ییلاق لَرزرِه بشناسیم

ییلاق لرزرِه یکی از زیباترین ییلاقات جاده اسالم خلخال است. این ییلاق در حدود سی کیلومتری شهرخلخال و چهل کیلومتری اسالم قرار دارد و در بین ییلاق های دیگری که در گردنه الماس قرار دارند ارتفاع نسبتا بالاتری دارد و در نزدیکی جاده واقع شده است و با طبیعتی بکر و منحصربفرد هر رهگذری را به سوی خود فرا می خواند.

وجود چند قهوه خانه و قصاب و مغازه و رستوران قدیمی در کنار جاده حاکی از مهمان پذیر بودن مردم منطقه است.

مردمانی که هم به زبان تالشی و هم ترکی مسلط هستند و در فصل های سرما به روستاهای پایین دست اسالم رهسپار می شوند تا از گزند سرماهای استخوان سوز منطقه خلخال و گردنه الماس در امان باشند.

خانه هایی زیبا با سقف های شیروانی رنگارنگ که در محدوده ییلاق ساخته شده اند چشم هر بیننده ای را نوازش می کنند.

بر بلندای تپه ی نزدیک ییلاق بقعه ای یه عنوان زیارتگاه وجود دارد که اهالی آنجا را مقدس می دانند، همچنین غاری هم در نزدیکی تپه قرار دارد که عمقی حدود 7 تا 8 متر دارد.

در اطراف تپه قبرستانی وجود دارد که درگذشتگان منطقه را در دل خود جای داده است و سنگ قبرهای قدیمی کوچک و بزرگ نشان از تاریخ طولانی زندگی در این سرزمین دارد. جنگل ها و مراتع نزدیک چراگاه دام های اهالی محسوب می شود و برای مسافرانی که برای گذران تعطیلات جاده رویایی اسالم خلخال را انتخاب می کنند تماشای دام های پخش شده در دامان طبیعت منظره ای وصف ناپذیر می آفریند.

منبع:ایسنا

آشنایی با سوغات و مراکز خرید مشهد

شاید شما هم علاقه داشته باشید تا پس از پایان کرونا و طبق اعلام وزارت بهداشت به مشهد سفر کنید و از مراکز خرید مشهد و جاذبه‌های گردشگری بازدید کنید. همیشه این سوال که از کجا و چه مراکز خرید و بازارهایی خریدی به صرفه و منطقی داشته باشیم، برای همه پیش می‌آید و کاملا هم طبیعی است. چون بخشی از مدیریت هزینه‌ها در زندگی روزمره و یا سفر، به چگونگی خریدها برمی‌گردد. این مطلب برای آشنایی بیش‌تر با شهر مشهد است و در ایام کرونا توصیه می‌کنیم که از سفر کردن بپرهیزید.

کسانی که به دنبال خرید در کنار جاذبه های مذهبی و تاریخی مشهد هستند، یکی از انگیزه‌هایشان، پیدا کردن همین مراکز خرید و بازارهای مناسب است. در این نوشته کمی دقیق تر و اختصاصی به خرید و خریدگردی در مشهد می‌پردازیم.

اقتصاد شهر مشهد چگونه است؟

مشهد، دومین شهر بزرگ ایران پس از تهران پایتخت و مرکز استان خراسان رضوی است. تا پیش از تفکیک سه استان خراسان، مشهد باز مرکز استان خراسان به شمار می‌رفت. جمعیت زیاد شهر مشهد و قرار گرفتنش در شمال شرقی ایران و نزدیکی به مرز چند کشور همسایه موجب اهمیت راهبردی آن شده است.

مشهد، به نوعی در مسیر تاریخی جاده ابریشم قرار دارد. در کنار این موضوع، شمار زیاد گردشگرانی که سالانه بلیط هواپیما تهران به مشهد و پرواز مشهد تهران به این شهر سفر می‌کنند موجب گردش مالی بزرگی در این شهر می‌شوند.

جمعیت تقریبی ۳۰ میلیون نفری مسافرانی که به مشهد سفر می‌کنند، حجم بزرگی از سوغات و دیگر اقلام را خرید می‌کنند و این به رونق شهر می‌افزاید.

همین بزرگ بودن اقتصاد شهر مشهد موجب شده، بازارها و مراکز خرید متعددی در این شهر ساخته شوند. هر کدام از این بازارها بنا به موقعیت قرارگیریشان در شهر، فاصله‌شان از حرم امام رضا (ع)، وسعت و گستردگی و همچنین جامعیت اقلام و عرضه‌کنندگان، با استقبال نسبی و متفاوت اهالی مشهد و گردشگران رو به رو می‌شوند.

بازارها و مراکز خرید مشهد چه اقلامی را عرضه می‌کنند؟

مشهد، به عنوان شهری گردشگرپذیر، دارای دو سویه متفاوت است. از یک سو شهری با بیش از ۲ میلیون نفر جمعیت است و بازارهای آن باید اقلام مصرفی روزانه این جامعه را تامین کنند. این عملکردی است که در بیشتر شهرها از یک بازار یا مرکز خرید انتظار می‌رود.

اما در شهرهای گردشگرپذیر مانند مشهد، کیش، قشم، شیراز و اصفهان، مراکز خرید سنتی و مدرن یه وظیفه دیگر هم پیدا می‌کنند و آن عرضه سوغات و رهاوردهای سفر برای گردشگران و مسافران است. مشهد هم مجموعه‌ای گسترده از سوغات بومی استان خراسان و شهرهای گوناگون آن را در خود گردآورده و به گردشگران عرضه می‌کند.

فیروزه نیشابور و جواهرات و زیورآلات ساخته شده از آن، از جمله گرانبهاترین و ارزشمندترین سوغاتی است که گردشگران در مشهد، خریداری می‌کنند. زعفران که به طلای سرخ هم مشهور است، از نمادهای شهر مشهد و استان خراسان به شمار می‌رود. زرشک دیگر سوغات خوراکی سرخرنگ مشهد است که در بازارهای این شهر می‌توانید تهیه کنید.

مراکز خرید و بازارهای معروف و موفق مشهد

مرکز خرید الماس شرق

مرکز خرید الماس شرق که در شمال شرقی شهر مشهد، جای گرفته، پاساژی لوکس و زیباست که از محبوبیت زیادی بین اهالی و مسافران برخوردار است. تعداد زیاد فروشگاه‌ها در چندین طبقه و طراحی داخلی عالی موجب شده تا این مرکز خرید به یک مرکز گشت و گذار تبدیل شود.

وجود یک شهربازی کوچک در داخل این پاساژ آن را برای خانواده‌هایی که با کودکان به آن می‌روند جذاب‌تر کرده است. الماس شرق همچنین در همسایگی مرکز گردشگری سپاد و پارک آبی آفتاب قرار دارد.

بازار رضا

یکی از بازارهای سنتی و کلاسیک شهر مشهد، که از معروف‌ترین نمونه‌ها در ایران هم به شمار می‌رود، بازار رضا است که چیزی در حدود نیم قرن پیش در مشهد ساخته شد.

بازار رضا که بسیار به حرم امام رضا (ع) نزدیک است، هم از دید معماری و طراحی بسیار جذاب و دلنشین است و هم تنوع خوبی از کالاهای مختلف مخصوصا برای گردشگران را به همراه دارد.

مرکز خرید آرمان

یکی از مراکز بزرگ و موفق مشهد که در نزدیکی حرم جای گرفته، مرکز خرید آرمان مشهد است. این مرکز خرید دارای یکی از بزرگترین فودکورت های شهر مشهد است.

همچنین در ساخت آن روی طراحی داخلی و ایجاد تزئینات و تفریح‌های مختلف برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری شده و همین آرمان را به یکی از بازارهای خوب مشهد تبدیل کرده است.

مرکز خرید پروما

پروما هم مانند الماس شرق در نیمه شمالی شهر مشهد، جای گرفته است. مرکز خرید پروما با ۴ طبقه هم پاسخگوی اهالی مشهد است و هم گردشگران. اما پروما هم با ویژگی‌های خاص خودش شناخته می‌شود. یکی از آنها دارا بودن یک زمین بولینگ در بالاترین طبقه‌اش است و همین نقطه تمایز آن شده است.

مرکز خرید آلتون

مرکز خرید آلتون در بلوار دانشگاه مشهد، و تقریبا در مرکز این شهر قرار گرفته است. آلتون بیشتر با فروشگاه‌ها و برندهای فروش چرم شناخته می‌شود.

علاوه بر اینها شمار دیگری مرکز خرید هم در مشهد هست که می‌توانید به آنها هم سر بزنید. مرکز خرید وصال در میدان بهارستان، زیست خاور در میدان تقی آباد، مشهدمال در بلوار جانباز جنوبی، کوثر مال در بلوار هاشمیه، کیان سنتر ۲ در بلوار جانباز و برج اکسون در خیابان ۱۷ شهریور، برخی از این مراکز خرید هستند.

منبع:ایسنا

محوطه‌های اورارتویی در دشت قره‌ضیاءالدین چایپاره

​رودخانه آغ‌چای که از ارتفاعات ۳۲۰۰ متری حاجی‌بیگ و دامنه‌های جنوبی کوه‌های قره‌جوی واقع در مرز ایران و ترکیه و کوه مندلیخ سرچشمه می‌گیرد، پس از دریافت منابع آب شاخه‌های قره‌دره و قره‌جه‌چای در محل ملحملو به نام آغ‌چای نامیده شده و به رودخانه قطور چای می‌پیوندد.

این رودخانه با جهت غربی‌شرقی پس از عبور از دشت قره ضیاءالدین و منطقه حفاظت شده مراکان به رودخانه ارس می‌ریزد.

مطالعات باستان‌شناسی انجام شده در محدوده دشت قره ضیاءالدین و سلسله ارتفاعات پیرامون آن منجر به شناسایی ۱۶ محوطه تاریخی مربوط به دوره اورارتوها در منطقه شده است. جریان رودخانه آغ‌چای به‌عنوان اصلی‌ترین منبع تأمین آب مورد نیاز مردم بومی منطقه از جمله مهمترین دلایل شکل‌گیری استقرارهای انسانی در محدوده مورد مطالعه به‌شمار می‌آید.

براساس مطالعات صورت گرفته، سابقه سکونت در محدوده دشت قره ضیاءالدین به دوره مس سنگی در محوطه آناقیزلی روستای چورس می‌رسد.

این محوطه بر بالای برجستگی صخره‌ای کم‌ارتفاع و در فاصله دو کیلومتری از رودخانه آغ‌چای واقع شده است، براساس یافته‌های سفالی، محوطه آناقیزلی علاوه بر دوره مس سنگی، در دوره‌های مفرغ قدیم، هزاره اول ق.م و قرون میانی اسلامی دارای سکونت بوده است.

پراکندگی و تراکم سکونتگاه‌ها در هزاره اول ق.م و زمان حکومت اورارتوها به اوج خود می‌رسد، بزرگترین استقرار اورارتوها در حوزه شمال‌غرب ایران، قلعه بسطام است که به‌عنوان بزرگترین قلعه اورارتویی سرزمین ایران با مساحت حدود ۸۰ هکتار به حساب می‌آید.

 این قلعه در ساحل شمالی رودخانه آغ‌چای و بر روی یک صخره طبیعی بلند واقع شده است، کاوش‌های باستان‌شناسی در این محوطه توسط باستان‌شناسان آلمانی و ایرانی به مدت ۱۳ فصل منجر به کشف بقایای فضاهای معماری مختلفی شده است.

محوطه‌های قرمزی‌داغ، کول‌تپه، تپه‌عباد، تپه‌ماران، تپه‌کسیان و محوطه‌های دیگر در داخل و حاشیه دشت قره ضیاءالدین در دوره اورارتوها شکل گرفتند.

علاوه بر جریان رودخانه آغ‌چای، وجود چشمه‌های مختلف آب در محدوده دشت قره ضیاءالدین در شکل‌گیری و استمرار سکونت محوطه‌های تاریخی منطقه مؤثر بوده‌اند.

امروزه در روستاهای چورس، بسطام، قره‌کندی، حسین‌بگلو، دیزج حاتم‌خان، بادکی، اللهوردی‌کندی، بیگ درویش و زنگلان بخش مهمی از آب شرب مردم بومی منطقه از طریق این چشمه‌ها تأمین می‌شود.

شهرستان چایپاره با وسعتی در حدود ۱۰۳۶ کیلومترمربع در شمال استان آذربایجان‌ غربی واقع شده و ۲/۸ درصد از مساحت استان را در برگرفته است.

منبع:میراث آریا

روز “کیش”

جزیره زیبای کیش یکی از شهرستان‌های بندرلنگه در استان هرمزگان است. این جزیره که در جنوب ایران و آب و هوای خلیج فارس واقع شده در گذشته با نام قیس معروف بوده است. زندگی در این جزیره از دیرباز وجود داشته است بطوری که در زمان هخامنشیان این جزیره مرکز صید مروارید هندوستان و بین النهرین بوده و تجار زیادی به آنجا رفت و آمد داشته اند. گذشته ای چنان واضح و روشن بیانگر این است که این جزیره از دیرباز بسیار پیشرفته و مطرح بوده است؛ ساکنانش دارای فرهنگ‌های جهانی و با آداب و رسوم متفاوت از مرکز ایران است که به طور مثال می‌توان از نوعی رقص برای درمان برخی از بیماری‌ها نام برد.

این جزیره از نظر پوشش گیاهی یکی از سرسبزترین جزایر خلیج فارس می باشد و از نظر حیات وحش دارای تنوع زیادی از پرندگان و آبزیان می باشد. جزیره کیش با داشتن جاذبه های تاریخی، دریا، آفتاب و ساحل بی نظیر یکی از رویایی ترین جاذبه های گردشگری ایران است.

طی چند سال گذشته و با تدبیر محمد ابراهیم انصاری لاری، مدیرعامل سابق سازمان منطقه آزاد کیش، ۲۰ آبان به عنوان روز کیش نامیده شد. برپایی این روز، بیش از همه، هویت بخشی به زندگی و سبک زندگی در جزیره‌ای است که از تمدنی صدها ساله برخوردار است و به عنوان نقطه ممتاز گردشگری، حرف‌های بسیاری در حوزه فرهنگی و اجتماعی دارد. روز کیش علاوه بر پیام محلی، پیامی ملی نیز دارد؛ در روز کیش می‌توان با الگوسازی ضمن معرفی توانمندی‌های کیش نقاط برجسته زیست شهری در این کهن دیار را بهتر و بیشتر به هموطنانمان معرفی کرد با توجه به شیوع ویروس کرونا امسال به شکل متفاوتی این روز برگزار خواهد شد.

منبع:ایسنا

تهیه آجیل، مهارت سنتی فاروج

شهرستان فاروج در شمال شرقی ايران و در شرق خراسان شمالی، در حدفاصل بین شهرستان شیروان و شهرستان قوچان واقع‌شده و مرکز آن فاروج است. شهری که با بجنورد مرکز استان حدود ۹۰ کیلومتر فاصله دارد و دروازه ورودی خراسان شمالی محسوب می‌شود.

فاروج، شهری کنار جاده‌ای است که در سال‌های اخیر اقتصاد آن تا حد زیادی به عبور مسافران و زائران حرم علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) گره‌ خورده، گر چه در سالیان گذشته کشاورزی و دامداری شغل غالب اهالی شهرستان فاروج محسوب می‌شد اما اکنون فروشندگی و تأمین نیاز خدماتی رفاهی مسافران دم دست‌ترین شغلی است که می‌شود در فاروج جستجو کرد. ازآنجایی‌ که شهر فاروج در مسير راه مشهد، بجنورد و شمال قرار گرفته، به همين دلیل دارای بازاری جالب و کم‌ نظیر شناخته می‌شود که با عرضه کالایی مختص به خود از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

وجود جاده آسیایی و عبور آن از مرکز شهر موجب شده بازار آجیل شهر فاروج رونق بیشتری بگیرد.  از آنجاکه بازارهای اصلی ایران غالباً به شکل خطی و در امتداد مهم‌ترین معبر شهری شکل می‌گرفت، مهم‌ترین بخش و عنصر اصلی یک بازار، راسته اصلی آن است. راسته اصلی از مهم‌ترین عناصر معماری در بازار ایرانی بود که در ساده‌ترین شکل آن با دکان‌های واقع در دو سوی آن شکل می‌گرفت. در شهر فاروج نیز در امتداد راسته اصلی، آجیل‌فروشان در دکان‌هایی که دو سوی راسته مستقر هستند نمايان می‌شوند، به‌غیر از افراد محلی، مسافران خریداران اصلی این بازار را تشکیل می‌دهند. بازار آجیل‌فروشی ازجمله بازارهایی است که حضور در آن تجربه جدیدی برای هر جهان‌گرد است که غرق در آجیل‌های رنگارنگ است.

 تولید و صادرات خشکبار مرغوب یکی از مزیت‌های مهم کشور ما است و می‌توان آن را در زمره مهم‌ترین اقلام صادرات غیر نفتی قرار داد. تولیدکنندگان خشکبار استان خراسان شمالی سال‌های سال است در زمینه خشکبار فعال هستند، فعالیت آن‌ها کاملاً سنتی است و از آن جا ‌که آجیل با هویت شهر فاروج در ارتباط است، حفظ آن به‌عنوان ميراث ناملموس ضرورت دارد.

امروزه مخاطبان بیش ‌از پیش به‌سلامتی و استفاده از محصولات سالم توجه نشان می‌دهند. این موضوع باعث شده محصولاتی سالم  مانند خشکبار و آجیل با رونق بیشتری همراه شود و مصرف آن‌ها نسبت به گذشته افزایش پیدا کند. این بازار پررونق، بازیگران مختلفی اعم از تولیدکنندگان خشکبار و آجیل بسته‌بندی‌شده، فروشگاه‌های آجیل، خشکبار و… را وارد عرصه کسب‌وکار کرده است. در شهر فاروج که بیش از ۵۰ سال سابقه خریدوفروش خشکبار را دارد، خشکبار از اولین مرحله تا زمانی که به مرحله فروش برسد آماده می‌شود، از وقتی‌که کشاورزان مغزهای خام را به بوجاری‌ها می‌فروشند تا زمانی که پاک شده، شسته و پوست گرفته و طعم دار شوند و به دست مشتری برسند.

تاریخچه آجیل فاروج

سال‌ها پیش که هنوز وسایل نقلیه شخصی این اندازه زیاد نشده بود و غالب مسافران با اتوبوس رفت‌وآمد می‌کردند، تمامی اتوبوس‌ها و اندک خودروهای شخصی که قصد سفر به مشهد مقدس را داشتند از محور فاروج حرکت می‌کردند چراکه راه سمنان اولا کویری بود و در ثانی سایر مسیرها، آسفالت مرغوبی مانند آسفالت فاروج را نداشتند.

 یکی از بهترین عوامل جذب اتوبوس‌ها و مسافران برای تردد از مسیر فاروج، وجود مسجد صاحب‌الزمان و چلوکبابی سعدی بود آن‌هم زمانی که از مشهد تا چمن بید (روستایی در منتهی‌الیه غرب خراسان شمالی) هیچ‌گونه چلوکبابی و مسجدی وجود نداشت و تمامی اتوبوس‌ها برای صرف نهار و شام باید در فاروج توقف می‌کردند.

 این توفیق اجباری برای مسافران و اهالی فاروج سبب شد تا دو نفر از اهالی به‌نام‌های شیرعلی قلی‌پور و حسین‌علی حاجی‌پور جنب مسجد اقدام به فروش آجیل کنند. اولین بار تخمه سیاه آفتاب‌گردان و کدو به فروش می‌رسید.آن زمان فقط تخمه شور در بازار موجود بود و از تهران وارد می‌شد، فاروجی‌ها تخمه را شور نمی‌کردند بلکه به‌صورت خال نمک عرضه می‌کردند. یعنی بعد از تف دادن تخمه، نمک را با جارو سیخی به روی آن می‌پاشیدند که بعد‌ها تخمه خال نمک فاروج نام گرفت و معروف شد.

 فاروجی‌ها برای طعم‌دار کردن تخمه از آب‌لیمو، گلپر و کمی رنگ خوراکی استفاده می‌کردند.با توجه به این‌که چلوکبابی غذای خوب با گوشت بره عرضه می‌کرد و روزانه بیش از صد دستگاه اتوبوس در فاروج توقف می‌کرد، اندک‌اندک کسب‌وکار فروشندگان آجیل رونق گرفت و در کنار تخمه‌ژاپنی و آفتاب‌گردان، محصولاتی چون گردو، بادام و کشمش که در منطقه تولید می‌شد هم جا باز کرد.

از دلایل مرغوبیت آجیل خراسان این است که به دلیل آب‌وهوای مناسب، اکثر خشکبار مورد استفاده، در خود منطقه کشت می‌شود. همین دسترسی به خشکبار تازه از یک‌سو و نحوه‌ آماده‌سازی ماهرانه‌ آن از سوی دیگر سبب می‌شود تا آجیل خراسان از مرغوب‌ترین آجیل‌های ایران باشد.

در بازار آجیل فاروج، گردو، بادام، لواشک، برگه زردآلو، کشک، قره‌قروت، کشمش، روغن زرد، تخمه‌کدو، تخمه آفتابگردان، تخمه ژاپنی، بادام خاکی، پسته و دیگر مایحتاج مسافران به‌صورت شبانه‌روزی عرضه می‌شود. این محصولات از تولیدات فاروج است. وجود چند آجیل پزی در بلوار فاروج برای مسافرانی که نحوه تهیه آجیل را می‌خواهند مشاهده کنند جالب ‌توجه است. نکته جالب ‌توجه دیگر اینکه در تمام شبانه‌روز مغازه‌های آجیل‌فروشی باز هستند و چراغانی آن‌ها از فاصله بسیار دور نمایان است. شرایط نگهداری، نحوه تهیه و فرآوری، میزان و نوع رنگ به‌کار رفته و بسیاری از عوامل دیگر وجود دارند که در سلامت آجیل نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا می‌کنند.

از مکان‌های وابسته به اين حرفه، بازار شهر فاروج است که از ورودی بولوار امام رضا (ع) از طرف شهر قوچان شروع و تا انتهای بولوار امام رضا (ع) خروجی شهر به‌طرف شهر شیروان (۱۲۰۰ متر) امتداد دارد و در حدود ۱۰۰ مغازه در عرضه و توزیع خشکبار مشغول به کار هستند و چندین کارگاه صنعتی و سنتی آجیل پزی در این شهر فعال است. این شهر قبلاً فرج‌آباد نامیده می‌شد.

منبع:میراث آریا

دشتستان نگین آثار تاریخی جنوب کشور

وجود آثار تاریخی در شهرهای منطقه دشتستان 

یکی از شهرهای استان بوشهر، دشتستان در شرق استان به مرکزیت برازجان است که می‌توان از قدیمی‌‌ترین شهرهای ایران به لحاظ آثار و ابنیه تاریخی دانست. دشتستان دارای ۹ شهر است. برازجان، آب‌پخش، سعدآباد، شبانکاره، دالکی تنگه ارم، کلمه، بوشکان، وحدتیه از شهرهای دشتستان است.

آثار زیادی در این شهرستان وجود دارد که می‌توان به کاخ زمستانه کوروش، کاروانسرای مشیر، گور دختر، کوشک اردشیر، کاخ چرخاب، کاخ بردک سیاه، آتشکده تاریخی،  کاخ سنگ سیاه و … اشاره کرد.

نخلستان‌های دشتستان قطب تولید خرما 
در این میان نخلستان‌های سرسبز و سر به فلک کشیده شهر آب‌پخش، جذاب‌ترین ورودی در دید هر گردشگر را دارد. نخل‌ها  بیشترین سهم محصولات خرمای کشور را سالانه درحدود ۱۲۰ هزار تن، به خود اختصاد داده است، که سهم مهمی  در اقتصاد کشور و اشتغال‌زایی مردم منطقه دارد.

مهمترین نمونه خرما، خرمای کبکاب، برهی، بریمی، شکر، محبوبی و… است که در نیمه شهریورماه فصل برداشت  و تا پایان آبان‌ماه ادامه دارد. بازار مصرف آن سایر استان‌های کشور است البته به کشورهای آسیای میانه نیز صادر می‌شود.نخلداران، خرمای خود را برای درآمد سالانه بسته‌بندی  و برای فروش آماده می‌کنند.

افتتاح جاده گردشگری در میان نخلستان‌ها
جاده گردشگری به‌منظور تفریحات سالم و ورزش‌های اسب‌سواری پیاده‌روی و… در بین نخلستان‌های شهر آب‌پخش احداث شده است. همچنین در مسیر بین نخل‌ها، استراحتگاه‌ها و کلبه‌های سنتی  از برگ درخت خرما ساخته شده که برای گردشگران جاذبه‌ای زیبا به‌شمار می‌رود  بیشتر صنعتگران صنایع‌دستی از درخت نخل حصیر، بادبزن، زنبیل و… تولید می‌کنند.

لزوم تلاش برای توسعه بیشتر

انتظار می‌رود، با توجه به قدمت چندهزار ساله و همچنین نقش مهمی که این منطقه در صنعت گردشگری، صنایع‌دستی و کشاورزی دارد، مورد توجه ویژه قرار گیرد.

منبع:میراث آریا

گردشگری واقعیت مجازی رونق می‌گیرد؟

به‌گزارش میراث‌آریا به‌‌نقل از بی‌بی‌سی ورلد، پاندمی کرونا باعث شد تمام برنامه‌های سفر مردم تمام دنیا در سال ۲۰۲۰ لغو شود. اماکن گردشگری جای‌جای دنیا که زمانی شاهد خیل عظیم گردشگران بودند، حالا متروکه شده‌اند، هتل‌ها خالی مانده‌اند و نمی‌توان هیچ گردشگری را در شهرهای توریستی دنیا پیدا کرد. آمار خود گویای همه چیز هستند: در ۱۳ اکتبر، انجمن حمل و نقل هوایی بین‌المللی (یاتا) عنوان کرد که ترافیک بین‌المللی تقریبا به‌کلی ناپدید شده است، و خطوط هوایی فقط ۱۰ درصد از سطح معمول پرواز دارند. بر اساس تخمین‌های یاتا، آسیب‌های ناشی از کرونا باعث شده‌ است بیش از ۴۱ میلیون شغل در بخش سفر و گردشگری در معرض خطر قرار بگیرد.

در نبود مسافران، پلتفرم‌های گردشگری، هتل‌ها و مقاصد دیدنی به واقعیت مجازی (VR) روی ‌آورده‌اند – فناوری‌ای که هنوز دوران طفولیت خود را طی می‌کند – تا بازدیدکننده‌های بالقوه را مشتاق نگه دارند و انها را برای دوران پساکرونا آماده کنند. چیزی که برای بسیاری یک اقدام موقتی تلقی می‌شد، حالا ممکن است به یک راه‌حل طولانی‌مدت بدل شود. یاتا پیش‌بینی می‌کند که ممکن است تا سال ۲۰۲۴ وضعیت سفر به حالت پیش از پاندمی بازنگردد.

حالا که بسیاری با این واقعیت جدید مواجه شده‌اند، به این باور رسیده‌اند که کوید ۱۹ می‌تواند یک توفیق اجباری برای VR باشد تا آن را از یک حقه بازاریابی هوشمندانه و موقتی به یک راه‌حل دائمی برای بازاریابی گردشگری بدل کند.

جایگزینی برای سفر

رالف هولیستر، یک تحلیلگر گردشگری در شرکت گلوبال دیتا، عنوان می‌کند: «تاثیر کوید ۱۹ می‌تواند این امکان را برای VR فراهم کند که آن تصویرِ بد و منفی‌اش به عنوان یک حقه برای جذب مخاطب در زمینه گردشگری را از بین ببرد. هر چه این پاندمی بیشتر طول بکشد، شانس VR بیشتر می‌شود تا با عادت کردنِ مشتری‌ها به این فناوری، به یک شیوه سفر جایگزین برای مردم بدل شود.»

استیو پریلو رئیس تراول ورلد وی‌آر، یک شرکت بازاریابی و تولید ویدیوی واقعیت مجازی و ۳۶۰ درجه در امریکاست که با تورگردان‌ها، مقاصد گردشگری، خطوط کروز و هتل‌ها همکاری دارد. به نظر او این پاندمی برای فناوری‌های روز به مثابه «یک دوز آدرنالین» بوده است که تا به امروز «وقعا به آن پرداخته نشده بود.» به گفته او، حالا VR می‌تواند محرکی برای برانگیختن اشتهای مخاطبان بالقوه باشد و «گشتاور واقعا بالا رفته است و مفهوم سفر از راه دور را به واقعیت نزدیک کرده است.»

عناصر ضروری

در این محیط، تعدادی از کشورها اقدام به بازاریابی VR کرده‌اند تا برای بهبودی تدریجی صنایع گردشگری خود آماده شوند. در میان این کشورها، یکی از پیشروترین و برجسته‌ترین مللی که این اقدام را انجام داده آلمان است. آلمان از تعدادی پروژه سه‌بعدی رونمایی کرده است تا بر پتانسیل این کشور به عنوان یک مقصد سفر مجازی تاکید کند.

برای مثال، در ویدیو‌های ۳۶۰ درجه که برای دیده شدن در هدست‌های اوکولوس ریف طراحی شده‌اند، هیئت گردشگری ملی آلمان (GNTB) بیننده‌های خود را به سفری در این کشور می‌برد و بخش‌هایی از سواحل دریای بالتیک و دریای شمال را هم به آنها نشان می‌دهد. یک مجموعه ویدیوی دیگر – که برای هولولنزهای مایکروسافت طراحی شده است –نماهایی از شش قلعه و کاخ مشهور در این کشور را در معرض دید بیننده‌های خود قرار می‌دهد.

مدیر اجرایی GNTB، پترا هدروفِر می‌گوید: «برنامه‌های دیجیتالی نمی‌توانند – و قصد هم ندارند – که جایگزین تجربه سفر در دنیای واقعی شوند. اما برنامه‌های VR و AR (واقعیت افزوده) عناصری ضروری در زنده نگه داشتنِ اشتیاق و علاقه افراد به مقاصد گردشگری آلمان در طول محدودیت‌های سفر ناشی از شیوع کرونا هستند و می‌توانند مشتریان بالقوه را نسبت به محصولات ما هیجان‌زده کنند و الهام‌بخشِ سفر در دنیای واقعی باشند.»

VR در نقش تسریعگر

حدود ۱۲۰۰ کیلومتر دورتر از آلمان، مقامات گردشگری ایرلندی حتی پیش از شروع پاندمی کرونا قابلیت‌های VR را بررسی کرده بودند. در نوامبر سال ۲۰۱۹، گردشگری ایرلند یک تجربه VR دو قسمتی راه‌اندازی کرد که برای تبلیغ و ترویج مکان‌های دیدنی ایرلند شمالی طراحی شده بود.

کمپینِ روح غول را در آغوش بکش (Embrace a Giant Spirit) – که در آن با شاعرِ برنده جایزه پولیتزر، پائول مولدون و سینماگر نامزد اسکار، شیموس مک‌گراوی همکاری می‌شد – در صدد ترویج و ارتقای گذرگاه ساحلی غول‌پیکرِ معروف بود و بر نقش ایرلند به عنوان محل فیلمبرداری سریال محبوب بازی تاج و تخت که توسط شرکت HBO ساخته شده است تاکید می‌کرد.

سیوبان مک‌مانامی، مدیر بازاریابی گردشگری ایرلند می‌گوید: «ما می‌دانیم که فناوری آماده متحول کردن شیوه سفر کردن است، و VR در این دنیای پساکرونا می‌تواند تسریعگر و تسهیلگرِ این امر باشد.»

با توجه به اینکه سفر همچنان در وضعیت توقف و محدودیتِ کامل قرار ددارد، هنوز برای ایرلند و آلمان زود است که بتوانند بازگشت سرمایه خود را اندازه‌گیری کنند (یعنی محاسبه کنند چه تعداد از افرادی که یک مقصد گردشگری را به صورت مجازی دیده‌اند، برای دیدن آنجا در دنیای واقعی بلیط می‌خرند و هتل رزرو می‌کنند).

ارزش بازده

طیب محمد، مدیر روابط‌ عمومی و بازاریابی گردشگری مالدیو، معتقد است در حالی که VR به تقویت گردشگری کمک خواهد کرد، اما اندازه‌گیری کردن رابطه همبستگی مستقیمِ آن کار دشواری است. در مورد مالدیو، VR برای نمایش دادن تجارب متنوع در املاک جزیره‌ای این کشور به کار گرفته شده است؛ مثلا یوگای صبح‌گاهی در کنار ساحل، اسنورکل، یا کلاس‌های آشپزی.

طیب محمد می‌گوید: «افزایش میزان سرمایه‌گذاری در VR مستقیما به افزایش تعداد گردشگران در آینده منتهی نخواهد شد. هرچند، تعداد دفعاتی که VR چه در وبسایت‌ها، چه به صورت چاپی یا حتی در طول نمایشگاه‌های مربوط به سفر، استفاده می‌شود، می‌تواند پتانسیل سفر را برای مقاصد مورد نظر افزایش دهد. هر رسانه‌ای یک ارزش بازدهی متفاوت دارد، اما سرمایه‌گذاری در بازاریابی VR قطعا در آینده به کمک گردشگری خواهد آمد.»

تقویت اعتماد گردشگران

البته برخی بر این باورند که ممکن است مزایای استفاده از VR در سفر خیلی زودتر از این‌ها احساس شود. یکی از این افراد میگل فلِچا، یک متخصص سفر و میهمانپذیری در شرکت مشاوره چندملیتیِ اکسنچر (Accenture) در مادریدِ اسپانیا است. او تصور می‌کند با رفع تدریجی محدودیت‌های سفر در طی ماه‌های آینده، VR یک ابزار حیاتی برای کمک به آشناسازی مسافران با محیط‌های جدید خواهد بود و به تقویت اعتماد در گردشگران کمک شایانی خواهد کرد.

آقای فلچا می‌گوید: «وقتی به تدریج از پاندمی بیرون بیاییم، برخی از افراد هستند  که تمایل و اشتیاق زیادی برای سفر خواهند داشت. جوانتر‌ها به محض اینکه شرایط مهیا باشد، به دنبال خرید بلیت هواپیما و رزرو کردن هتل خواهند بود، اما ممکن است سایر اقشار جامعه چندان متمایل به سفر نباشند. فناوری‌های VR می‌توانند یک روش مقرون‌به‌صرفه و مستعد برای کمک به بازگشت این حس اعتماد، راحتی و تمایل نسبت به سفر در میان تمام اقشار جامعه باشند.

می‌توان به گردشگران اقدامات سلامت و بهداشتی، یا فرایند‌های جدید پذیرش در هتل، سووار شدن به هواپیما یا یک کشتی کروز را به صورت VR نشان داد تا احساس ایمنی بیشتری پیدا کنند. اگر بتوانید راحتیِ یک متقاضی برای سفر را بالا ببرید، احتمال رزرو کردن هتل و خرید بلیط توسط آنها هم بیشتر می‌شود. و این یعنی بازدهی سرمایه – شما در واقع متقاضی را تحریک به سفر کردن می‌کنید.»

البته اینکه یک ایرلاین که VR را جایگزین سفر کند، مفهوم تازه و بکری هم نیست. از سال ۲۰۱۷، فرست ایر، ایرلاین ژاپنی، که خود را «اولین خدمات‌دهنده هوانوردی مجازی» می‌نامد، پرواز‌های VR از توکیو ارائه می‌داده است که شامل مرحله سوار شدن به هواپیما، وعده‌های غذایی در حین پرواز، و کشور‌های مقصدِ برنامه‌ریزی شده از ایتالیا گرفته تا نیوزلند می شدند. به گفته مسئولین این ایرلاین، با شروع پاندمی کرونا، رزرو‌های این شرکت افزایشی ۵۰ درصدی را شاهد بوده است.

تسریعگرِ بزرگ

البته محدودیت‌هایی هم بر سر راه واقعیت مجازی در سفر وجود دارد که به گفته متخصص‌ها در حال حاضر این فناوری را به عقب رانده‌اند؛ یکی از آنها همین هدست‌های بزرگ و سنگین است که لازمه سفرهای مجازی به شمار می‌رود، و دیگری هزینه‌های نسبتا بالای تجهیزات و امکانات این دست سفرهاست.

به گفته آقای فلچا، مهم‌ترین محدودیت این است که دنیا نیاز به یک برند جهانیِ مورد اعتماد دارد تا به VR رو بیاورد. او می‌گوید: «صنعت گردشگری باید به این فناوری باور داشته باشد تا بتوانند موفق شود.»

البته راه‌اندازی آمازون اکسپلور در امریکا در ماه سپتامبر (پلتفرمی که امکان دسترسی به تجربه‌های مجازی یک به یک را همراه با راهنمایان سفر و ساکنین محلی در کشورهای سرتاسر دنیا فراهم می‌کند) شاید اوضاع را کمی تغییر داده باشد. تجربه‌های ارائه شده در یک نسخه فراملیتی با فناوری بسیار به‌روز و بالا، که از تورهای محله‌های کیوتو در ژاپن گرفته تا خرید آثار هنری در کاستاریکا و آموزش آشپزی تاکوی ماهی در مکزیک را شامل می‌شوند، بدون شک می‌تواند نظر مخاطبان و مسئولان گردشگری را تغییر دهد. به اعتقاد آقای فلچا، آمازون اکسپلور می‌تواند تعیین‌کننده  موفقیت یا شکست VR در صنعت گردشگری باشد. سرمایه‌گذاری‌های جدی توسط یک غول فناوری و یک برند قابل‌اعتماد – اپل و سامسونگ هم در حال ورود به دنیای واقعیت مجازی هستند – می‌تواند همان «تسریع‌گرِ بزرگی» باشد که به دنبالش هستیم.

گردشگری واقعیت مجازی در ایران

ایده گردشگری واقعیت مجازی البته چندین سال است که در ایران به راه افتاده است، اما متاسفانه فقط در حد عکس‌ها و ویدیو‌های ۳۶۰ درجه باقی مانده است. این سفرهای مجازی به جاذبه‌های گردشگری ایران فاقد آن حسِ در محیط بودن و زنده بودن هستند و در بیشتر موارد کیفیت عکس‌ها و ویدیو‌ها در حدی نیست که بتوان آن را یک گردشگری واقعی مجازی نامید. به علاوه، به دلیل گران بودن و کمبود امکانات VR، مانند عینک‌های واقعیت مجازی و سایر گجت‌ها، هنوز با رسیدن به سطح بالای این فناوری فاصله زیادی داریم.

منبع:میراث آریا

سراجی سنتی ؛ هنری با پیشینه تاریخی که هنوز هم طرفدار دارد

امروزه سراجی سنتی در برخی شهر‌های ایران از جمله بروجرد و خرم آباد دیده می‌شود.

نوشته‌های بازمانده از خواجه رشید الدین که به پس از حمله مغول به ایران باز می‌گردد، نشان می‌دهد تجارت چرم و پوست در آن دوران رونق زیادی داشت. این اسناد نشان می‌دهد در آن زمان شهر‌های تبریز و شیراز از جمله شهر‌های مشهور در زمینه چرم بودند.

در زمان قاجار همدان به مرکز مهم تولید چرم تبدیل می‌شود. محصولات چرم در کارخانه‌ها تولید نمی‌شد؛ بلکه هنری به نام سراجی سنتی این محصولات را تولید می‌کرد. اکنون هم این هنر در برخی شهر‌های ایران دیده می‌شود؛ از جمله آن‌ها می‌توان به شهر‌های خرم‌آباد و بروجرد اشاره کرد.

یکی از مواد اولیه سراجی چرم است؛ ماده‌ای که می‌توان آن را به هر شکل و فرمی که هنرمند مایل باشد درآورد و محصولی کاربردی تهیه کرد. همین ویژگی باعث شده محصولات این هنر همگام با تغییر سلیقه مردم تغییر و بخشی از نیاز‌های آن‌ها را در هر زمان و مکانی تامین کند.

پوست حیوانات با توجه به ماهیتشان تا زمانی که سالم هستند بسیار انعطاف پذیر است؛ اما به مجرد اینکه در برابر عوامل طبیعی (جوی، محیطی، فیزیکی و بیولوژیکی) قرار می‌گیرند آسیب پذیر شده و سلامت خود را از دست می‌دهند (شکننده می‌شوند، ترک برمی دارند و فاسد می‌شوند).

چنانچه پوست تحت شرایط خاصی همچون پوست پیرایی (دباغی) قرار گیرد، حالت پایداری خود را حفظ کرده و بر مقاومتش در مقابل عوامل طبیعی افزوده می‌شود. چرم از دباغی پوست خام حیواناتی نظیر گاو، گوسفند، مار و مارمولک، کوسه، کروکودیل‌ها و سوسمارها، شترمرغ و بسیاری دیگر از جانداران به دست می‌آید. به عبارتی دیگر چرم سازی یا دباغی پوست، فن آماده سازی و پرداخت پوست حیوانات برای تبدیل آن به چرم است. پوست دباغی شده نه تنها با از دست دادن رطوبت خود، نرمی و لطافتش را از دست نمی‌دهد بلکه با جذب مجدد رطوبت هم بوی تعفن نمی‌گیرد و فاسد نمی‌شود.

هنر سراجی سنتی چه هنری است؟

چرم سازی یا سراجی یکی از قدیمی‌ترین و اصیل‌ترین هنر‌های سنتی ایران است. از دیرباز دامداری در مناطق مختلف رونق خاصی داشت و به علت وفور دام، تهیه پوست حیوان در میان این قشر به راحتی میسر بود؛ بنابراین در گذشته سراجان و دباغان زیادی در این زمینه فعالیت می‌کردند.

دباغان پوست حیوان را دباغی می‌کردند و در اختیار سراجان قرار می‌دادند. آن‌ها نیز با هنرمندی خاص به تهیه انواع صنایع دستی می‌پرداختند. در گذشته‌های نه چندان دور ساکنان شهر و روستا برای کفش دوزی، زین سازی، پوشش تسلیحات فردی و افسار و لگام و برخی از وسایل شکار به راسته بازار سراجان مراجعه می‌کردند.

از مصنوعات چرمی می‌توان به انواع کیف‌های دستی مردانه و زنانه، جلد اسلحه‌هایی نظیر برنو و پَران، جلد تپانچه و کُلت، انواع چمدان، قطار فشنگ، انواع یراق اسب و قاطر، انواع کمربند، کمربند‌های ورزش زورخانه‌ای، جلد عینک، جلد دوربین‌های شکاری و دیگر لوازم چرمی اشاره کرد.

در حال حاضر کار چرم سازی جنبه تزئینی پیدا کرده است و بیشتر به صورت کالا‌هایی نظیر کیف‌های زنانه، جلد موبایل و کمربند عرضه می‌شود.

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان

مهمانخانه‌ای نوین در تبریز قدیم

این کاروانسراها، مسافرخانه‌ها و خانقاه‌ها که اغلب مسافران در آن‌ها اتراق می‌کردند، جنب دروازه‌های شهر بنا می‌شدند که مسافرها مجبور نباشند برای توقف در شهر، راه طولانی را بپیمایند و به مرکز شهر بروند، به همین سبب در جوار آن‌ها امکاناتی نظیر حمام، مسجد و بازارچه‌هایی پدید می‌آمد که احتیاجات کاروانیان را تأمین کند.

در وقف نامه‌های قدیمی تبریز نیز اغلب مطالبی در این زمینه به چشم می‌خورد که واقف، مکانی را برای استراحت مسافران تعیین کرده و شرایطی برای پذیرایی از آن‌ها و مدت‌زمانی که می‌توانستند در آنجاها توقف نمایند، قرار داده است. چنانکه در وقف نامه ربع رشیدی در بحث “دارالضیافه” به طور تفضیلی در این خصوص ذکر شده است.

طی ۲۰۰ سال گذشته رفت‌وآمد اروپاییان به ایران بیشتر شد، اغلب جهانگردان از اقامتگاه سفیران و کنسولگری‌ها یا نزدیکانی که در تبریز سکونت داشتند، استفاده می‌کردند و چراکه به‌جز کاروانسرا، مهمانخانه‌ای برای پذیرایی از آن‌ها در شهر وجود نداشت.

ازاین‌رو نخستین مهمانخانه به سبک جدید شهر تبریز در سال ۱۳۲۱ه.ق / ۱۲۸۲ه.ش توسط میرزا اسحق خان معززالدوله، فرزند حاجی میرزا مهدی کلانتر و بیگلربیگی تبریز و برادر میرزا ابراهیم‌خان شرف الدوله، از نخستین نمایندگان مجلس شورای ملی در مشروطه، ایجاد شده است.

این خاندان از سرشناسان و آزادیخواهان تبریز بودند و در کوی “باغمیشه” بیرون از قلعه شهر زندگی می‌کردند.

حاجی کلانتر در نزدیکی بازارچه و دروازه باغمیشه، جنب سربازخانه و میدان مشق قدیم سر کوچه میرزا نصرالله که اکنون عمارت دانشسرای مقدماتی و کتابخانه تربیت بر روی آن قرار گرفته، کاروانسرای بزرگی داشت که به کاروانسرای “کلانتر” معروف بود. این کاروانسرا از راه توارث به میرزا اسحق خان، کدخدای باغمیشه تعلق گرفته بود که او آنجا را تخریب کرده و ساختمانی با اتاق‌های متعدد، آشپزخانه، سالن غذاخوری و رستوران پدید آورد و نام آن را “مهمانخانه نظافت” نهاد و در جوار آن، قرائت‌خانه‌ای نیز بنا نهاد که آن نیز نخستین قرائت‌خانه تبریز محسوب می‌شود.

طی اعلانی که در بیست و پنجم شعبان ۱۳۲۱ ه.ق درباره افتتاح این مهمانخانه به خط نستعلیق و چاپ سنگی انتشاریافته، مطالبی درباره محل پذیرایی و دادن غذا به بیرون درج‌شده که در آن زمان به‌کلی تازگی داشته است.

در مورد این مهمانخانه و قرائت‌خانه، مرحوم تقی زاده در کتاب” تهیه مقدمات مشروطه در آذربایجان”می‌نویسد: «برادران کلانتری باغمیشه، خصوصاً برادر کوچک‌تر معززالدوله که ازجمله ترقی‌طلبان بزرگی بود، قرائت‌خانه‌ای در نزدیکی “قاری کورپوسی” تأسیس نمود و مهمانخانه‌ای بنا کرد که بسیار زیبا و مفید بود. در جای دیگر با تعجب متذکر شده است: «این مهمانخانه “زنگ اخبار” نیز داشت.»

این قرائت‌خانه در اوایل مشروطه، سه بار مورد هجوم قرارگرفته و به غارت رفت و از نو دایر شد.

حال ۱۱۷ سال از تأسیس اولین مهمانخانه در تبریز می‌گذرد و این شهر کهن همچنان پذیرای مسافران و گردشگران بی‌شماری از جای‌جای جهان است که در ۳۵ هتل، ۲۹ هتل‌آپارتمان و ۳۰ مهمان‌پذیر قدیمی به پذیرایی و ارائه خدمات به آن‌ها می‌پردازد.

منبع:میراث آریا

ارباب جمشید ؛ کوچه‌ هزار خاطـره

در میانه‌های خیابان منوچهری، نیمی از کیف و چمدان‌فروشی‌ها را که رد کردید، از خاطره سفرهای رفته و حسرت نرفته‌هایش که عبور کردید، قدم‌هایتان را آهسته‌تر بردارید!

همشهری آنلاین _ الهه کفایتی: اینجا زمان کند می‌شود، می‌ایستد، باز می‌گردد… تاریخ تداعی می‌شود بر تابلو آبی‌رنگی که رویش نوشته: «کوچه ارباب جمشید». به این تکه از خاک دامنگیر تهران با چشم تماشا که نگاه کنی، الماس در خاک خفته می‌بینی. گوش جان که باز کنی، نوای خاطره از چهار جهتش می‌شنوی و دل که بسپاری، درخت خشکیده ارغوانش را بی‌تاب گل دادن می‌یابی.
حالا اگرچه سال‌ها از آن زمان که کوچه ارباب جمشید برو و بیایی داشت، گذشته و از آن کوچه پر تردد، گذرگاه خلوتی به‌جا مانده، سوت و کور و بی‌هیاهو، اما ساختمان‌های آن هنوز رد پای معماری عهد قاجار و پهلوی را در خود دارند و قدم به قدمش بناهایی دیده می‌شود که در هر خشت آن هزاران خاطره نهفته و بخشی از تاریخ و سرگذشت این کوچه و محله را رقم زده است.

کوچه ارباب جمشید، سال‌ها پیش از گسترش بی‌حساب و کتاب و افسارگسیخته تهران، در زمان ناصرالدین شاه، شمالی‌ترین نقطه تهران محسوب می‌شد و در نقشه‌های عبدالغفار (دانشمند، منجم و نقشه‌بردار تهران در دوره قاجار) جزئی از باغ‌های ظهیرالدوله بوده است. با تغییرات کالبد شهری، از دوران قاجار تا پهلوی اول، کم‌کم باغ‌ها به بافت مسکونی تبدیل شد و به مرور زمان تغییرات بیشتری به لحاظ شهری، معماری و اجتماعی در آن هویدا شد. با وجود همه این تغییرات، کوچه ارباب جمشید فرم اصلی خود را حفظ کرده و بناهای ارزشمندی را در خود جای داده که بخشی از هویت تهران قدیم شده‌اند.

در نخستین گام‌ها و نخستین نگاه‌هایمان به کوچه ارباب جمشید، بناهای آجری دو و سه‌طبقه‌ای را شاهدیم که دارای تناسب معماری و قرینگی هستند و گویای حرکت معماری از خانه‌های حیاط مرکزی به معماری مدرن. اما هرچه پیش می‌رویم، با تنوع معماری بیشتری مواجه می‌شویم. در اواسط کوچه، به تقاطعی برمی‌خوریم که از قدیم به میدانگاهی یا میدانچه معروف بوده است. با مستنداتی که از نقشه تهران قدیم به دست آمده، مشخص شده که این میدانگاهی قدمتی حدود ۲۰۰ سال دارد. در ضلع جنوب غربی آن، ملک بزرگی دیده می‌شود که شاخ و برگ درختان خزان‌زده حیاطش زینت‌بخش کوچه ارباب جمشید است. اینجا منزل جمشید جمشیدیان، تاجر زرتشتی، معروف به ارباب جمشید بوده است.

او که در سال ۱۲۲۹ در شهر یزد متولد شد، از یازده‌سالگی مشغول به کار شد و در بیست‌سالگی برای خودش تجارت‌خانه‌ای راه انداخت و به تجارت لباس و پارچه و منسوجات مشغول شد و سپس به صرافی و بانکداری پرداخت. بدین‌ترتیب، در سی و پنج‌سالگی از تجار معروف تهران شد و به واسطه خدمت به مردم و بذل و بخشش به نیازمندان، بلندآوازه و نکونام شد. از کارهای خیریه او می‌توان کتاب مفصلی نوشت. از رسیدگی به مستمندان و اطعام فقرا و ساخت مدرسه بگیر تا کمک به برگزاری مراسم عزاداری سیدالشهدا(ع) ‌ و تعمیر تکایا و پرداخت هزینه درمان نیازمندان.
ارباب جمشید، به‌عنوان نخستین نماینده زرتشتیان، به مجلس راه پیدا کرد و همچنین از بنیانگذاران بانک ملی ایران بود و بسیاری از مردم به اعتبار خوش‌نامی او در بازار، سرمایه خود را به این بانک سپردند.

سرانجام، ارباب جمشید گرفتار توطئه رقبای خود، بانک شاهی انگلیس و بانک استقراضی روس، شد و اعلام ورشکستگی کرد. او اگرچه بخش زیادی از ثروتش را از دست داد، ولی بر خلاف برخی از ادعاها هرگز فقیر نشد. شاهد این کلام آنکه منزل شخصی‌اش به مساحت چند هزار متر، همچنان در همان محله پا برجا و در اختیار وارثان است. نام این کوچه، یادگاری است از این مرد نیک‌سرشت که حالا بخش مهمی از هویت محله ارباب جمشید را در خود دارد.

  • ستون‌های ۱۵۰ ساله

اما آنچه که بیش از خانه ارباب جمشید نظرها را به خود جلب می‌کند ساختمان سه طبقه روبه‌روی منزل ارباب جمشید، در ضلع شمالی میدانچه است که تابلو «اتحادیه صنف خیاطان» بر آن خودنمایی می‌کند. این بنا که معماری آن به دوره پهلوی اول بازمی‌گردد، روزگاری متعلق به حسن‌خان معتضدی بوده است و مدتی نیز به‌عنوان استودیوی فیلمسازی از آن استفاده می‌شده است. از جمله تزیینات و ویژگی‌های معماری بنا، پلکان‌هایی با سقف مضاعف و لبه سیمانی بالای پنجره‌هاست. گره‌چینی درها و شیشه رنگی پنجره‌ها بوی اصالت معماری ایرانی را دارد. الهام کاویانی، کارشناس معماری، در خصوص این بنا می‌گوید: «در جبهه جنوبی هر طبقه از این ساختمان، یک ایوان قرار گرفته و پوشش بام آن شیروانی است. طبقه اول آن همچنان به‌صورت سابق باقی است، ولی در طبقه دوم و سوم در طول سال‌های مختلف تعمیراتی صورت گرفته است. بازشوهای این بنا از جنس چوب و فرم بعضی از بازشوهای کوچه، دایره‌ای اجرا شده است.»

اما آنچه بیش از اینها نظر بیننده را جلب می‌کند، ۶ ستون کار گذاشته‌شده جلو این عمارت است. این ستون‌های چدنی، با قدمتی بیش از ۱۵۰ سال، بقایای به‌جامانده از ۵۲ ستون عمارت قشلاقی دوست‌محمدخان معیرالممالک (داماد ناصرالدین شاه) در روستای مهرآباد (محدوده فرودگاه مهرآباد کنونی) است. دوست‌محمدخان که ساخت این ستون‌ها را به شرکت ولتر فرانسه سفارش داده بود، از بد روزگار ناچار به از دست دادن عمارت قشلاقی‌اش می‌شود و این ۶ ستون پس از تخریب آن عمارت، زینب‌بخش این بنا در کوچه ارباب جمشید می‌شوند.

این ستون‌ها به‌صورت جفت‌جفت تزییناتی در قسمت‌های پایه، بدنه و سرستون دارد و در قسمت پایین ستون‌ها کتیبه‌ای دیده می‌شود که نام شرکت سازنده (شرکت ساخت مبلمان شهری، ولتر) و نام دوست‌محمدخان معیرالممالک بر آن حک شده. در حال حاضر این ستون‌ها ترک خورده و در حال تخریبند و آثار دوده آتشی که توسط رهگذران در پای ستون‌ها روشن شده، بر آنها سیاهی می‌زند. ستون‌ها نیاز به مرمت، تعمیر و بهسازی دارند تا همچنان سر پا بمانند و همچون نگینی بر انگشتری کوچه ارباب جمشید بدرخشند.
کاویانی در خصوص لزوم محافظت و نگهداری از این ستون‌ها می‌گوید: «این ستون‌ها در دوره‌های مختلف، مثل دیگر المان‌های شهری از جمله نرده‌های شهر، رنگ‌آمیزی شده‌ و آسیب زیادی دیده‌اند. مرمت این ستون‌ها یک پروژه مرمت فلزات کهن است. باید درجه سختی چدن توسط آزمایشگاه تشخیص داده شود و توسط کارشناسان باتجربه مرمت بهسازی شود و از تخریب آن جلوگیری کنیم.»

گفت‌وگو با ساکنان قدیمی
حال کوچه ارباب جمشید خوب نیست

باور کردنی نیست، اما کوچه ارباب جمشید با این حجم از شکوه و زیبایی، آن‌چنان مهجور افتاده که دیگر به‌جز اهالی محل، کمتر کسی آن را به یاد می‌آورد. بناهای ارزشمند آن‌گویی محکوم به سرنوشت ایوان مدائن شده‌اند و کوچه به تسخیر تولیدی‌های کیف و کفش و پوشاک در آمده است. در این خصوص پای صحبت اهالی محل نشستیم و نظرشان را جویا شدیم.

  • اینجا گذر فرهنگی شود

علی صادقی، از قدیمی‌های کوچه ارباب جمشید، می‌گوید: «۸۰‌درصد عمرم را اینجا بوده‌ام! اینجا پررونق و پررفت و آمد بود! حالا نگاه کنید! انگار خاک مرده پاشیده‌اند! شیشه‌ها و معماری بناها را نگاه کنید! ما دلمان نمی‌آید به آنها دست بزنیم. اینجا باید مکان فرهنگی شود. اقامتگاه بومگردی شود. قدمگاه شود. زمستان همه کوچه را گل می‌گیرد و تردد سخت می‌شود. حال کوچه ارباب جمشید خوب نیست! هیچ‌کس هم رسیدگی نمی‌کند.»

  • این کوچه از سکه افتاده است!

محمد شمسایی را همه قدیمی‌های این محل می‌شناسند. کارشناس فرش ایرانی است و بیش از ۵۰ سال است که در کوچه ارباب جمشید فرش‌فروشی دارد. نشسته میان نخ‌ها و شانه می‌کوبدبردار قالی و دور تا دورش، رنگ به رنگ فرش ایرانی است، می‌گوید: «آن روزهای کوچه ارباب جمشید، با این روزها قابل مقایسه نیست! من همان‌وقت‌ها هم فرش‌فروشی داشتم. این کوچه پر رفت‌وآمد بود. ماشین‌های مدل‌بالا می‌آمدند. قدم به قدم فیلمبرداری بود. اما حالا سال‌هاست این کوچه از سکه افتاده است. شمسایی همان‌طور که در یک دستش قلاب قالیبافی است، با دست دیگرش به کوچه اشاره می‌کند و می‌گوید: اینجا چاله‌هایی است که اگر ماشین در آن بیفتد، خرد می‌شود! باید به اینجا رسیدگی کنند، چهارگوشه میدانگاهی را گلکاری کنند، سنگفرش کنند، مگر اینجاچی از خیابان سی تیر کم دارد؟»

شمسایی که به سبب تجارت فرش، تجربه سفر به خارج از کشور را دارد، می‌گوید: «من به اروپا رفته‌ام! پاریس رفته‌ام! کوچه‌هایی مثل اینجا را خیلی قشنگ درست می‌کردند. توریست‌ها می‌آمدند، می‌دیدند و لذت می‌بردند. آنجا را که می‌دیدم، حسرت می‌خوردم چرا به محله ما رسیدگی نمی‌شود. اینجا اگر توریست بیاید، پایش در پیاده‌رو پیچ می‌خورد. پل‌های آهنی شکسته‌اند. تا حالا بارها و بارها پای مردم داخل این پل‌ها رفته و آسیب دیده. شهرداری تا به حال چندین بار وعده داده این کوچه را مرمت و احیا کند، اماترتیب اثر نداده است! هرچه از بی‌مهری به این کوچه بگویم، کم گفته‌ام!»
اهالی محله ارباب جمشید، اگرچه به زبان گلایه داشتند و از جفاهای رفته به این محله گفتند، اما انگار مثل شازده‌کوچولو، اهلی گل‌شان شده‌اند! عشق و عرق دارند به این محله و برخی از آنها با وجود تمکن مالی و امکان مهاجرت به مناطق دیگر شهر، تمایلی به ترک این کوچه ندارند و هوای محله‌شان را عاشقانه نفس می‌کشند.

  • می‌خواهم نام محله زنده بماند

محمد مروی، از اهالی کوچه ارباب جمشید، جوان است. سنش قد نمی‌دهد به آن سال‌ها، اما از ارادتش به تاریخ این محله همین بس که می‌گوید نام تعمیرگاه موتورسیکلتش را ارباب جمشید گذاشته است تا اگر روزی اسم کوچه تغییر کرد، بتوانم نام و یاد محله را زنده نگه دارم.

منبع:همشهری