنبد آجری آن مخروطی شکل و دو پوشه است.

پوشش اول دارای روزنی است که نور را به داخل بنا هدایت می‌کند، پوشش دوم بسیار بلندتر از پوشش نخستین است. در بالای گوشواره مقرنس کاری زیر گنبد، شیارهایی باریک و با انتهایی پهن‌تر وجود دارد. این شیارها بیست و چهار عدد می‌باشند. ارتفاع گنبد بنا ۱۸ متر است و شکل داخلی آن، ۸ گوش است. محیط داخلی آن ۲۲ متر و محیط خارجی آن ۴۴۲ متر است.

 

سر در برج به شکل ایوان اتاق داری است که در اصل دارای کتیبه‌ای بوده است. در سطح فوقانی میان حجره‌های طبقه دوم، آثار گچبری وجود دارد و اکنون قسمت مختصری از آن باقی مانده است.

 

ترمیم و بازسازی برج علی آباد کشمر

برج علی آباد بارها ترمیم شده ولی در ترمیم آن مصالح امروزی مثل سیمان استفاده شده‌است. فرح دیبا همسر محمد رضا شاه که به آثار ملی اهمیت زیادی می ‌داد در سفری که به این منطقه داشته‌است دیداری نیز از روستای کشمر و این برج به عمل آورده‌است.

به دستور وی خانه‌های اطراف این برج را خریداری کرده‌اند و مقرر شده بود که تمامی این خانه‌ها خراب شده و اطراف برج پاکسازی شود ولی از آن پس دیگری اقدامی در این خصوص صورت نگرفته‌است فقط یک محوطه نه چندان مناسب بدان افزوده شده‌است عدم حمایت و توجه به آن، باعث گردیده شد کاشی کاری‌های اطراف آن که تا چند سال پیش سالم بوده امروز از بین برود.

 

• برج علی آباد کشمر در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ با شمارهٔ ثبت ۱۲۷ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.

نشانی:

برج علی‌آباد در فاصله ۵ کیلومتری شمالی جاده اصلی بردسکن به شهرستان خلیل آباد در میان روستای کشمر واقع است.

منبع:بیتوته

در چه سفرهایی باید از باتوم کوهنوردی استفاده کنیم؟

باتوم کوهنوردی از ساده ترین و در عین حال مهمترین وسایلی است که باید کوهنوردان در هنگام صعود و کوه پیمایی به همراه داشته باشند. کوهنوردی شاخه ای از سفرهای کمپینگی است.

در سفرهای کوهنوردی وسایل و تجهیزاتی که باید به همراه داشته باشیم حرفه ای تر و کامل تر از سایر مسافرت های کمپینگی است.

برای جلوگیری از صدمات فیزیکی این باتوم ها حتما باید بصورت جفت استفاده شوند.

برای دانستن روش صحیح استفاده از باتوم کوهنوردی باید شناخت کافی از این وسیله داشته باشیم.

با ما همراه باشید تا با شیوه های صحیح استفاده از باتوم کوهنوردی آشنا شوید.

در چه سفرهایی باید از باتوم کوهنوردی استفاده کنیم؟
برای سفرهای طولانی مدت که همراه با پیاده روی است، و وزن زیاد وسایل باعث خستگی فرد می شود، استفاده از باتوم الزامی است. باتوم کمک می کند تا نیروی وزن به دست ها منتقل شود و فشار وزن را بین پایین تنه و بالا تنه متعادل کند. همچنین در سفرهای کوهنوردی در فصل زمستان، برای حفظ تعادل بیشتر کوهنوردان،بررسی عمق برفی که در جلوی پای خود با آن روبرو هستند و جلوگیری از سر خوردن بر روی برف و یخ باید از باتوم کوهنوردی استفاده کرد.

اگر از باتوم کوهنوردی به طرز صحیحی استفاده شود می توان:
تعادل وزن بار و وسلیه ها را از طریق وارد کردن نیروی وزن به دستها حفظ کرد.
هنگام کوه پیمایی تعادل بیشتری داشت
انرژی و توان بیشتری را در سفرهای طولانی مدت ذخیره کرد.
از سر خوردن بر روی برف و یخ در سفرهای زمستانی جلوگیری کرد.
از افزایش بی رویه ناگهانی ضربان قلب جلوگیری کرد.
برای زمان های اضطراری از آن برای ساخت برانکارد استفاده کرد.
برای فیکس شدن اعضای بدن هنگام شکستگی از آن استفاده کرد.
در هنگام حمله حیوانات وحشی برای دور نگهداشتن و دفع آن ها از آن استفاده کرد.
همچنین به کوهنوردانی که دچار مشکلات مفصلی و ستون فقرات هستند کمک می کند.

موراد نادرست استفاده از باتوم کوهنوردی
استفاده نادرست از باتوم کوهنوردی می تواند آسیب های جبران ناپذیری به اندامهای بدن برساند. رعایت فاصله مناسب بین اندامهای بدن و باتوم در هنگام استفاده از آن در عدم ایجاد آسیب های فیزیکی نقش بسیار مهمی دارد.

استفاده مداوم از باتوم کوه نوردی باعث شده که کوه نورد باتوم را تنها تکیه گاه بدن خود بداند و بدون وجود باتوم احساس امنیت نداشته باشد. این امر برای کوهنوردان در لحظات دشوار برنامه کوه نوردی ایجاد مشکل می کند. در عبور از مسیرهای دشوار که امکان استفاده از باتوم فراهم نیست، کوهنورد دیگر احساس امنیت نمی کند و ممکن است از نظر روانی اعتماد به نفس کوهنورد را کاهش داده و باعث سقوط کوه نورد شود.

استفاده مداوم از باتوم در کوهنوردی یاعث می شود مفصل های اندام های تحتانی دچار تنبلی شده و وضعیت کشسانی خود را از دست بدهند و در نتیجه میزان مقاوت و اسقامت عملکردهای فیزیکی بدن کاهش یابد.

هنگام استفاده از باتوم ،چون بخش های تحتانی بدن و همچنین دست ها با فعالیت بیشتری روبرو می شوند، می تواند برای بعضی از کوهنوردان موجب تپش قلب شود.

منبع:بیتوته

نکاتی که پیش از سفر به چین باید بدانید

قبل از سفر به چین به این نکات توجه کنید
در حال حاضر کشور چین جزو ۵ مقصد محبوب گردشگران برای سفر محسوب می شود و هر سال تعداد زیادی از مردم جهان به سمت سرزمین اژدهای سرخ روانه شده و از زیبایی های این کشور پهناور دیدن می کنند.

اما فارغ از جاذبه های گردشگری چین که در وب سایت ها و مقالات متعدد به آن ها اشاره می شود، برخی حواشی و مسایل جانبی در مورد این سرزمین وجود دارد که بهتر است پیش از سفر از آن ها مطلع باشید تا پس از ورود به آن جا، از مواجهه با آن ها متعجب نشوید.

به طور مثال، باید بدانید که دانستن زبان انگلیسی برای سفر به این کشور چندان کاربردی نیست زیرا تقریبا هیچ کدام از چینی ها، حتی متصدیان هتل ها به این زبان بین المللی آشنایی ندارند. از این رو شاید بهتر باشد اپلیکیشن زبان چینی روی موبایل خود داشته باشید تا بتوانید با چینی ها ارتباط برقرار کنید.

۱- هرگز در طول تعطیلات ملی و رسمی چین به این کشور سفر نکنید.در کشور چین، شهروندان فقط در طول تعطیلات رسمی کشور امکان سفر رفتن دارند و همین امر باعث می شود تا تقریبا همه آن ها به طور همزمان مسافرت کنند. به این معنی که ترمینال ها، ایستگاه های قطار، فرودگاه ها و جاده ها مملو از جمعیت است که به هیچ عنوان خوشایند به نظر نمی رسد.

تمامی مناطق دیدنی در این دوره ی زمانی مملو از جمعیت است و این امکان وجود دارد که قادر به دیدن مقصد مورد نظر خود نباشید. از این رو پیش از برنامه ریزی برای سفر به چین، از روی تقویم، تعطیلات رسمی این کشور را چک کنید تا منطبق بر زمان مسافرت شما نباشد. همچنین لازم است یادآوری کنیم که تعدادی از تعطیلات ملی، سال به سال تاریخشان تغییر می کند. بنابراین، حتما از به روز بودن تقویم اطمینان حاصل کنید.

۲- بهتر است بلیط های قطار را در چین یک ماه پیش از موعد خریداری کنید در غیر این صورت امکان دارد نتوانید به مقاصد موردنظر خود سفر کنید. تفاوت قیمت میان بلیط های درجه یک و دو چندان فاحش نیست اما تفاوت در راحتی صندلی ها و کوپه ها بسیار محسوس است. به همین خاطر، بلیط های درجه یک به سرعت فروش رفته و تمام می شوند.

اگر برایتان مهم است که از منطقه موردنظرتان حتما دیدن کنید، باید بدانید که در چین امکان خرید بلیط های تضمین نشده نیز وجود دارد. به این صورت که ممکن است مجبور باشید چندین ساعت کف قطار نشسته و بدون صندلی سفر کنید.

۳- از دیگر مواردی که حتما باید به خاطر داشته باشید این است که در ایستگاه های قطار علاوه بر بلیط، باید پاسپورت خود را نیز به متصدی قطار نشان دهید. برای این منظور، باید در صف ایستاده تا مورد بازرسی و سپس کنترل امنیتی قرار بگیرید. بنابراین، در برنامه زمان بندی سفر و گردش های خود حتما این مساله را نیز لحاظ فرمایید.

 

۴- اگر با قطارهای تخت دار مسافرت می کنید، اگر از ابتدای مسیر در کوپه نبوده باشید و مثلا در ایستگاه های میانی وارد شده باشید، باید بدانید که روتختی ها تعویض نمی شوند و همان ملحفه های مسافر پیش از شما در اختیارتان قرار خواهد گرفت.

۵- سیستم حمل و نقل عمومی در کشور چین عالی است. شما می توانید با اتوبوس به تقریبا تمامی مقاصد گردشگری سفر کنید. اما تنها مساله ناراحت کننده ای که در این رابطه وجود دارد این است که بیشتر این سامانه ها در ساعات ابتدای شب، نهایتا در ساعت ۱۰:۳۰ شب تعطیل می شوند. البته باید اشاره کنیم که کرایه تاکسی ها چندان زیاد نیست و می توانید سفرهای ارزان قیمتی داشته باشید.

 

۶- انعام دادن در چین مفهومی ندارد. در این سرزمین پهناور، انعام دادن در هتل، رستوران یا به راننده تاکسی به هیچ وجه رایج نیست. اگر شما از خدمات دریافتی خود بسیار راضی هستید، تنها در صورتی مجاز به پرداخت پول اضافه تر خواهید بود که دست کم ۵ تا ۶ بار از سرویس بخش موردنظر استفاده کرده باشید.

۷- اگر چینی ها شما را به رستوران دعوت کنند، تقریبا همیشه خودشان پول غذای شما را پرداخت خواهند کرد و همانند دیگر نقاط جهان، شما را مهمان می کنند. اما در عوض انتظار دارند وقتی شما آن ها را به بیرون دعوت می کنید، خودتان پول آن را پرداخت نمایید.

این را به یاد داشته باشید، از آن جا که مردم این کشور تقریبا همگی در یک ساعت معلوم غذا صرف می کنند، یافتن رستوران خلوت یا پیدا کرن صندلی خالی در رستوران های مشهور چندان آسان نیست.

۸- خودتان را برای این موضوع آماده کنید که شاید هیچ کدام از شهروندان به زبان انگلیسی (زبان بین المللی) صحبت نکنند. منظور از هیچ کدام حتی شامل کارمندان هتل محل اقامت شما نیز می شود. به همین خاطر شاید لازم باشد پیش از سفر چندین کلمه یا واژه کلیدی برای سفارش غذا، کرایه تاکسی یا … را از قبل حفظ کنید. یا  اپلیکیشن های ترجمه به زبان های مختلف را دانلود و روی موبایل خود همراه داشته باشید.

۹- در کشور چین فیس بوک یا سرویس های گوگل همانند جی میل، یوتوب، گوگل مپ یا موتور جست‌وجو وجود ندارد. کاربران اندروید در بارگذاری برخی از اپ ها با مشکل مواجه خواهند بود. بنابراین، در سرزمین اژدهای سرخ یا باید از استفاده از این امکانات صرف نظر نمایید یا از وی پی ان استفاده کنید.

۱۰- همه هتل های این کشور مجوز پذیرایی از مهمانان خارجی را ندارند. در کشور چین قانونی مبنی بر ثبت اجباری شهروندان خارجی وجود دارد، به همین دلیل برخی از هتل ها این کار را انجام نمی دهند. هنگام رزرو کردن هتل، حتما چک کنید و ببنید که آیا عبارت «فقط برای اقامت شهروندان چینی» این در برگه های ثبت نام و رزرو قید شده یا خیر.

۱۱- در چین در هر کجای شهر که باشید، به آب جوش دسترسی خواهید داشت. در ایستگاه های قطار، فرودگاه ها، پارک ها و رستوران ها همیشه دستگاه های ارائه آب جوش وجود دارد. یعنی می توانید چای یا حتی نودل آماده ای که خریداری کرده اید را با کمترین هزینه ممکن صرف کنید.

۱۲- مردم چین بسیار مهمان دوست و پذیرا هستند. اما همین مساله می تواند مشکلاتی برای شما در بر داشته باشد. مثلا وقتی از آن ها آدرسی را جویا می شوید، برای اینکه نشان دهند که با غریبه ها مهربان هستند، حتی اگر ندانند نشانی موردنظرتان کجاست، شما را راهنمایی خواهند کرد. در واقع ممکن است شما را به مسیر اشتباهی راهنمایی کنند. البته قصدشان کمک کردن است اما برای اینکه از چنین مشکلاتی مصون باشید، پیشنهاد می کنیم نقشه مقصد موردنظر خود را دانلود کرده و بر اساس آن به مکان های دلخواهتان مراجعه کنید.

با تمامی این تفاسیر، باید گفت که چین یکی از زیباترین و بهترین گزینه های سفرهای برون مرزی به شمار می رود و بدون شک پس از این سفر، خاطره ای ماندگار برایتان بر جا خواهد ماند

منبع:بیتوته

نکات مهم مسافرتی برای دانشجویان

تابستان نزدیک است و برای دانشجویان هیچ چیزی بهتر از داشتن سفر با دوستان،استراحت و گذراندن وقت و کسب تجربه در جاده نیست.در این مقاله برخی از نکات مسافرتی و راهنمایی های لازم برای داشتن سفری بهتر در اختیار شما قرار می گیرد.

1. خوابگاه بجای هتل
اقامت در خوابگاه هم ارزان است و هم شما می توانید افراد دیگری مانند خود را ملاقات کنید. البته بهتر است که در این مسیر تنها نباشید.

2. استفاده از کارت دانشجویی
بسیاری از مکانها تخفیفاتی را برای دانش آموزان و یا دانشجویان در نظر می گیرد که ما همیشه از آن بیخبر هستیم. همیشه کارت دانشجویی و یا دانش آموزی خود را همراه داشته باشید تا از تخفیف استفاده کنید.

3. کیف کمک های اولیه
همراه داشتن چسب زخم،مواد ضدعفونی کننده و داروهای ضد درد علاوه بر صرفه جویی در هزینه، گاهی اوقات زندگی شما را نیز نجات می دهد.

4. تبدیل پول
اگر سفر خارجی در پیش دارید،برای تغییر پول در فرودگاه و یا هتل محل اقامت که هزینه های اضافی در پی دارد، سعی کنید به نزدیکترین بانک مراجعه کنید.

5. نگهداری پول
هنگام سفر باید دقت داشته باشید که پول خود را در مکانها مختلف نگهداری کنید. مثلا مقداری نزد خود،مقداری در چمدان و مقداری در هتل قرار دهید تا اگر کیف پولتان گم و یا دزدیده شد،پول در جای دیگر داشته باشید.

6. پرسیدن از مردم محلی
اغلب اوقات، مکانهای دیدنی و جذاب کشف نشده باقی مانده و فقط مردمان محلی از آن مطلع هستند. برای بازدید از مکانهای توریستی و جذاب منطقه ای که به آن سفر کرده اید،از مردم محلی بپرسید و کمک بخواهید.

7. همراه داشتن لوازم بهداشتی
بهتر است در این سفر برای جلوگیری از هزینه های اضافی و اتلاف وقت برای پیدا کردن برخی وسایل، لوازم بهداشتی مورد نیاز را همراه داشته باشید.

منبع :بیتوته