فرش زیبای تاریخ و طبیعت در غرب اصفهان

پهنه گسترده اصفهان تنها مرکز تاریخ و فرهنگ نیست، بلکه در این استان طبیعت کم‌نظیری به لطف رود جاری زاینده‌رود در غرب وجود دارد که زندگی را به ساکنان و گردشگران هدیه می‌دهد.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها: اصفهان به دلیل غنای فرهنگی و تاریخی خود و درخشش در ادوار تاریخ ایران‌زمین، یکی از مقاصد محبوب برای گردشگران به خصوص در تعطیلات نوروزی است. پهنه‌ای که تقریباً تمام ایران زمین را در آغوش گرفته و اوج فرهنگی و هنری این تاریخ یعنی صفویه در نصف‌جهان تبلور می‌یابد.

با این حال اصفهان تنها بناها و کاشی‌های با شکوه مرکز و شمالش نیست، بلکه در جای جای آن مقاصدی برای گردشگران وجود دارد که بسیاری از آن‌ها ناشناخته باقی مانده و کمتر مسافر نوروزی به آنجا سری می‌زند. یکی از مقاصد در غرب است که علاوه بر آثار تاریخی، دارای طبیعت کم‌نظیری است که به لطف جاری زاینده‌رود در تاریخ شکل گرفته است.

فلاورجان، یادگاری از دل تاریخ

اولین ایستگاه در سفر از اصفهان به غرب استان، فلاورجان یا همان ورگان قدیم است. محلی که پیش از هرچیزی پل تاریخی آن به چشم می‌خورد. پلی که پایه‌های آن ساسانی بوده و تنها دو قوسی ایستاده بر زاینده‌رود است؛ با این حال بنا در طول تاریخ بارها مرمت شده و آن‌چه امروزه از آن باقی مانده تکه‌ای از صفوی و تکه‌ای از عصر حاضر است که همچنان بر روی آن خودرو و وسایل نقلیه تردد دارد.

از دیگر نقاط تاریخی این منطقه بقعه پیربکران در شهر پیربکران است. بنایی که از عصر ایلخانی به یادگار مانده و قبور اطراف آن نیز رمز و راز بسیاری دارد. در نزدیکی این جاذبه می‌توان سری هم به مسجد جامع اشترجان زد که دیدن این بنای سلجوقی خالی از لطف نیست.

اما بیش از این آثار، آنچه به فلاورجان لعاب می‌دهد، جریان زاینده‌رود در پارک‌های ساحلی آن است، جریانی که در عید نوروز ۱۴۰۱ برقرار خواهد بود و می‌تواند یک تجربه پیک‌نیک ناب را به گردشگران بدهد.

فولادشهر و یک موزه جذاب

در ادامه سیر طبیعی و تاریخی در غرب استان اصفهان به فولادشهر می‌رسیم. شهری که روس‌ها پس از تأسیس کارخانه ذوب‌آهن آن را نیز ایجاد کردند و شهر تازه‌ای محسوب می‌شود. اما گول ساختمان‌های سیمانی و تاریخچه کوتاه آن را نباید خورد، چراکه یکی از جالب‌ترین موزه‌های ایران در فولاد شهر قرار گرفته.

موزه نسخ خطی «پبده» که در واقع توسط یک کلکسیونر شخصی گردآوری شده، محلی از بیش از هزار نسخه از نسخ و اسناد خطی است. در این موزه نسخ خطی از قرآن و بسیاری از کتاب‌های مهم دیگر قابل روئت است، این موزه آرشیو کاملی از روزنامه‌های ایران نیز دارد. اما شاید جالب‌توجه‌ترین سند موجود آن، نسخه‌ای از طومار شیخ بهایی باشد، طوماری که تقسیم آب را نشان می‌دهد.

زرین شهر، عطر برنج و آبی آب

زرین شهر در مرکز شهرستان لنجان یکی از شهرهای مهم استان اصفهان است، شهری که به برنج لنجان آن معروف بوده و بیش از پیش به زیبایی پارک ساحلی خود می‌نازد. این شهر اگرچه در همسایگی دو کارخانه بزرگ ایران یعنی ذوب‌آهن و فولاد مبارکه قرار گرفته، اما در روستاهای اطراف خود مکان‌های زیبای بسیاری جای داده است.

این شهر آثار تاریخی و فرهنگی نیز دارد که از جمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به مسجد صباحی که به فرقه اسماعیلیه منسوب دانسته‌اند اشاره کرد. همچنان حمام صحرایی با کتیبه ۸۰۰ ساله، قلعه اعراب، پل شاه‌نشین و تالار کهن ریز، آسیاب‌ها و کبوتر خانه‌ها از دیگر آثار جالب توجه این منطقه هستند.

باغ‌بهاردان، رقص و آواز زاینده‌رود

مهم‌ترین و زیباترین منطقه گردشگرپذیر در حاشیه زاینده‌رود، باغ‌بهادران است که در اصفهان به آن باغ وردان هم می‌گویند. منطقه‌ای که زیبایی زاینده‌رود در قلب طبیعت به اوج خود می‌رسد و تفرج‌گاه‌های بسیاری در آن وجود دارد. از طرفی این منطقه جز مناطقی است که آب همیشه در آن جریان دارد و زاینده‌رود به معنای واقعی کلمه زنده است.

در باغ‌بهاریان و روستاها و شهرهای اطراف آن، می‌تواند سری به ساحل زنده‌رود زد و یک نیم روز جذاب را در آرامش صدای رود سپری کرد. همچنین این شهر سوغاتی‌های مهمی نظیر آلو و آلوچه‌های خشک نیز دارد که امتحان آن‌ها خالی از لطف نیست.

منبع:خبرگزاری مهر

صنایع دستی استان‌های مختلف را بشناسید

این روزها از صنایع دستی در تزیین خانه بسیار استفاده می‌شود و در دکوراسیون نقشی اساسی ایفا می‌کند. بنابراین شناخت صنایع دستی که هنر دست مردم مناطق مختلف ایران است از اهمیت بسزایی برخوردار است.

به گزارش همشهری آنلاین، در سال‌های اخیر استفاده از صنایع دستی حتی کم کاربرد در دکوراسیون خانه‌های ایرانی رونق بسیاری پیدا کرده است. از گذاشتن صندوق‌های قدمی در کنج خانه‌ها گرفته تا وصل کردن انواع سبدهای حصیری روی دیوار. حتی افراد خواهان وسایل قدیمی که در گذشته استفاده شده‌اند نیز هستند. با توجه به چنین استقبالی شاید بد نباشد که صنایع دستی استان‌های مختلف را بشناسیم و در سفر آنها را بخریم یا برای سوغات در نظر بگیریم.

ترمه بافی

ترمه نوعی پارچه گران‌بهای بافته‌شده از الیاف بسیار لطیف ابریشم است که از صنایع دستی نساجی نفیس ایران است. ترمه با طرح‌های بسیار متنوعی در ایران، در یزد و کرمان بافته می شده است ولی امروزه تنها در یزد تولید می‌شود و ترمه یزد به زیبایی بسیار معروف است. برای ترمه‌بافی از ابریشم و پشم مرغوب با الیاف بلند استفاده می‌کنند. نخ‌ها بیشتر به رنگ‌های عنابی، قرمز، سبز، نارنجی و مشکی رنگرزی می‌شوند. برخی از نقش‌های متنوع ترمه بافی عبارتند از بته جقه، گل‌های شاه عباسی، بته خرقه، شاخ گوزنی، امیری، راه راه، بته سروری و بته بادامی است.

گلیم بافی

گلیم بافی در کردستان قدمتی دیرینه دارد. در میان تولیدات گلیم در این منطقه، گلیم سنه بسیار معروف است. در دوره صفویه، سنندج پایتخت کردستان و از مراکز عمده بافت گلیم در این استان بوده است. گلیم‌های سنه از نظر نقش و مرغوبیت با سایر گلیم های عشایر کردستان متفاوت است. در بافت این گلیم اوج هنر و ذوق بافنده به کار گرفته شده است و شباهت بسیاری به قالی‌های گره‌دار ایرانی دارد. نوع دیگری از گلیم‌های استان مربوط به قبایل سنجابی و جاف است. این گلیم‌ها با الهام از آویزه‌های زربافت و قلاب دوزی شده در دوره صفویه بافته می‌شود.

سبدبافی

سبد بافی از صنایع دستی یزد است. در بیشه زارها و کوهستان های شهرستان مهریز درختچه ای خودرو به نام بادام کوهی می روید. شاخه های این درختچه بسیار نرم و ترد و قابل انعطاف است. از این رو آن را در بافت انواع سبد به کار می برند. هرچند که از شاخه های نازک درخت انار نیز در سبد بافی می‌توان استفاده کرد. سبدهایی که بزرگ‌تر بافته می‌شود برای جمع‌آوری محصولات باغی و استفاده کشاورزان است. علاوه بر سبد انواع وسایل و لوازم زینتی یا کاربردی نیز توسط هنرمندان یزدی بافته می‌شود.

میناکاری

میناکاری هنر اصفهان است. سابقه این هنر به زمان اشکانیان و ساسانیان می رسد. رواج صنعت میناکاری در اصفهان از دوران پهلوی و حدود ۱۳۱۰ شمسی است. مینا شفافیت خود را از اکسید قلع به دست می آورد. میناکاری روی مس انجام می شود. ابتدا آن چیزی را که می خواهند میناکاری کنند به وسیله مسگر متخصص به شکل لازم درمی‌آورند و استاد مینا کار ۳ الی ۴ بار به آن لعاب می‌زند. سپس شیء را در کوره با ۷۰۰ درجه حرارت می‌دهند تا رنگ لعابش ثابت شود. بعد روی آن با رنگ‌های گوناگون نقاشی می‌شود.

رشتی دوزی

قلاب دوزی رشت که به رشتی دوزی معروف است یکی از هنرهای اصیل بانوان شهر رشت در حال حاضر است. رشتی دوزی همان تزیین پارچه‌های ارزنده‌ ضخیم از طریق رودوزی است. در این صنایع دستی زمینه‌ پارچه را به وسیله‌ نخ‌های ابریشمین تزیین می‌کنند. در این کار روی پارچه‌های ضخیم، نقش‌های زیبایی را با نخ ابریشمین و وسیله‌ای که قلاب نام دارد می‌دوزند. رشتی دوزی در حال حاضر برای تزئین سجاده، جا قرآنی، لبه پرده، زیرلیوانی، رویه میز، رویه کوسن، رویه دمپایی زنانه، کفش زنانه و بقچه سوزنی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

صندوق بولاکی

صندوق بولاکی یکی از صنایع دستی زیبای استان گیلان است. صندوق بولاکی، نوعی صندوق زیبا و پر نقش و نگار است که در تجارت با روس‌ها و در زمان امپراتوری تزارها به گیلان راه پیدا کرده است. مهاجرانی که با این اشیا وارد رشت می‌شدند، در کاروانسرایی به نام «شالچی» اطراق می‌کردند و برای امرار معاش به ساخت این صندوق مبادرت می‌ورزیدند، چون اغلب مهاجران از هشترخان می‌آمدند این نوع از صندوق به «صندوق هشترخانی» نیز معروف شد. در این صندوق انواع لباس‌ها و ظروف نگهداری می‌شد. صندوق بولاکی از صورت کاربردی خود در شهرها خارج شده بیشتر جنبه تزئینی گرفته است.

شیشه درمه بافی

شیشه درمه بافی تولیدات بافته شده تمام پشمی در عشایر ایل قشقایی است که وسایلی مانند خورجین و جاجیم را شامل می‌شود. در چله کشی این دست بافته از تارهای دو رنگ تیره و روشن که دارای تاب زیاد هستند استفاده می‌شود. برای بافت یک گلوله نخ چله‌ای رنگ تیره و یک گلوله نخ چله‌ای رنگ روشن انتخاب و دو سر نخ به یکدیگر گره زده می‌شود و گره بر روی تیرک افقی پایین دار قرار می‌گیرد. گلوله نخ تیره از رو  و گلوله نخ روشن از زیر روی دار چله کشیده می‌شود.

هگبه

هگبه از صنایع دستی استان ایلام است. هگبه از موهای تابیده شده بزهای نر تهیه می شود. هگبه از ظروف جابه جایی و بارگیری غلات و اسباب زندگی عشایری و روستایی است که قدمت بافت و بهره‌گیری از آن به ویژه در ایلام به بیش از ۵۰۰۰ سال می‌رسد. موی بز نر به دلیل ضخامت و خاصیت کش‌سان بودنش هنگام بافت بسیار محکم است و چون این ظرف بر گرده‌ چهارپایان و به ویژه اسب و قاطر انداخته می شود و ظرفیت آن برای هر گونه بار متفاوت است استحکام آن مهم است. زنان موی بزهای نر را جدا کرده و پس از شانه زدن، با دوکی مخصوص هگبه را می‌بافند.

قفل سازی

صنعت قفل‌سازی در چالشتر استان چهارمحال و بختیاری رواج دارد. برای ساخت قفل از آهن، مس، برنج، طلا، نقره، فولاد و آلیاژهای آن استفاده می‌کنند. هنر قفل‌سازی آمیخته با هنرهای قلمزنی، طلاکوبی، نقره‌کوبی و منبت‌کاری روی فلزات است. قفل‌های چالشتری برای تزئین نیز کاربرد دارد و امروزه در کمتر جایی دیده می‌شود که برای امنیت و حفاظت استفاده شود، زیرا قفل‌های در بازارهای مختلف جای آن را گرفته است. استادان چالشتری مانندعبدالله ریاحی چالشتری، احمد نیکزاد چالشتری  و محمدتقی رنجبر از جمله افرادی هستند که در ساخت قفل‌های چالشتری از مهارت بسیار بالایی برخوردار بودند و توانستند تحولی بزرگ را در این صنعت خلق و ایجاد کنند.

هاون

هاون از صنایع دستی استان سیستان و بلوچستان است. هاوَن یا هَوَنگ ظرفی سنگی یا فلزی است که در آن ادویه و تخم گیاهان را با دسته‌ای می‌کوبند و می‌سایند. معمولا این هاون‌ها از آهن ساخته می شدند و دارای اشکال گوناگون بودند. ولی امروزه نقش آن در آشپزخانه‌ها به دلیل رواج آسیاب‌های برقی رنگ باخته است. این در حالی است که در گذشته حتی برای خرد کردن برخی تنقلات هم از هاون استفاده می‌شد. این ابزار سنگی از دو قطعه سنگ تشکیل شده است که با ظرافت تمام تراش می‌خورد. در حال حاضر افرادی در سیستان و بلوچستان به این شغل مشغول هستند.

کمه دوزی

کمه دوزی یکی از دوخت‌های تزیینی و سنتی هرمزگان است. در کمه‌دوزی پارچه‌ای را دور دایره‌ای که به آن «کمان» می‌گویند می‌پیچند. سپس دور دایره را محکم با طناب می‌بندند تا مانند دف شود، با این تفاوت که به جای دف که دور آن پوست است، دور این کمان، پارچه قرار دارد. بعد از این‌که پارچه روی کمان محکم شد، روی آن نقاشی می‌کشند. سپس پارچه را از کمان جدا می‌کنند. گاهی نقاشی از خود پارچه هم بریده و استفاده می‌شود. این دوخت دارای تاریخچه مشخصی نیست، ولی از دوره صفوی در هرمزگان رواج پیدا کرد.

سواس‌بافی

سواس‌بافی از صنایع دستی استان هرمزگان است. سواس پاپوش قدیمی و خیلی محکم است که از درخت نخل ساخته می شود و در برابر تیغ درختان مقاومت زیادی دارد. هرمزگانی‌ها با استفاده از رشته‌هایی که در برگ درخت خرمای وحشی وجود دارد، نوعی این پای‌افزار (پاپوش) را می بافند که توسط برخی از مردم منطقه همچنان مورد استفاده قرار می‌گیرد. استان هرمزگان، مهم‌ترین مرکز سواس‌بافی در ایران است. بافنده سواس، برگ درخت را می‌برد وبا برگ‌های درخت خرما طناب‌های کوچک و بزرگی که با گویش محلی (چیلک) گفته می‌شود، می‌بافد. با سنگ طناب‌های بافته‌شده را می‌کوبد تا نرم شوند تا پاپوش راحت تری تولید شود.

سُپ بافی

یکی از صنایع دستی رایج در جنوب کشور و به ویژه لارستان، «سُپ بافی» است که از شاخه‌های هنر حصیر بافی محسوب می‌شود. مردم روستای چاه نهر از توابع شهرستان لارستان در سپ بافی شناخته شده هستند. در سپ بافی از برگ درخت «نخل» استفاده می‌شود. تولیدکنندگان مقداری نی را برش می‌دهند و سپس با رنگ‌های قرمز و سبز، رنگ‌آمیزی می‌کنند. سپ در اندازه‌های کوچک، متوسط و بزرگ تولید می‌شد. از سپ معمولا برای نگهداری نان‌های محلی استفاده می‌شود که بین گردشگران هم خریدار دارد.

ملیله کاری

ملیله کاری از صنایع دستی زنجان است. ملیله کاری در ایران به دوره هخامنشیان  بر می گردد.  سابقه ملیله‌کاری در زنجان هم از قرن سیزدهم هجری است به طوری‌که فردریک ریچارد مستشرق اروپایی، در سفر نامه خود نوشته است که «شهر زنجان، شهر کوچکی است نقره و ملیله‌کاری این شهر پر زرق و برق است». ملیله کاری تا قبل از دوره پهلوی، به عنوان هنر دستی و بومی زنجان فقط در این شهر معمول بوده، اما در زمان حکومت رضاخان با مهاجرت تعدادی از هنرمندان این شهر به تهران و اصفهان در سایر نقاط کشور نیز رواج یافت.

خولک بافی

خولک صنایع دستی استان سیستان و بلوچستان است. در این استان از نوعی نی که به اسم محلی (توت یا توتک) شناخته شده است، از برگ های سبز و تازه آن برای خوراک گاو و از ساقه نازک و بلند آن در صنعت خولک بافی استفاده می‌شود. به وسیله دستگاه بافت خولک و گلوله های سنگی تراش خورده به عنوان دوک و مقداری نخ پنبه ای که به دور سنگ پیچیده شده است خولک بافته می‌شود. حاشیه نشین های هامون ابتدا خولک را از دریاچه تامین می‌کنند. پرده خولکی برای تزتین ساختمان‌ها در قسمت بیرونی پنجره و درهای ورودی که نقش اساسی در جلوگیری حشرات دارند استفاده می‌شود.

وریس بافی

وریس بافی هنر دیرینه عشایر چهارمحال و بختیاری است. پشم مهمترین مواد اولیه برای بافت وریس است. وریس نوارهای پهن به عرض۵ تا ۱۵ سانتیمتر هستند، که کاربرد اصلی آن برای استقرار بهون یا سیاه چادر است. در چهارمحال و بختیاری روش بافت وریس به صورت کارتی بافی یا دوال بافی است. یعنی دار به طول دلخواه را روی زمین چله کشی می‌کنند و همزمان از صفحات چهارگوش چرمی یا فلزی که دوال نام دارد، نخ‌های تار را عبور می‌دهند. بافنده پس از انجام مراحل فوق بافت را آغاز می کند. رنگ‌های به کار رفته در وریس معمولا ۵رنگ است.

حوله بافی

حوله بافی از صنایع دستی روستای خراشاد بیرجند در استان خراسان جنوبی است که به عنوان روستای حوله بافی کشور ثبت ملی شد. حوله بافی با انواع پارچه های سنتی پنبه ای یا ابریشمی انجام می شود. رشته حوله بافی دارای قدمت تاریخی بسیار طولانی در این منطقه است و نقش مهمی در خودکفایی مردم به ویژه زنان روستا دارد. کارگاه های بسیاری در این روستا درزمینه حوله بافی فعالیت دارند. حوله های بافته شده زنان این روستا علاوه بر مشتریان زیاد داخلی، در خارج از کشور نیز علاقه مندان و مشتریانی دارد که به اقتصاد اهالی روستای خراشاد کمک بسیاری کرده است.

پشتی قشقایی

پشتی از صنایع دستی ایل قشقایی کهگیلویه و بویراحمد است که در رنگ ها و طرح های مختلف بافته می شود. پشتی قشقایی به شکل مربع تولید می شود و از نقوش مختلفی که در انواع قالی، گلیم و جاجیم دیده می شود تا نقوش پرندگان و حیوانات اهلی و وحشی نظیر بزکوهی، پلنگ و  شیر استفاده می شود. پشتی را ممکن است به صورت تکی برای تکیه زدن استفاده کنند و ممکن است دوعدد از آن را درکنار هم ببافند و به صورت مبل یا صندلی استفاده کنند. این پشتی ها نرم و راحت هستند، زیرا ابر مخصوصی داخل آن قرار داده می شود که قابل بیرون آوردن و شست و شو است.

مفرشو

مفشو یا مفرشو یکی از صنایع دستی استان کرمان است. مفشو نام کیسه ای سنتی و زیبا است که امروز انواع جدید آن به عنوان کیف موبایل استفاده می شود. جایگاه مفرشو از گذشته  تا امروز در تمام خانه های شهری و روستایی این استان محفوظ است. برای دوختن آن پارچه‌ای را به صورت دایره می‌برند و بعد قطعه پارچه دیگری که عرض آن حدود ۲۰ سانتی‌متر است انتخاب می کنند، سپس آنها را به هم می‌دوزند؛ آستر می‌کشند و بالای آن را سجاف می‌گذارند و بند می‌کشند. از مفرشو برای نگهداری وسایل استفاده می شود.

چیخ

چیخ صنایع دستی استان کرمانشاه است. از چیخ برای حصار کشی در داخل سیاه چادر استفاده می شود. زنان عشایر با بافت نی و نخ چیخ را تولید می کنند. و سپس وقتی سیاه چادر را بر پا می کنند فضای داخل آن را به وسیله چیخ تزیین می کنند. اگر چیخ را برای جدا کردن مهمانسرا در چادر استفاده کنند، ظرافت بیشتری در بافت به خرج می دهند به طوری که از نخ های رنگی متنوع استفاده می کنند. برای بافت که باید نی توسط زنان و دختران جمع آوری شود، سپس تعدادی سنگ برای پیچیدن تار و پود به دور چیخ، مهیا و با تبحر بافته می شود.

نقره‌کاری

نقره کاری از صنایع دستی شیراز است که از گذشته در این استان رواج داشته است به طوری که ظروف بسیار ارزشمندی به وسیله هنرمندان نقره‌کار ساخته می‌شود. قدمت این صنعت در ایران به ۷۰۰۰ هزار سال پیش باز می گردد که در شیراز طرفداران فراوانی  دارد. طرح‌های نقره‌کاری شیراز منحصر به فرد هستند. نقوشی مانند گل نرگس، زنبق، پنج پر، عنبر بو و گل سرخ را روی ظروف نقره‌کاری می شود. این آثار زیبا در فروشگاه‌های شیراز به ویژه در مغازه‌های موجود در سرای بشیر، بازار وکیل و آرامگاه حافظ شیراز به گردشگران ارائه می شود.

قالی

قالی‌های لرستان از صنایع دستی این استان محسوب می‌شود. این قالی‌ها در بازارهای همدان، اراک، اصفهان و کرمانشاه نیز عرضه می‌شود. طرح‌های ساده و زیبا از ویژگی‌های این قالی‌ها است. این طرح‌ها در سبک‌های هندسی و شاخه شکسته بافته می شوند. روش‌های بافت و طرح های قالی در میان تیره‌های متعدد لرستانی‌ها تقریبا یکسان است و فرش‌های آنها اغلب با رنگ‌های طبیعی و به صورت ضخیم بافته می‌شوند. تار و پود این فرش‌ها از مخلوط پشم‌های گوسفند و بز است.

لوده بافی

لوده سبد بزرگی است که برای محل میوه استفاده و در نجف آباد اصفهان به عنوان یکی از صنایع دستی بافته می‌شود. از درخت ارغوان برای لوده بافی استفاده می‌شود. ارغوان درختچه ای است که ترکه های قهوه ای و برگ‌های سبز و گرد کوچک دارد. ابتدا برگ‌ها را از ترکه‌ها جدا می‌کنند و با کمی آب به ترکه‌ها انعطاف می‌دهند تا  لوده یعنی همان سبدهای بزرگ آماده شود. لوده‌ها چنان بافته می‌شوند که استحکام دارند و از نظر زیبایی نیز شکل هندسی متفاوتی دارد که بر زیبایی آن افزوده است.

کلاه کرکی

کلاه کرکی از صنایع دستی خراسان شمالی است. کلاه کرکی در رنگ‌های مختلف بافته می‌شود. این هنر از هنرهای دستی خاص و کهن شهرستان‌های گرمه و جاجرم در استان خراسان شمالی است که ماده اولیه آن کرک بز است. ابتدا پوست خریداری شده با آب و پودر صابون شسته می‌شود. پوست شسته شده را برای خشک شدن یک شبانه روز زیر خاکستر مدفون می‌کنند. کرک پشم را برای تولید نخ با دست جدا و با کمک چرخ ریسندگی نخ مورد نیاز برای بافت کلاه کرکی را آماده می‌کنند. مراحل بافت آن هم توسط پنج عدد میل چوبی انجام می‌شود.

پخل بافی

در خراسان نوعی از سبدبافی رواج دارد که به زمان محلی به آن پخل بافی می گویند. مواد اولیه آن از ساقه گندم تهیه می‌شود. هنگام برداشت گندم، خوشه‌ گندم را با ساقه آن درو می کنند و قسمت بند خوشه را که دارای دانه‌های گندم است جدا می‌کنند. قسمت بدون بند هم برای بافت سبد به کار می‌رود. پوست رویی ساقه را می کنند و ساقه‌ها را به مدت ۴۸ ساعت در آب قرار می‌دهند تانرم و آماده برای بافت شود. این هنر در حال منسوخ شدن است و افراد مسن با آن آشنا هستند. از مهم ترین مراکز پخل بافی می‌توان به بخش خضری شهرستان قاینات اشاره کرد.

بهون

بهون از صنایع دستی عشایر استان خوزستان و برای استفاده در چادر عشایری است. بختیاری‌ها ابتدا موی بز را با قیچی می‌چینند. سپس آن را تمیز و کرک را از آن جدا می‌کنند. علت جدا کردن کرک از موی بز آن است که صورتی که موی بز از بیدزدگی مصون بماند سال‌ها دوام خواهد داشت. موی بز را پس از چیدن و جدا کردن کرک، می‌ریسند. پس از آماده شدن نخ، آن را دولا می‌کنند و بسته به مورد استفاده و نیاز، در روی زمین به درازای مورد دلخواه چله کشی می‌کنند. پس از آماده شدن به تعداد مورد نیاز آنها را کنار هم می‌گذارند و می‌دوزند.

احرامی بافی

احرامی‌بافی یکی از رشته‌های بومی استان خوزستان است که قدمت آن به زمان پیدایش نساجی سنتی برمی‌گردد. احرامی درواقع زیر اندازی شبیه گلیم است که از آن به عنوان سجاده نماز استفاده می‌شود. مواد اولیه برای احرامی بافی پشم و پنبه است. در بافت احرامی از نقشه استفاده نمی‌شود و طرح‌ها، نقشه‌ها و رنگ‌بندی را بافنده ایجاد می‌کند. که بیشتر این طرح‌ها به شکل لوزی است. از مهم‌ترین مراکز بافت احرامی شوشتر، دزفول، بهبهان، سوسنگرد و مسجد سلیمان است.

گمج

گمج از صنایع دستی رشت و نوعی دیگ و ظرف گلی لعابدار است که ته آن گرد و مخصوص پخت خورشت است. گیلانی‌ها هنوز از این وسیله برای طبخ غذا استفاده می‌کنند. به ویژه اینکه در بین خانواده های روستایی جایگاه ویژه ای دارد، زیرا معتقدند که طبخ غذا در آن مطبوع تر است. بهترین گمج را در جیرده و روستاهای حومه شفت نظیر خرطوم می‌سازند. سفالگران و کوزه گران منطقه، که در پخت لعاب مهارت دارند، رنگ سبز روی آن را معمولاً از مخلوط پودر شیشه با سرب به دست می‌آورند. گمج بین گردشگران هم طرفدار دارد.

سفال و سرامیک‌سازی

محصولات سرامیک و سفال آذربایجان شرقی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. به طوری که کارگاه های مختلفی به این کار اشتغال دارند. «زنوز» و «تبریز» از مهم‌ترین شهرهایی هستند که سرامیک را تولید می‌کنند. استادکاران سرامیک «زنوز» از نوع خاک مرغوب استفاده می‌کنند. علاوه بر این شهرها شبستر هم در صنعت سفالگری دارای سابقه‌ای طولانی است و تولیدات سفال آن در سراسر آذربایجان و کشور توزیع می‌شود. در این استان هنرجویان بسیاری در این زمینه آموزش می‌بینند و بسیاری از محصولات تولیدی این استان به جاهای دیگر نیز صادر می‌شود.

مروار بافی قم

مروار بافی همان بافت حصیر است که در استان قم کاربرد دارد. مروار یک نوع چوب به شکل ترکه و رنگ آن زرد است. زمانی که روغن جلا می‌خورد به رنگ طلایی درمی‌آید. مروار در اطراف تهران، ملایرو کرج به عمل می‌آید. برای تهیه ابتدا مروار را از طول به سه یا چهار قسمت تقسیم می کنند و پس از تمیز کردن در آب جوش می‌گذارند و سپس لایه رویی آن را می‌گیرند. درنهایت مروار را به شکل سبد، ظروف و مبل می بافند. این مروارها سوغات قم نیز محسوب می‌شود.

سوزن‌دوزی

سوزن‌دوزی در بخش ممقان غرب تبریز از دیرباز رواج دارد. این‌ هنر توسط زنان و دختران خانه‌دار انجام می‌شود. مواد اولیه برای سوزن دوزی شامل نخ‌ ابریشم رنگین و پارچه‌ متقال است. در حال حاضر از این‌ هنر برای تهیه زیر لیوانی، کمربند، کفش، جلیقه و نوعی‌ رومیزی استفاده می‌شود. در سال‌های اخیر با توجه به درآمد اندکی که از سوزن‌دوزی حاصل می‌شد، به تدریج علاقه به این هنر کاهش یافت، ولی با تلاش سازمان صنایع دستی، صنعت سوزن‌دوزی دوباره رونق یافته است. به جای ماده اولیه سوزن‌دوزی که در گذشته ابریشم طبیعی بود، امروزه از ابریشم مصنوعی استفاده می‌شود.

منبع:همشهری

عجیب‌ترین کافه ایران؛ جایی میان لانه کبوتران

کبوترخانه، کفترخان یا برج کبوتر محلی برای آشیانه کردن کبوترها است. بیشتر کبوترخانه‌ها به‌صورت برج‌های استوانه‌ای هستند که درون دیوارهای داخلی آن‌ها صدها حفره‌ کوچک برای لانه کردن کبوترها ایجاد شده است. در گذشته از کبوترخانه‌ها برای تولید کود کشاورزی استفاده می‌شد.

به گزارش همشهری آنلاین، کبوترخانه، کفترخان یا برج کبوتر محلی برای آشیانه کردن کبوترها است. بیشتر کبوترخانه‌ها به‌صورت برج‌های استوانه‌ای هستند که درون دیوارهای داخلی آن‌ها صدها حفره‌ کوچک برای لانه کردن کبوترها ایجاد شده است. هر کبوترخانه حدود ۱۴ هزار کبوتر را در خود جای می‌داد. در ساخت این کبوترخانه‌ها از خشت استفاده می‌کردند و روی آن را اندود کاهگل می‌کشیدند.

در گذشته کود شیمیایی برای کشاورزی وجود نداشت، به‌همین دلیل کبوترخانه‌ها ساخته می‌شدند تا با جمع‌آوری مدفوع پرندگان بتوانند کود مورد نیاز را تهیه کنند. ساختمان درونی کبوتر خانه‌ها را شبیه کندوی زنبور عسل درست می‌کردند. کبوتران غذای خود را از مزارع اطراف تأمین می‌کردند. دیوارهای این برج‌ها به سمت فضای داخلی شیب داشتند تا فضله کبوترها مستقیم به داخل حفره مرکزی بیفتد و خشک شود. این برج‌ها سالی یک‌بار باز می شدند تا فضولات جمع آوری شوند.

ارتفاع این کبوترخانه‌های استوانه‌ای تا ۱۸ متر و قدمت این سازه‌ها در ایران به ۱۲۰۰ سال پیش می‌رسد. بیشتر این کبوترخانه‌ها در طول قرن شانزده و هفده میلادی به‌ویژه در زمان صفویان ساخته شده‌اند. در مناطق مرکزی ایران کبوترخانه‌های زیادی وجود دارد. به‌ویژه در اصفهان. در سفرنامه تاورنیه که در سال ۱۶۷۷ میلادی (۱۰۸۸ هجری) آمده است: در اطراف اصفهان بیش از ۳هزار کبوتر وجود داشته‌ است. البته کبوترخانه‌هایی در شهرهای مختلف ایران مانند یزد که معروف‌ترینش در میبد قرار دارد، آذربایجان، گلپایگان، خمین و ورزنه نیز وجود دارد.

کبوترخانه میبد

یکی از معروف‌ترین کبوترخانه‌های ایران، کبوترخانه میبد در استان یزد است. این کبوترخانه حدود ۴ هزار لانه دارد. بر روی پشت بام برج کبوترخانه میبد چهار برج کوچک و یک برج بزرگ قرار دارند که محل ورود و خروج کبوتران از آن جا بوده است. این اثر تاریخی در جنوب شرق باروی قدیم شهر ساخته است.

برج کبوترخانه ورزنه

در ورزنه نیز تعداد زیادی کبوترخانه وجود داشت. برج کبوتر خانه ورزنه متعلق به دوره صفویه است. این برج در نزدیکی پارک ساحلی و در مجاورت خیابان شیخ بهایی ورزنه واقع شده است. این کبوترخانه که شبیه به کندوی زنبور است بسیار زیبا و دیدنی است، بنابراین در سفر خود به ورزنه آن را از دست ندهید.

برج کبوترخانه مرداویج اصفهان

معروف‌ترین کبوترخانه اصفهان مرداویج است. کبوترخانه مرداویج شبیه به یک گل طراحی شده که هشت دایره دور تا دور آن قرار دارد و در مرکز آن یک دایره بزرگ‌تر دیده می‌شود. ارتفاع این برج به ۱۸ متر می‌رسد و قطر آن ۱۶ متر است. این برج سه طبقه با ۱۵ هزار لانه است. برای ورود و خروج کبوترها ۷۷۰ حفره در بالای آن تعبیه شده که اندازه آنها در حدی است که فقط کبوترها می‌توانند عبور کنند.

برج کبوترخانه ردان اصفهان

برج کبوترخانه ردان یکی از معدود کبوترخانه‌هایی است که در دوران قاجار ساخته شده است. ارتفاع این برج ۱۰ متر و قطر استوانه آن ۱۳ متر است. برج ردان در ۳ کیلومتری جنوب شهر اصفهان در روستای ردان قرار دارد.

برج کبوترخانه هزار جریب اصفهان

برج کبوترخانه هزار جریب در محوطه دانشگاه اصفهان قرار دارد. این برج در زمان صفویان ساخته شده است. باغ‌های هزار جریب نیز در اطراف این کبوترخانه قرار داشتند و از مدفوع این کبوترها به‌عنوان کود برای تقویت درختان استفاده می‌شد.

برج کبوترخانه دستگرد خمینی شهر اصفهان

برج کبوترخانه دستگرد متعلق به دوران قاجار است. این برج در انحصار شهرداری و به عنوان یکی از نمادهای شهر مورد حفاظت قرار گرفته است. ارتفاع و قطر برج ۵متر است. برای بازدید ازاین کبوترخانه باید به استان اصفهان، خمینی شهر، خیابان پروفسور میردامادی، پارک مهر، روبه‌روی جاده دستگرد بروید.

برج کبوترخانه مبارکه

مبارکه در ۴۵ کیلومتری جنوب غربی اصفهان یکی از زیباترین کبوترخانه‌های ایران را دارد که مربوط به دوره پهلوی است. این کبوترخانه به برج کبوترخانه ده قلوی زیباشهر مبارکه اصفهان معروف است. کبوترخانه ۱۰ قلو زیباشهر در بلوار امام رضا مبارکه واقع شده است و از نظر موقعیت جغرافیایی در نزدیکی مسجد ۱۴ معصوم (لنج) زیباشهر قرار گرفته است.

کبوترخانه گورت اصفهان

کبوترخانه گورت در روستای گورت از توابع دهستان قهاب واقع است.  قدمت این کبوترخانه نیز به دوران صفویان می‌رسد.

برج مارچین اصفهان

برج مارچین در محله مارچین اصفهان قرار دارد. قدمت این برج به دوران صفویان باز می‌گردد. ارتفاع این ۱۶ متر و قطر آن ۱۸متر است.  این برج نیز در خیابان امام خمینی و محله مارچین قرار دارد.

برج کبوترخانه آذر بهرام اصفهان

یکی از خاص‌ترین برج‌های کبوترخانه اصفهان آذر بهرام است. این برج تبدیل به یک کافه فرهنگی شده که فضایی برای مطالعه در آن تعبیه شده است. این برج دارای سه طبقه و قدمت آن ۴۰۰ سال است. برای بازدید از این کبوترخانه باید به بزرگراه شهید بابایی و ابتدای خیابان شهید بیگدلی بروید.

برج کبوترخانه نرگان فلاورجان اصفهان

کبوترخانه نرگان در روستای نرگان اصفهان سه طبقه دارد. قدمت برج نرگان به بیش از ۴۰۰ سال می‌رسد.

کبوترخانه‌های گلپایگان و خوانسار

اگر به گلپایگان هم سفر کنید در اطراف مزارع کشاورزی آن هنوز کبوترخانه‌هایی قرار دارد. کبوترخانه‌های خوانسار و گلپایگان برخلاف سایر کبوترخانه‌های مناطق اصفهان که استوانه‌ای شکل هستند، با نقشه چهارکنج و مستطیلی هستند.

منبع:همشهری

آتشکده١٨٠٠ساله ری در دشت تاریخی چالطرخان

وجود تپه باستانی میل و آتشکده١٨٠٠ساله ری کافی است که گردشگران را به دیدن روستای «چالطرخان» وسوسه کند، اما این‌روستای کهنسال علاوه بر اسم و رسم تاریخی و هویت باستانی خود، کشتزارهای پربرکت و مزارع سرسبزی دارد که آن را به یکی از مقاصد گردشگری جذاب تبدیل کرده است.

همشهری آنلاین – رابعه تیموری:«چالطرخان» به معنی «دشت آباد» است. این‌روستا به دلیل داشتن خاک حاصلخیز، آب کافی و آب‌وهوای خوش «چالطرخان» نامیده شده است. آب‌وهوای پاکیزه و سالم این‌روستا از گذشته زبانزد بوده و در کتاب «ری باستان» به آن اشاره شده است.
روستای چالطرخان در١٢کیلومتری شهر ری واقع شده و هر تازه‌واردی با دیدن ورودی روستا گشت‌وگذار در روستایی آباد را به خود وعده می‌دهد.

ورودی روستا بر خلاف اغلب آبادی‌های ری تابلویی زیبا دارد که تصاویر شهدای روستا نقش پنجره فولاد و محراب داخل آن را زینت داده‌اند. درختان کاج و سرو بلند و تپه‌های بکر حاشیه جاده ابتدای چالطرخان، طبیعت سرسبز و جغرافیای خاص روستا را به خوبی نشان می‌دهد.

به باور اهالی روستا و به گواه کتاب «ری باستان»، «محمدبن زکریای رازی» طبیب و شیمیدان معروف ایرانی بیمارستان معروف خود را در چالطرخان بنا کرده و دلیل این امر آب‌وهوای خوش و سالم این‌روستای کهن بوده است.

آتشکده ری و تپه میل آثار تاریخی چالطرخان هستند که از گزند روزگار در امان مانده‌اند و با وجود بی‌مهری مسئولان به آثار باستانی شهر ری، هنوز پابرجا مانده‌اند.

آتشکده ساسانیان

دورنمای خاص بنای آتشکده ری موجب شده به«تپه میل» یا «آتشکده تپه میل» معروف شود. ظاهراین بنای عهد ساسانی از دور به میل‌های قائم شبیه است، ولی این ستون‌های عمودی بقایای بنای قدیمی آتشکده هستند.

«حسن شهبازی» تهران‌شناس، درباره این اثر تاریخی می‌گوید : «آتشکده ری پیش از ظهور زرتشت وجود داشته و از عبادتگاه‌های مردم ری باستان محسوب می‌شد. ری در دوره‌های مختلف جزو شهرهای مذهبی دنیا به شمار می‌آمد و ادیان مختلف در آن عبادتگاه داشتند.

در زمان فتح ایران به وسیله اعراب، مردم ری با اعراب صلح کردند و این صلح مانع از تخریب آتشکده شد. » تپه میل در زمان حمله اسکندر به ایران تخریب شده، ولی بقایای به جامانده از آن هم که در روستای چالطرخان وجود دارد، پر از شگفتی و جذابیت است.

این عبادتگاه زرتشتیان که به محل عبادت «بهرام گور» شهرت دارد، در شمار آثار تاریخی کشور به ثبت رسیده است. چالطرخان آثار باستانی دیگری هم داشته که از آنها نام و نشانی باقی نمانده است. تپه شغالی و تپه موشی از جمله این آثار بوده که مسطح شده‌اند و شکل و شمایل آنها دیگر به تپه شباهتی ندارد.

باغ‌هایی که دیگر نیستند

اهالی قدیمی روستای چالطرخان از باغ‌های بزرگ و سرسبزی یاد می‌کنند که در گذشته تفرجگاه غیربومی‌ها بوده است.

یکی از این باغ‌ها «زرورق» نام داشت. در باغ زرورق علاوه بر درختان تنومند و پربار، استخر و نهر آبی هم جریان داشته است. اهالی بسیاری از روستاهای اطراف برای لذت بردن از فضای مفرح این باغ به روستای چالطرخان می‌آمدند که البته از این باغ هیچ نشانی باقی نمانده است.

زمین‌های کشاورزی روستا به برکت جوشش آب قنات‌ها و دیگر منابع آبی چالطرخان، حاصلخیز و پربرکت مانده‌اند و زمین‌های کشاورزی بخش قابل توجهی از روستا را تشکیل می‌دهند.

به گفته ریش سپیدان، چالطرخان زمانی محل زندگی زرتشیان بوده، اما ٢٠٠سال قبل جمعی از مهاجران عرب این‌روستا را برای زندگی انتخاب کردند. در سال‌های اخیر ترکیب جمعیتی روستا کاملا دستخوش دگرگونی شده و تعداد افراد غیربومی، به‌ویژه اتباع خارجی در این‌روستا کم‌نیست.

رونق گرفتن کارگاه‌های صنایع دستی در چالطرخان موجب شده بسیاری از بومیان روستا که مهاجرت کرده بودند، دوباره به زادگاه خود بازگردند.

منبع:همشهری

رقص‌های آذری، نمادی از تاریخ پرفراز و نشیب آذربایجان

تاریخچه تکامل رقص آذربایجانی

نگاهی گذرا به تاریخچه رقص آذری نشان می‌دهد که همگام با نوسانات فرهنگی در تاریخ، کارکردهای اجرایی گوناگونی پیدا کرده است.

رقص آذری مانند بسیاری دیگر از انواع رقص، حال و هوای عرفانی داشت و جزئی از مراسم مذهبی بود. اما چون آداب و مناسک رقص، بافرهنگ و شعر و سنت‌ها گره‌خورده است، ردپای رقص آذری در جای‌جای زندگی مردمانشان دیده می‌شود.

علاوه بر این، پراکندگی حضور مردمان آذربایجان به توسعه و انتشار آدابشان ازجمله رقص کمک شایانی کرده است .بااین‌وجود رقص فولکلوریک تورکی که در تنوع و زیبایی زبانزد است، درگذر سالیان دراز، هم در فرم شخصی هم دسته‌جمعی، قوانین و ریتم و معانی خودش را تا حد زیادی محفوظ نگه‌داشته است.

از مجموع رقص‌هایی که در این مقاله معرفی می‌شوند فقط تعدادی در ایران و بیشترشان در جمهوری آذربایجان به شکل پویا و زنده وجود دارند. تعدادی حتی در آنجا هم از صحنه روزگار پاک شدند و بعضی در اثر ترکیب با سایر رقص‌های دستخوش تغییر شده و فرم جدید از رقص آذری را خلق کرده‌اند.

رقص آذری را چگونه انجام می‌دهند؟

رقص محلی آذربایجان، به‌طورمعمول، از سه قسمت تشکیل‌شده است:

قسمت اول، سریع است، رقص روی یک دایره.

قسمت دوم، با آواز و ملودی اجرا می‌شود انگار رقصنده در جای خود درجا میزند و آهسته می‌رقصد اما در بدن چابکی و قدرت هم‌زمان به نمایش گذاشته می‌شود.

قسمت سوم، دوباره روی دایره، به‌صورت تشریفاتی و با شور و حرارت شدید می‌رقصند.

معنی حرکات رقص آذری

حرکات رقص آذری دارای مضامین و مفاهیم عمیقی است که بافرهنگ اصیلش گره‌خورده است.

معانی حرکات زیر به شما تصویری ازآنچه گفته شد، می‌دهد.

قرار گرفتن روی پنجه پا به‌صورت کشیده و کاملاً صاف که قصد دارد قامت رقصنده کشیده‌تر به نظر آید . علاوه بر این، سرعت عمل افزایش می‌یابد.

سپر کردن سینه به شکلی که شانه‌ها در راستای هم قرار می‌گیرند تا چهارشانه به نظر آید . این فرم بدنی که پیام قدرت و ابهت را انتقال می‌دهد بیانگر سپر است که هنگام دفاع از سرزمین و ناموس کاربرد دارد.

دست‌های باز و کشیده شبیه بال پرندگان که آماده پرواز و رهایی هستند.

سر صاف در راستای ستون فقرات و به سمت بالا است که نمایانگر استواری و ایستادگی است.

اسامی حرکات رقص آذری و چگونگی پیدایش آن‌ها

رقص آذری (آسما کسمه)

خود واژه «آسما کسمه»، ریتم شادی دارد . نوعی رقص آرام و درعین‌حال پرشی است که زنان همراه عروس، هنگامی‌که عروس را به خانه داماد می‌برند، در مقابل او با موسیقی «آسما کسمه» می‌رقصند.

رقص آبایی

هرگاه واژه رقصنده شنیده می‌شود، تصویری از جوانان در ذهن نقش می‌بندد. اما همان‌طور که گفتیم رقص در فرهنگ آذری کوچک و بزرگ نمی‌شناسد. مثلاً در منطقه زاقاتالا، «رقص آبایی» که به معنای بزرگان و اجداد است برای ادای احترام به اجداد انجام می‌شود.

بنابراین شروع مراسم افراد میان‌سال با سرعت کند به‌صورت تکی با گروهی می‌رقصند. سپس جوان‌ها اجازه دارند مراسم را دست بگیرند و پای‌کوبی کنند.

رقص آستا قاراباغی و آغیر قاراداغی

این رقص آذری بیشتر در منطقه قره‌باغ آذربایجان دیده می‌شود. حرکات رقص با سرعت کم و کند اجرا می‌شوند و تنوع حرکت کمی دارد و بیشترشان تکراری هستند.

رقص آواری

رقص آذری اجرا گرانش بیشتر مرد هستند. زیرا در عین تنوع ، تعدد حرکات هم زیاد و چالش‌برانگیز است.

ریتم رقص آواری، ریتم لزگی یا رقص پای ترکی است. در آغاز رقص، حرکات آهسته و ساده‌تر هستند و به مرور پیچیده‌تر می‌شوند. نکته مهم در اجرای رقص آواری نحوه ترکیب دست‌ها و پاها در سرعت‌های مختلف است.

رقص اوزون دره

جایگاه رقص و موسیقی در میان بانوان آذری کمتر از آقایان نیست. یکی از جذابیت‌های عروسی‌هایشان نوازندگی قارمون و قاوال است. نکته جالب این است که بانوان فامیل داماد این سازها را هنگامی‌که عروس می‌رقصد، می‌نوازند. عروس و شاید این روزها که رقص دو نفره مد شده ، عروس و داماد با ریتمی شبیه رقص لزگی به زیبایی بر روی نوک‌پنجه پا «رقص اوزون دره» را برای مهمانان اجرا می‌کنند. می‌توان گفت رقص و موسیقی بنای صمیمیت و نزدیکی بیشتر را می‌گذارد. به‌هرحال در شبی خاطره‌انگیز کسانی که در برقراری عیش و نشاط نقش پررنگ‌تری دارند، در ذهن همگان بخصوص عروس و داماد می‌مانند.

رقص پهلوانی

پهلوانی لقبی محترم است که به افراد قدرتمند و هوشمندی اطلاق می‌شود که در نمایش خودشان خبره هستند.

مردان جوان آذربایجانی که در اوج چابکی، حرکات موزونِ تند و قدرتی را با آهنگ آبیلله جعفراوف اجرا می‌کنند، «رقص پهلوانی» را به نمایش می‌گذارند.

رقص توی

اگر به کشور آذربایجان سفر کردید و شانس نصیبتان شد تا در مراسم عروسی شرکت کنید .احتمالا در پایان عروسی «رقص توی» را ببینید. رقصی گروهی که اقوام عروس و داماد در جلوی ماشین آن‌ها اجرا می‌کنند. هر کس در این دسته باشد باید بتواند گام‌هایش را همسو و هم‌زمان با سایرین بردارد. علاوه بر هماهنگی گروهی، مشعلی که در دستان گروه است، جلوه باشکوهی به مراسم می‌دهد. در ایران اما این رقص جزو دسته‌ای از رقص های ترکیبی قرار گرفته و بیشتر به لزگی شباهت دارد و با سرعت کمی اجرا می‌شود.

رقص قوچ علی

گروهی از رقص ها برای روایت داستان یا وقایع اسطوره‌ای، تاریخی یا شخصی که نسل به نسل میان مردم گشته، هستند. این رقص هم نمایش روایت گونه زندگی قوچ علی است.

رقص توراجی: قدیمی‌ترین رقص آذری

اگر جایی با این پرسش مواجه شدید که :

کدام رقص آذری با الهام از پرنده‌ای در سبلان طراحی شده است؟

پاسخ رقصی است که در ادامه می‌شناسید:

«رقص توراجی» در قرن ۱۹ متولد شده است. این رقص روایتی محزون از واقعه شکار پرنده شکاری به نام توراجی است.

رقص توراجی عکس‌العمل ساکنین سبلان، برای نشان دادن احساسشان از ضربت خوردن توراجی در حال پرواز بود.

حرکات، لحظات را موبه‌مو به تصویر می‌کشد. از لحظه‌ای که تیر شکارچی لرزه بر اندام توراجی می‌اندازد و بر زمین می‌افتد تا زمانی که به شوق پرواز دوباره شور می‌گیرد و به آسمان می‌پرد.

رقص واغزالی

دیر زمانی است که دیگر اسب سپیدی نمی‌آید تا دختران را به خانه بخت ببرد . اول اسب را به گاری بستند، بعد قطار آمد و حالا خودروی عروس این مهم را به عهده دارد!

«رقص واغزالی» هم روایت عروسی‌هایی است که قطار محمل عروس بوده و اقوامش روی ریل قطار و در ایستگاه راه‌آهن مراسم شادی و رقص را به پا می‌کردند. برای همین به این رقص واغزالی می‌گفتند که به معنی ایستگاه راه‌آهن است.

رقص میصری

رقص مردانه آذری به معنای شمشیر عربی که تند و تیز است و شبیه مارش نظامی با ابهت است.

رقص انزلی

از گروه رقص های آرام و با پیشینه است که در سنت آذربایجان بیشتر مورد توجه میان‌سالان است.

رقص چیت تومان

عجیب است اما وجود دارد، رقصی بی ساختار مشخص در میان انواع رقص های آذری، رقص چیت تومان، که بسیاری سلیقه‌ای اجرا می‌شود . شاید شبیه رقص های فری استایل امروزی به اقتضای زمانه برای افرادی ابداع شده که امکان یا علاقه به رقصیدن با ساختار و قواعد خاص را نداشتند. معنی این رقص گروهی هم اشاره به پارچه گل‌گلی چیت دارد که پیش‌تر برای شلوار بانوان استفاده می‌شد.

رقص خان چوپانی

مردان با ضربات تمپو، حرکات پرشور و تند رقص خان چوپانی را اجرا می‌کنند. نامش احتمالا از قبیله‌ای می‌آید که به همین نام هستند.

رقص ساری باش : آسان‌ترین رقص آذری

از دسته رقص های قدیمی آذری است که باوجوداینکه دارای آداب و سکنات خاص خودش است اما به خاطر آسانی حرکات که هیچ اصراری به انجام آن‌ها بر اساس قاعده مرسوم نیست، هر کسی در هر سنی می‌تواند آن را برقصد.

رقص شالاخو

رقصی که با ریتم محبوب ایرانی‌ها یعنی ریتم ۶/۸ که در میان پسران جوان آذری نواخته می‌شود، بسیاری شالاخو می‌رقصند.

رقص شکی: کندترین رقص آذری

رقص پانتومیم گونه ” شکی” به آهستگی توسط مردان آذری اجرا می‌شود . ملودی رقص خاص آذربایجانی‌ها است.

رقص کوراغلونون قایتارماسی

نوعی رقص زورخانه‌ای و حماسی که سرعت بالایی دارد. البته در شروع حرکات آهسته‌ترند و در پایان اوج می‌گیرند.

دهل و سرنا که در بیشتر در رقص های آئینی ایران نواخته می‌شود هم ساز این رقص است.

رقص قایتاغی : رقص باله ترکی را بشناسید

• چرخش‌های زیاد دارد.
• ایستادن روی نوک پا آن را شبیه رقص باله می‌کند.
• یکی از بازوها باز و بازوی دیگر بسته نگه‌داشته می‌شود.
• حرکت بدن روان است
• شانه‌ها بدون حرکت است.
• دارای حرکات متنوع است.

رقص یاللی چیست؟

رقصی که از دسته رقص‌های نیایشی و قدیمی و فولکلور آذربایجان  است و در مناطق زیادی ” جالمان” نام گرفته و با حرکات آرام پا  و چهار ریتم آغاز می‌شود. در آخر با صدای سریع و فرم دویدن پایان می‌پذیرد.

یاللی به دو صورت است:

یاللی رقص 

مجموعه حرکات ترکیبی خاص و مشخص که با ریتم معین همراه آهنگ اجرا می‌شوند. اگرچه حرکات ابتدایی این رقص ساده بودند، به مروز زمان با وجود ترکیب حرکات با هم  بر پیچیدگی آن‌ها افزوده شد.

یاللی بازی

هیجان این رقص بسیار بالا است و به خاطر اینکه در ابتدا با یک بازی شروع می‌شود در طول رقص هیجان فرح بخشی ایجاد می‌کند. همچنین گستردگی دامنه حرکات باعث می‌شود همه افراد علاقه‌مند بتوانند، حضور داشته باشند .

در یاللی بازی حرکت‌ها دامنه بزرگی را شامل می‌شود. بازی با بخش رقص شروع شده و سپس به حالت یک رقص مفرح تبدیل شده، همه افراد در بازی اشتراک می‌کنند.
گفتیم که یاللی چهار ریتم داشت ولی در حال حاضر یاللی ها در دو ریتم آهسته و سریع اما با ساختار کاملا مشابه  اجرا می‌شود.

یاللی هئیراتی از نمونه‌های بازی یاللی است.

منبع:میراث آریا

چراغ برات، سنتی هزارساله در خراسان جنوبی

ایرانیان از دیرباز برای رفتگان خود احترام خاصی قائل بوده و سعی می‌کرده‌اند که به‌نوعی روح آنان را از خود راضی نگه‌دارند و بر اساس همین سنت مراسم گوناگونی برای تجلیل از مردگان و شادی روح آن‌ها و طلب آمرزش برای اموات در نقطه‌نقطه ایران‌زمین وجود دارد. در استان خراسان به این رسوم چراغ برات می‌گویند که موضوع شناخته‌شده‌ای در بین ایرانیان به‌خصوص خراسانی‌هاست.

در خراسان جنوبی مراسم ویژه «برات» با عناوین مختلفی چون عید برات، شب برات، چراغ برات و… و با آداب‌ورسوم مختلف برگزار می‌شود و روزی است که مردم برای آمرزش اموات خود می‌توانند با کمک به نیازمندان خیرات کنند و بر سر مزار درگذشتگان خود حاضر می‌شوند و خیرات و نذوراتی ازجمله کیک و شیرینی و شکلات و خرما توزیع می‌کنند.

پخت انواع نان‌های سنتی مانند روغن جوشی، چلبکی، کماچ و حلوا و پخش آن در بین مردم به‌ویژه کودکان از مراسم ایام برات در خراسان جنوبی است، مردم این منطقه اعتقاد دارند پخت این خوراکی‌ها باید قبل از غروب آفتاب انجام شود. در این روز بازماندگان اموات با پهن کردن فرش و خیرات و پخش انواع خوراکی و خواندن روضه یاد و خاطره تازه گذشته را گرامی می‌دارند و قرائت قرآن و فاتحه نیز در این راستا هدیه‌ای است که از سوی مردم نثار روح درگذشتگان می‌شود.

دامنه این رسم آن‌چنان گسترده است که به ماه شعبان در این منطقه ماه برات نیز می‌گویند. برات در خراسان جنوبی مصداقی بر اعتقاد به اصل معاد است که مردم در این خطه با انجام اعمال مخصوص به استقبال آن می‌روند، این مراسم به مدت سه روز و با عناوین مختلف برگزار می‌شود و مردم هرروز آن‌ها با بزرگداشت قشر خاصی از مسلمانان برگزار می‌کنند.

برات غریبان، برات اسرا، برات مسافران، برات زنده‌ها و برات مرده‌ها از عناوینی است که برای این سه روز در نقاط مختلف استان استفاده می‌شود که از این میان برات مرده‌ها در ۱۴ شعبان با شور و حال خاصی برگزار می‌شود.

نکته جالب‌توجه این است که هرچند ایام برات سه روز است اما در برخی از روستاها و همچنین مناطقی که هنوز روابط طایفه‌ای مستحکم است درصورتی‌که تعداد درگذشتگان سال بیش از سه نفر باشد مراسم را از ابتدای ماه شعبان آغاز کرده و هرروز در منزل یکی از درگذشتگان مجلس روضه همچنین مراسم قرائت قرآن برپا می‌شود.

مردم در این روستاها به چند گروه تقسیم شده و هر گروه در قسمتی از روستا در جمع بازماندگان متوفی به قرائت قرآن می‌پردازند، مردم در این روستاها عصر روز سیزدهم شعبان با حضور بر مزار اموات و خواندن فاتحه، یاد و خاطره آنان را گرامی می‌دارند.

در روز چهاردهم شعبان نیز تمام اهالی روستا به صورت دسته‌جمعی در خانه آخرین خانواده‌ای که عزیزی را از دست داده‌اند جمع شده و برای متوفی فاتحه می‌خوانند.

از دیگر مراسم روز برات که بیشتر در روستاها رونق دارد اجرای مراسم برات‌خوانی است، در این مراسم جوانان و نوجوانان روستا به خانه افرادی که به‌تازگی عزیزی را از دست داده‌اند مراجعه کرده و اشعاری را در یادآوری روز برات قرائت می‌کنند.

اهالی خانه نیز از آنچه در خانه موجود است مانند خرما، شکلات، نقل‌ونبات، لنگاش پخته، عناب و گردو به آن‌ها می‌دهند و بدین‌وسیله از آن‌ها تشکر می‌کنند.

در روستاها رسم بر این است که شب نیمه شعبان تمام چراغ‌های خانه باید روشن باشد، اعتقاد روستاییان بر این است که در این شب ارواح مردگان آن خانه به محل زندگی خود می‌آیند و اگر چراغ خانه روشن باشد برای اهالی خانه دعای خیر کرده و در غیر این صورت آنان را نفرین می‌کنند.

روز سیزدهم شعبان در برخی شهرهای خراسان به برات زنده‌ها شهرت دارد و مردم در این روز به شکرانه نعمت سلامتی به پخش شیرینی و شکلات می‌پردازند.

در غروب روز سیزدهم شعبان نیز کسانی که به تازگی عزیزی را از دست داده‌اند اقدام به پخت نوعی نان سنتی به نام روغن جوشی کرده و آن را بین مردم تقسیم می‌کنند.

اعتقاد مردم این خطه بر این است که اگر عروس خانواده روغن جوشی را بپزد ارواح تازه گذشتگان از این خیرات بهره بیشتری می‌برند.

این مراسم با شماره ۸۰۹ در سال ۱۳۹۱ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

منبع:میراث آریا

آیین تکم‌گردانی، میراثی کهن برای آیندگان

اعیاد و ایام خاص از دیرباز در ایران زمین با آیین و مراسم خاصی همراه هستند. معمولا بومیان هر منطقه فلسفه‌ای برای وقایع مختلف دارند و آیینی که در رابطه با آن وقایع انجام می‌دهند همراه با امید و حامل پیام و درخواستی از طبیعت و خداوند است. مردم منطقه آذربایجان نیز با توجه به شرایط اقلیمی، فرهنگ دیرین و پیشینه‌‌شان آیین مختص خود را دارند که برخی از آن‌ها در طول تاریخ فراموش شده و برخی دیگر هنوز، در عصر تکنولوژی حفظ شده‌اند و حتی از طریق دریچه‌های تازه باز شده به روی مردم به آنها معرفی می‌شوند.

تکم‌گردانی یکی از آیین‌های مختص منطقه آذربایجان است که به صورت کامل فراموش نشده و هرچند به شکل سابق خود نه، اما به شکلی نمایشی هنوز اجرا می‌شود. تکم‌گردانی معمولا قبل از اعیاد، بخصوص عید باستانی نوروز برگزار می‌شود و این آیین آمدن عید را نوید می‌دهد و تکم‌چی با تکم خود و شعرهایی که به صورت آهنگین می‌خواند درمورد نوروز، زایش و آغاز دوباره حرف می‌زند.

تکم‌گردانی، آیینی برخاسته از اردبیل

بنابر مطالعات و یافته‌های فرهنگ‌شناسان تکم‌گردانی آیینی برخاسته از استان اردبیل است. در زمان‌های دور که وسایل ارتباطی به اندازه امروز وجود نداشتند، تکم‌چی‌ها بخصوص در روستاها قاصد بهار بودند. زمان اصلی تکم‌گردانی چند روز قبل از چهارشنبه آخر سال است، اما از یافته‌های مطالعاتی اینگونه برمی‌آید که در اعیاد مذهبی، همانند عید غدیر و عید فطر نیز آیین تکم‌گردانی در منطقه آذربایجان مرسوم بوده است.

مردم آذربایجان از دیرباز در اسفندماه هرهفته جشنی برای استقبال از نوروز و بهار برگزار می‌کنند. انگار که سیاهی زمستان رو به پایان باشد و مردم در انتظار سبزی و روشنی بهار روزها را بشمارند تا نوروز برسد. این مراسم در چهارشنبه‌های هرهفته برگزار می‌شود و هر چهارشنبه عنوانی دارد. «یالانچی چرشنبه» (چهارشنبه دروغگو) زمانی است که مردم هنوز فرارسیدن بهار را باور نکرده‌اند. سپس «خبرچی چرشنبه» (چهارشنبه خبرچی) خبر نزدیک بودن بهار را می‌رساند. «کول چرشنبه» (چهارشنبه خاکستری) اکثرا با باد و تغییرات آب و هوایی همراه است و چهارشنبه آخر که به «گول چرشنبه» (چهارشنبه گل) معروف است و زمانی است که گل از گل مردم می‌شکفد، چرا که بهار فرارسیده است. تکم‌چی معمولا بین دو چهارشنبه آخر بین مردم می‌آید، او از کوه‌ها و روستاهای اطراف راهی می‌شود، انگار که ماه‌ها در سفر بوده است تا خبر رسیدن بهار و رفتن زمستان را بیاورد.

بیزیم یرده یومورتانی یویارلار

اونی دونوب یددی رنگه بویارلار

یددی سینده تحویل اوسده قویارلار

سیزون بو تازه بایراموز موبارک

آیوز ایلوز هفتوز گونوز موبارک

ترجمه: در سرزمین ما تخم مرغ را می‌شویند/ و آنرا به هفت رنگ می‌آرایند/ و هر هفت تا را در سفره عید می‌گذراند/ این عید سال نو شما مبارک/ ماهتان، سالتان، هفته‌تان، روزتان مبارک

تکم، نماد برکت و زایش

تکم و تکم‌چی در کنار هم معنی می‌یابند، یکی کارکرد نمادین دارد و دیگری با اجرای خود پیام این نماد را در آستانه نوروز مخابره می‌کند. «تکم‌چی» کسی است که تکم را می‌گرداند و همراه با حرکات مخصوصی که با عروسک تکم می‌کند اشعار خود را می‌خواند. و «تکم» عروسکی چوبین به شکل بز نر است. بز در فرهنگ مردم منطقه حیوانی نمادین است که در داستان‌ها و اسطوره‌های تاریخی به معنی برکت و زایش است. در لغت «تکم» از «تکه» به معنی بز نر قوی هیکل گرفته شده است و میم آخر آن میم مالکیت است، عروس تکم را با پارچه‌هایی معمولا به رنگ قرمز می‌پوشانند و روی این پارچه را با پولک، زنگوله، سکه و تکه پارچه‌های رنگی تزئین می‌کنند که هرکدام معنا و مفهومی دارد. تکم‌چی با استفاده از صدای زنگوله و سکه‌های روی عروسک و نحوه خاص بازی دادن آن مردم را از خانه‌ها بیرون می‌کشد و پس از رساندن خبر زایش دوباره طبیعت از آنها انعام می‌گیرد.

آی تکمین کندی وار

کندی وار کمندی وار

هر قاپیدا اویناسا

بیر نعلبکی قندی وار

ترجمه: تکم خونه و زندگی داره/ عائله و عیال داره/ جلوی هرخونه‌ای برقصه/ یک نعلبکی قند داره

تکم‌گردانی آیینی موروثی

تکم‌گردان‌ها معمولا مرد هستند، این هنر و آیین یک رسم موروثی است و از پدر به پسر سینه به سینه منتقل می‌شود. در قدیم منبعی برای آموزش تکم‌گردانی وجود نداشته، و این آموزه‌‌های تجربی و خانوادگی بوده است که تکم‌چی‌های جدید را به بار می‌آورده است. آنها علاوه بر اشعار و فلسفه ثابت تکم‌گردانی، این آیین را به‌روز رسانی هم می‌کردند و نسبت به مسائل اجتماعی، سیاسی و وقایع مذهبی نیز واکنش نشان می‌دادند. اشعاری در میان شعرهای تکم‌گردان‌ها وجود دارد که به نظر می‌رسد در عید غدیر تکم‌چی با خواندن آن اشعار به استقبال این عید می‌رفته است. حتی برخی شعرهای تکم‌چی به زبان فارسی است و این نشان دهنده انعطاف این آیین در قبال قوم‌ها، زبان‌ها و وقایع است، می‌توان گفت که تکم‌چی در قدیم یکی از شخصیت‌های ثابت جامعه بوده است و نه تنها در عید نوروز که در فصول مختلف سال و به نسبت اتفاقات و مناسبت‌ها به اجرای برنامه می‌پرداخته است.

بهار آمد بهار آمد خوش آمد

علی با ذوالفقار آمد خوش آمد

گل و نسرین به باغ آمد خوش آمد

سیزون بو تازه بایراموز موبارک

آیوز ایلوز هفتوز گونوز موبارک

تکم و تکم‌گردانی آیینی اصیل از فرهنگ غنی ایران زمین است. مردمان آذربایجان باورهای خود را در این آیین می‌بینند و برای سرپا ماندن آن تلاش می‌کنند. با سهیم کردن آیین کهن خود در مراسم‌ امروزی باید این میراث کهن را برای آیندگان به یادگار بگذاریم.

منبع:میراث آریا

مراسم آیینی کترا گیشه‌بری در زمان باران‌خواهی

از معروف‌ترین مراسم سنتی باران‌خواهی در گیلان، رسم عروس کردن کف‌گیر چوبی است. ۹ روایت از این آئین در گیلان به دست آمده که بیش‌ترین آن متعلق به منطقه فومنات به ویژه صومعه‌سرا است. این روایات باران‌خواهی گرچه شبیه به هم هستند، اما تفاوت‌هایی در نحوه اجرا و اشعار دارند. کامل‌ترین روایت کتراگیشه‌بری از روستای مهویزان صومعه‌سرا به دست آمده است.

در فصل باروری شالیزارها آن‌گاه که خشک‌سالی می‌شد، اهالی بر پهنه یک سوی کف‌گیری چوبین چهره زنی را نقاشی می‌کردند، به دو طرف پهنه آن، جایی که به دسته کف‌گیر متصل بود، دو لنگه گوشواره می‌آویختند، دستمالی ابریشمین بر آن می‌بستند، در گردنش گردن‌بندی می‌آویختند و آن را به شکل عروس بزک می‌کردند و می‌آراستند. کف‌گیر عروسکی یا عروس شده را به دست کودکی که کم‌تر از هفت سال داشت، می‌دادند، گروهی از کودکان به دنبالش راه می‌افتادند که تنی چند از آنان برای جمع‌آوری هدایای مردم، گونی خالی یا زنبیل بر دوش داشتند.

گروه از صاحبان خانه‌ها برنج، روغن، قند، شکر، چای و وسایل پخت غذا به عاریت می‌گرفتند. سپس گروه باران‌خواه به بقعه یا مزار روستا می‌رفتند و با وسایل گردآوری شده طواف می‌کردند و باز می‌گشتند. آنان بر سر چهارراهی غذا می‌پختند، خود می‌خوردند و دیگران را اطعام می‌کردند.

در این مراسم، کف‌گیر چوبی را عروس می‌کردند تا نشان دهند که کف‌گیر بر اثر نباریدن باران و خشک‌سالی و به تبع کمبود آذوقه بی‌کار می‌شود، همان‌طور که تازه عروس در خانه شوی از کلفتی بیرون آمده و بی‌کار می‌شود. خواندن جمله زن خدای خانه بیوه شده است، شاید به این معنی باشد که صاحب خانه به سبب خشک‌سالی با دستان خالی به خانه می‌آید، آنچنان که گویی مرده و کدبانوی خانه بیوه و تنگ‌دست مانده است.

در جمله تنوره چاه، عبا به خود پیچیده است؛ عبا پیچیدن چاه به دور خود، شاید به این دلیل باشد که چاه بر اثر نباریدن باران بی‌آب شده و غمگین و شرمسار است.

کف‌گیر عروس شده را به دست کودک می‌دادند که کودکان ازی معصومان هستند و دعاهایشان به درگاه الهی زودتر اجابت می‌شود.

گروه از خانه مردم مواد و وسایل پخت غذا می‌گرفتند تا نشان دهند که در اثر خشک‌سالی تنگ‌دست و درمانده‌اند، به گدایی روی آورده‌اند، از پروردگار به حرمت قرآن می‌طلبیدند، چرا که همه چیز در گرو رحمت الهی است. به طواف بقعه یا مزار رفتن گروه به سبب متبرک کردن اشیاء، خود و وساطت‌طلبی از آن‌ها بود.

گروه کتراگیشه‌بری برای پختن غذا، چهارراهی را انتخاب می‌کردند، چون باور داشتند که ارواح پاک مقربان خدا، پیوسته از چهار راه‌ها می‌گذرند و با دیدن باران‌خواهان پیام‌شان را به درگاه الهی می‌رسانند و خود شفاعت می‌کنند.

آنان رهگذران را غذا می‌دادند تا نشان دهند که در اثر خشک‌سالی، مردم آن چنان بی‌چیز ناتوان و گرسنه مانده‌اند که مستحق اطعام و صدقه شده‌اند. برخی نیز بر این‌اند که این کار، صدقه در راه خداست تا بلای خشک‌سالی به دعای خورندگان صدقه دفع شود و باران ببارد.

آنان در پایان مراسم، ظروفی را که از مردم به عاریت گرفته بودند، پس می‌دادند و کف گیر عروس شده را تا باریدن باران مفید و سیراب‌کننده شالیزارها، نزد خود در بقعه یا مزار متبرکه روستا نگاه می‌داشتند.

مراسم کتراگیشه‌بری در بیشتر نقاط گیلان انجام می‌شد. کوکو لیلی، ترک لیلی، کترا گلین و… نام‌های دیگر عروس یا عروسک کف‌گیر چوبی است.

با این که رد پای دین باوری در این مراسم آشکار است؛ نام بردن از قرآن مجید و کربلای معلا و اطعام، اما رنگ و بوی اساطیری خود را نیز دست نداده است.

ایهان باشگوز پژوهنده ترک‌تبار، درباره مراسم تمنای باران و باران‌سازی در ایران نوشته است که در برخی از مناطق ایران و ترکیه عروس چمچه، غوک عروس نام دارد. او طلب کردن باران از عروس چمچه، چمچه گلین، غوک عروس و… را تمنای باران از غوک می‌داند.

باشگوز بر این باور است که «انسان‌های پیشین با مشاهده رفتار غوک و وزغ و ارتباط این رفتار با نزول باران و توجه به این اصل جادوگری که شبیه، شبیه می‌آورد از غوک برای باران‌سازی یاری می‌گرفتند». در واقع یاری‌گرفتن از تصویر غوک، وزغ، قورباغه، تندیس غوک چمچه و چمچه گلین و استفاده از کودک به جای غوک یاری جستن از این واسطه‌هاست برای باران سازی. «عروس چمچه، عروسک، کودک و غوک زنده و گونه‌های مختلف همانند آن‌ها در مراسم طلب باران نقشی همانند دارند و تحلیل نام این وسایل همه چیز به غوک باز می‌گردد».

او برای تأیید نظرش درباره عروس چمچه و ارتباط آن با غوک از باورهای مردم ایران درباره غوک استفاده کرده و نوشته است که در باور مردم ایران، وقتی غوک بخواند یا پوست آن رنگین شود، باران خواهد بارید.

آنچه باشگوز نوشته، درست است و در گیلان هم صادق اما چه شباهتی بین غوک، کودک و عروس چمچه است.

منبع:میراث آریا

سیری در عمارت و سرگذشت امیر اعظم، مشهورترین حاکم ایالت قومس

این بنای تاریخی مقبره امیر اعظم حاکم مشروطه‌خواه استرآباد و قومس در دوره قاجار و در واقع شناسنامه فرهنگی منطقه قلمداد می‌شود. او مشهورترین حاکم ایالت قومس در دوران مظفرالدین شاه قاجار بوده و آرامگاه او یکی از مهم‌ترین بناهای تاریخی استان سمنان بوده است.

پس از درگذشت نصرت‌الله خان امیر اعظم او را در باغ و خانه خودش به خاک می‌سپارند. این بنا که امروزه از باغ اصلی آن تنها قسمت‌هایی باقی مانده شامل یک حیاط در قسمت جلویی بنا است که با تعدادی پله می‌توان وارد فضای ایوان شد.

بنا شامل سه اتاق است که اتاق میانی به‌صورت سه‌دری است و استفاده از آجرکاری بسیار زیبا در نمای آن جلوه‌ای باشکوه برای بنا خلق کرده است. اتاق میانی با تناسبات مستطیل شکل، دارای دو شومینه و طاقچه بوده و در مرکز این فضا سه قبر مشاهده می‌شود.

قبر مرکزی بر اساس مدارک موجود، قبر نصرت‌الله خان امیر اعظم حاکم شاهرود استرآباد و قومس و در کنارش، فرزندش یدالله خان عضدی (امیر اعظم ثانی که این لقب به او در زمان احمدشاه قاجار به پاس قدردانی از زحمات پدر داده شد) و قبر آخر مربوط به بانو شمس‌الملوک عضدی دختر امیر اعظم بوده که در سال ۱۳۴۶ درگذشت.

در کنار سه قبر موجود در فضا یک در چوبی وجود دارد که با باز کردن آن پلکانی مشاهده می‌شود که ما را به یک زیر زمین کوچک می‌رساند، در این زیر زمین سه قبر موجود است که قبور اصلی بوده و در بالا سنگ‌های قبر آنان گذاشته شده است.

فضای میانی به دو اتاق کناری راه دارد و بنا شامل یک صفه در پشت بنا بوده که این اتاق‌ها به حیاط پشتی راه داشته که بعدها به علت تفکیک کردن این زمین‌ها بسته شده‌اند. در نماهای غربی و شرقی هرکدام دو پنجره وجود دارد که در اطراف آن آجرکاری و هره‌کاری بسیار زیبایی جلب نظر می‌کند.

سقف بنا به‌صورت شیروانی است و ارتفاع آن از سطح زمین و دید منظری بسیار زیبایی که به ابتدای ورودی شهر بخشیده، قابل توجه است.

بیوگرافی نصرت‌الله خان امیر اعظم

مرحوم نصرت‌الله خان در ماه شوال ۱۲۹۶هجری قمری در تهران متولد شد. پدرش وجیه‌الله میرزا سپهسالار پسر شاهزاده عضد الدوله سلطان احمد میرزا چهل و نهمین فرزند پسر فتحعلی‌شاه قاجار بوده و مادرش علاءالحاجیه دختر علاءالملک بوده که پس از وضع حمل، بدرود زندگی کرده است.

نصرت‌الله خان در ابتدای طفولیت به‌واسطه محبت و دوستی که خانم شمس الدوله عمه‌اش و زن ناصرالدین‌شاه نسبت به او داشته در اندرون شاه سمت غلام بچگی داشت. در دارالفنون تحصیل کرده و بعد مورد توجه مظفرالدین شاه قرار گرفته است. بعدها به لقب سیف‌الملکی و تفنگدار باشی شاه نائل شد و سپس لقب امیر اعظمی گرفته است.

در ابتدای مشروطیت و موقع توپ بستن مجلس شورا، به مشروطه خواهان خدماتی کرده است و در ابتدای استبداد صغیر به امر محمدعلی شاه از ایران تبعید و در پاریس اقامت گزیده است. پس از خلع شدن محمدعلی شاه از سلطنت به ایران بازگشته و در کابینه‌ای که محمد ولی‌خان تنکابنی سپهدار آن زمان تشکیل داد، به معاونت وزارت جنگ منصوب شد. سپس در سال ۱۳۲۸ حاکم استرآباد و مأمور انتظامات صحرای ترکمن شد. امیر اعظم از خانم عفت الدوله دختر احمدخان علاءالدوله غیر از یدالله خان (امیر اعظم ثانی) دو دختر به نام شمس‌الملوک و فخرالملوک داشت که از برادرشان بزرگ‌تر بودند.

امیر اعظم مشهورترین حاکم ایالت قومس بوده که خاندان عضدی شاهرود از اعقاب وی هستند. باغ امیر سمنان و امیریه شاهرود متعلق به او بوده و به همین مناسبت به اسم او نامیده شده است. بعد از مرگ این حاکم در حدود ۳۰۰ پارچه آبادی و مزرعه در اطراف شاهرود از او به جای مانده است. مرحوم یدالله عضدی فرزند او به‌عنوان وزارت و سفیر کبیری ایران درآمد. نصرت‌الله خان امیر اعظم دو بار در سال‌های ۱۳۲۴ و ۱۳۲۸ هجری قمری حاکم استرآباد شد تا عاقبت به سال ۱۳۳۳ هجری به دست اسماعیل‌خان شعاع لشگر دامغانی به ضرب گلوله کشته شد.

فرهنگ‌دوستی نصرت‌الله‌خان امیر اعظم

یکی از صفات امیر، فرهنگ دوستی بود. در شاهرود مدرسه‌ای به نام ایتام اعظمیه به سبک روز، تأسیس کرد که اطفال یتیم و بی‌بضاعت در آن درس می‌خواندند. خرج شام و ناهار و لباس و هفته‌ای یک روز حمام آنان و مخارج ایام تعطیل سال و ماه و هفته آن‌ها از طرف امیر داده می‌شد. وصیت کرده بود که پس از مرگش، به اندازه‌ای که به یک پسر به ارث تعلق می‌گیرد، برای گسترش مدرسه از ماترک او پرداخت شود.

مجموعه «عظیما» شاهرود از موقوفات نصرت اله خان امیر اعظم

یکی از آموزگاران آن مدرسه حبیب یغمایی بود که بعدها در وزارت فرهنگ مشغول به کار شد. از محصلین آن مدرسه بعدها جماعتی در دادگستری و سایر دوایر دولتی مشغول به خدمت شدند. او با تخصیص سهمی از دارایی‌اش برای پذیرائی زوار حرم رضوی و اقدامات عمرانی و راه‌سازی، چهره خود را در میان مردم باز ساخت. موقوفات بسیاری تحت عنوان «عظیما» از او به یادگار مانده که امروزه در امور عام‌المنفعه همچون درمانگاه، خوابگاه و مدرسه مورد استفاده قرار می‌گیرد.

سرودن شعر توسط نصرت‌الله خان امیر اعظم و برگزیدن تخلص «قدسی» 

امیر اعظم گاهی شعر هم می‌سرود و تخلص شعری او «قدسی» بود، قطعه‌ای از روی نسخه‌ای قدیمی به خط خود آن مرحوم استنساخ شده که چند بیت از آن بدین شرح است:

دوشم گذر افتاد به میخانه جریده/ غم دیده و محنت زده و رنج کشیده

در راه من غمزده نو شاخ غزالی/ آراسته دیدم که چون او دیده ندیده

طناز غزالی که به یک ناوک دل دوز/ صد بار دل خسته صیاد دریده

آگاه شدم صید وی از عشق و به زاری/ درپاش فتادم چو یکی مار گزیده

می‌خواستمش جان دهم اما به نگاهی/ عیسی صفتم روح روان ساخت دمیده…

نصرت‌الله خان امیر اعظم مأمور ایالت کرمان

سالی که امیر اعظم مأمور ایالت کرمان شده بود، از راه یزد به کرمان می‌رود. میرزا آقا سید رضا نردینی شاعر معروف ملقب به «افصح الملک» قصیده‌ای می‌سازد و با پست کرمان می‌فرستد. امیر در آن هنگام در ماهان کرمان بوده است و فرستادن صله برای شاعر به تأخیر می‌افتد. افصح الملک قطعه تقاضائیه‌ای می‌سازد و تلگرافی می‌فرستد:

میر ما گوئیا به ماهان بود/ یا گرفتار روی ماهان بود

ورنه اندر جواب هر عرضی/ عوض لفظ نه به ماهان بود

امیر پس از دریافت تلگراف این طور جواب می‌دهد:

هفته‌ای رفته تا به ماهانم/ زائر قبر شاه شاهانم

خدمات ارزنده نصرت اله خان امیر اعظم به ایالت قومس

در مورد مرحوم نصرت‌الله خان در برخی متون تاریخی روایات متفاوتی به چشم می‌خورد اما آنچه از بزرگان و کهن‌سالان منطقه شنیده می‌شود غالباً از خدمات ارزنده او، به نیکی یاد می‌کنند. یکی از صفات برجسته امیر نیروی جسمانی و قوت بدنی او بوده که در کمتر کسی دیده می‌شد.

اسماعیل هنر یغمایی نقل می‌کند: «در جلوی تلگراف‌خانه شاهرود یکی از تیرهای تلگراف را که برای نصب آورده بودند برمی‌دارد و عصا زنان قدری راه می‌رود. در صحرای ترکمان کمر ۲ تن سرباز را گرفت و آن‌ها را چنان به زمین کوفت که مدتی قدرت حرکت از آن‌ها سلب شده بود.

مهارت نصرت‌الله خان امیر اعظم در تیراندازی و شکار

«امیر اعظم» یک نام و لقب واقعی و خاص بود که کاملاً با صفات و اخلاق او مطابقت داشت و مصداق «الاسماء تنزل من السماء» بود. علم نظام آن روز را کاملاً دارا و امیر نظام آن دوره محسوب می‌شد. در حسن خط و انشاء و بیان و حسن حافظه و رسایی اندام و وجاهت صوری کمتر نظیر داشت. با خدمتگزاران خود از مهتر قبیله تا کهتر طویله چنان رفتار می‌کرد که هر یک خیال می‌کردند از سایرین بیشتر مورد عنایت هستند. در اواخر عمر که دهات و مزارعی تهیه کرده بود به آبادانی و عمران املاک می‌پرداخت. مشروب نمی‌نوشید و از قمار نفرت داشت. در فن تیراندازی و شکار سواره کمال مهارت و استادی داشت و در مواقع برف بار و هوای یخبندان در دره‌های شاهکوه و کوهسار مجن و نگارمن خود را به شکار مشغول می‌داشت.

نصرت‌الله خان امیر اعظم به خیال سلطنت می‌افتد

وضع آشفته دنیا و شدت جنگ جهانی اول، بی‌طرفی دولت ایران که کشور مورد حملات دول خارجی شده، پیشرفت اصول خان خانی در شهرستان‌های کشور، قضیه محاصره پارک اتابک از طرف دولت و قتل ستارخان و باقر خان سرداران ملّی ایران و اینکه در هر شهر و قصبه‌ای متمرد و یاغی سر بلند کرده و به جان هم افتاده‌اند، امیر اعظم به خیال سلطنت افتاد. در آن عصر که تقریباً دارای هزار نفر سوار بودند و حوزه سمنان، دامغان، شاهرود و بسطام را از دهنۀ خور قشلاق (گرمسار) تا سبزوار زیر سلطه و اقتدار داشت، خیال بی‌جایی نبود چنانکه رضاخان با وسایل کمتر پس از هشت سال از مرگ امیر این خیال را از عالم ذهن به مرحله عمل گذارد. شاید اگر امیر کشته نمی‌شد در تاریخ معاصر ایران نامی از حکومت پهلوی یافت نمی‌شد و به جای آن سلسله عضدی به منصه ظهور می‌رسید.

کشته شدن نصرت‌الله خان امیر اعظم به ضرب گلوله

نصرت‌الله خان امیر اعظم دو بار در سال‌های ۱۳۲۴ و ۱۳۲۸ ه–. ق (۱۲۸۴ و ۱۲۸۸ ه–. ش) حاکم استرآباد شد تا عاقبت به سال ۱۲۹۵ ه–. ش در سن ۳۸ سالگی به دست اسماعیل‌خان شعاع لشکر به ضرب گلوله کشته شد. او را در عمارت خود واقع در باغ سرچشمه شاهرود به خاک سپردند.

عمارت امیر اعظم در سال ۱۳۹۷ و به شماره ۳۲۳۳۵ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

منبع:میراث آریا

طعم خوش زندگی کنار آبشارهای سحرآمیز چهارمحال و بختیاری

آب یکی از بهترین نعمات خداوند است، اما جاری شدن آن از ارتفاع و تشکیل آبشار، منظره‌های مفرح و دل‌انگیزی را در دل طبیعت ایجاد می‌کند، اگر بخواهیم نام تمام آبشارهای کوچک و بزرگ چهارمحال و بختیاری را لیست کنیم، فهرستی بلندبالا پیش رویمان گشوده می‌شود، آبشارهای این استان در بین طبیعت‌گردان به آبشارهای مینیاتوری معروف هستند.

به گزارش ایسنا، زمانی‌که آب با شدت به صخره‌ها برخورد می‌کند و هر قطره‌اش به هزاران قطره تبدیل می‌شود، دیدنش حتی از پشت قاب گوشی، تلویزیون و رایانه نیز لذت‌بخش خواهد بود چه برسد به اینکه در کنارش قرار بگیری و خستگی راه را از تن بدر کنی.

همجواری کوهستان و جنگل در اکثر نقاط چهارمحال و بختیاری، موجب پدید آمدن آبشارهای زیبا و رویایی در این استان شده است، اما به‌نظر می‌رسد این جاذبه‌های گردشگری آن‌گونه که باید معرفی نشده‌اند و حتی در برخی مواقع به‌علت ضعف در زیرساخت‌های گردشگری دسترسی به این جاذبه‌های گردشگری برای بسیاری از افراد مقدور نیست.

فصل تابستان و بهار بهترین زمان برای تماشای آبشارها برای علاقه‌مندان به طبیعت و گردشگری است، زمانی‌که از گرمای هوا کلافه شده‌ای، می‌توان با پناه بردن به خنکی هوا در جوار آبشارها، حتی برای مدتی کوتاه طعم خوش زندگی را چشید.

چهارمحال و بختیاری به‌دلیل قرار گرفتن در دامنه رشته‌کوه زاگرس و وجود جنگل‌های بلوط و چشمه‌ساران متعدد، دارای آبشارهای متعددی است که تعدادی از این آبشارها از نظر ارتفاع و سایر ویژگی‌ها، به‌نوعی منحصر به‌فرد هستند، در این گزارش چند آبشار بسیار معروف در این استان معرفی خواهد شد.

آبشار شیخ علیخان

آبشار شیخ‌علیخان در ۱۰۵ کیلومتری شهرکرد و پنج کیلومتری شهر چلگرد، مرکز شهرستان کوهرنگ در روستای شیخ‌علیخان واقع شده است، آب از ارتفاع یک تنگه جاری شده و با خود نسیم سردی را در ورودی روستا در پیش روی رهگذران و گردشگران قرار داده است و با زبان بی‌زبانی از هر تازه واردی میهمان نوازی می‌کند.

اگرچه طبیعت سحرآمیز چهارمحال و بختیاری دارای جاذبه‌های گردشگری بسیاری است، اما در این میان، آبشار شیخ علیخان از بدیع‌ترین مناظر دل‌انگیز این استان محسوب می‌شود.

این جاذبه گردشگری دارای زیرساخت‌هایی از جمله جاده آسفالت، پارکینگ، سرویس بهداشتی و آلاچیق است.

آبشار زردلیمه

این آبشار در دره‌ای طویل در منطقه دیناران در شهرستان اردل واقع شده است و یکی از سرچشمه‌های رودخانه کارون محسوب می‌شود، به‌ لحاظ ارتفاع و عرض بسیار زیاد، این آبشار کم نظیر بوده و با ارتفاع ۴۰ متر و عرض تاج ۶۵ متر از جمله عریض‌ترین و زیباترین آبشارهای ایران است، در زبان محلی و ایلیاتی منطقه، “زرد” به‌معنای بلندی و “لیمه” به‌معنای پایین دست است که یعنی آبی است که از بالادست به پایین دست فرو می‌ریزد.

گفتنی است، چند مسیر دسترسی برای رسیدن به این چشمه وجود دارد که مسیر توسط طبیعت‌گردان و بسته به امکانات تیم انتخاب می‌شود، اما عموما مسیر رسیدن به این آبشار نیازمند بیش از هشت ساعت پیاده‌روی و شب‌مانی است، چادر و کیسه خواب نیز از ملزومات این سفر محسوب می‌شود و همچنین در روز دوم نیز بالغ بر هشت ساعت پیاده‌روی را در پیش رو داریم و مسیر برگشت نیز همان مسیر مال‌رو و پاکوب است.

این آبشار فاقد زیرساخت‌های گردشگری از جمله راه دسترسی آسفالت، محل اسکان و … است.

آبشار گردشگاه پیرغار

مجموعه سیاحتی و تاریخی پیرغار در فاصله پنج کیلومتری جنوب شهر فارسان و در روستای ده‌چشمه واقع شده است، آبشار واقع در این مجموعه توریستی فصلی است، عموما این آبشار در فصل زمستان و بهار جاری است و گاهی به‌علت برودت هوا در فصل زمستان دچار یخ‌زدگی می‌شود.

جاده دسترسی آسفالته، سرویس بهداشتی، آب، پارکینگ، آلاچیق و … از جمله زیرساخت‌های موجود در این جاذبه گردشگری است.

آبشار و تونل اول کوهرنگ

این آبشار از سرازیر شدن آب تونل اول کوهرنگ به‌وجود آمده است، این تونل جهت انتقال آب چشمه کوهرنگ و دیگر چشمه‌های اطراف به زاینده‌رود در سال ۱۳۳۲ در منطقه کوهرنگ واقع در شهر چلگرد، مرکز شهرستان کوهرنگ ایجاد  شد.

این آبشار یکی از جاذبه‌های مصنوعی در شهرستان کوهرنگ محسوب می‌شود و هرساله گردشگران بسیاری از این جاذبه گردشگری در تمامی فصول سال بازدید می‌کنند.

در اطراف این آبشار آلاچیق‌های برای اقامت گردشگران تدارک دیده شده است.

آبشار دره‌عشق(معدن)

این آبشار در فاصله ۱۱۰ کیلومتری شهرکرد و در روستای دره‌عشق منطقه مشایخ شهرستان کیار واقع شده است، این آبشار با سرعت زیاد از دل کوه بیرون می‌آید و بیش از ۱۰۰ متر ارتفاع دارد، همچنین در کنار آن رود کارون نیز جریان دارد و در اطراف آبشار انارستان‌ها و شالیزارهای روستای دورک شاهپوری، دورک اناری و دره‌عشق مناظر شگفت‌انگیزی را خلق کرده است.

فصل بهار و تابستان مناسب‌ترین زمان برای بازدیدکنندگان از آبشار دره‌عشق است، جهش آب با سرعت زیاد از دل کوه منظره بدیعی را پدید می‌آورد.

مجموعه جاذبه‌های گردشگری در حوالی این آبشار، فضاهای شگفت‌انگیزی را فراهم می‌آورد که می‌تواند هر بیننده‌ای را تا مدت‌ها مجذوب خود کند.

آبشار سبزکوه معروف به (کرودیکن) یا (تنگ زندان)

این آبشار در ۳۰ کیلومتری شهر ناغان و ۷۷ کیلومتری شهر شلمزار در مرکز شهرستان کیار واقع شده است، این آبشار در بین مردم محلی به‌نام آبشار دودی نیز معروف شده  و در مجموعه زیبای منطقه حفاظت شده سبزکوه قرار دارد.

مسیر دسترسی این آبشار از طریق کره‌بس و روستای دره‌عشق است، آبشارهای دیگری نیز در منطقه سبزکوه وجود دارد که بسیار دیدنی و جالب هستند، آبشار قزل با ارتفاع ۱۰۰ متر در تنگ زندان سبزکوه و هشت آبشار کوچک دیگر در شمال این منطقه حفاظت‌شده نیز قرار دارد.

راه دسترسی به این آبشار از سه شهرستان کیار، بروجن و لردگان امکانپذیر است و حداقل برای دسترسی به این محل نیازمند نصف روز پیاده‌روی هستیم.

آبشار آتشگاه

آبشار آتشگاه لردگان یکی از طولانی‌ترین آبشارهای ایران است، این آبشار زیبا که به آبشار مینیاتوری شهرت دارد و یکی از بی‌نظیرترین جاذبه‌های طبیعی و گردشگری ایران به‌شمار می‌رود، این آبشار با حرکت مواج خود سکوت منطقه را می‌شکند و جلوه‌های بی‌بدیلی را خلق می‌کند.

آبشار آتشگاه در فاصله ۱۹۰ کیلومتری شهرکرد و در ۴۰ کیلومتری شهر لردگان و در دره‌ای روح‌افزا به طول سه کیلومتر قرار گرفته است.

این منطقه دارای زیرساخت‌های اولیه مانند جاده دسترسی، محل اسکان و … است.

آبشار توف سفید

آبشار نیم ساعته در بخش بازفت شهرستان کوهرنگ چهارمحال و بختیاری واقع شده است که بعد از جاری شدن به رودخانه بازفت ریخته می‌ریزد، در زبان محلی به آن توف سفید یا (آبشار سفید) نیم ساعته نیز گفته می‌شود، این آبشار بین روستای شیخ‌عالی و گراب قرار دارد.

آبشارها یکی از جاذبه‌های گردشگری در استان محسوب می‌شود

ابراهیم شهرانی- یکی از کارشناسان اداره‌کل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری چهارمحال و بختیاری با اشاره به وجود آبشارهای متعدد در استان، اظهار کرد: این آبشارها یکی از جاذبه‌های گردشگری در استان محسوب می‌شود و هر ساله پذیرای گردشگران بسیاری از اقصی نقاط کشور هستند.

وی با بیان اینکه آبشارهایی که از دل کوه بیرون می‌زنند، دارای زیبایی‌های خاص هستند، گفت: باتوجه به اینکه منبع آب، آبشارها چشمه‌ساران است، بهترین منبع آبی نیز محسوب می‌شوند.

شهرانی تاکید کرد: آبشارها پتاسیل بالایی برای جذب گردشگر دارند، عموما مسیرهای منتهی به این آبشارها از بین جنگل، کوهستان و مراتع سرسبز عبور می‌کند و گردشگران می‌توانند از مسیر نیز لذت ببرند.

این کارشناس حوزه گردشگری افزود: آبشار شیخ علیخان، آبشار آتشگاه لردگان، آبشار سبزکوه، آبشار زردلیمه، آبشار تونل اول کوهرنگ و آبشار بیدکان از جمله آبشارهای معروف در چهارمحال و بختیاری محسوب می‌شود.

وی با اشاره به اینکه ایجاد زیرساخت‌های گردشگری در نزدیکی آبشارها نیازمند هزینه بالا و مراقبت است، بیان کرد: به‌نظر می‌رسد باید سرمایه‌گذاران بخش خصوصی به این مسئله ورود پیدا کنند، مردم محلی نیز می‌توانند از این ظرفیت و جاذبه طبیعی برای درآمدزایی استفاده کنند.

شهرانی عنوان کرد: مردم محلی می‌توانند با طبخ غذای محلی، تبدیل خانه‌های خود به محل اسکان گردشگران، فروش صنایع‌دستی و سوغات محلی، راهنمای محلی، عکاس و … در حاشیه آبشارها درآمدزایی کنند، متاسفانه این فرهنگ در بین مردم بومی مناطق مختلف چهارمحال و بختیاری ضعیف است.

این کارشناس حوزه گردشگری یادآور شد: عموما مردم تمایل دارند در کنار جاذبه‌های گردشگری و طبیعی با لباس‌های محلی عکس بگیرند، عموما در استان‌های گردشگرپذیر تعدادی عکاس در مناطق گردشگری پرتردد حضور پیدا می‌کنند و اقدام به ثبت عکس از گردشگران و درآمدزایی از این حوزه می‌کنند.

وی توضیح داد: در حال حاضر در جوار آبشار آتشگاه لردگان و آبشار شیخ علیخان زیرساخت‌های گردشگری برای استفاده گردشگران تعبیه شده است، در برخی مناطق امکان احداث زیرساخت گردشگری وجود ندارد و باید این زیرساخت‌ها در فاصله دورتری از آبشار احداث شوند.

منبع:ایسنا